تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت

بزرگترین فروشگاه فروش محصولات الکترونیکی در الکترونیک110ایسام

سایت جعفر0023فورکیا ارائه ی بهترین ها، کمیاب ترین ها و پرارزش ترین فایلها را سرلوحه ی کار خود قرار داده است ....


اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

دسته بندی سایت

محبوب ترین ها

پر فروش ترین های فورکیا


پر بازدید ترین های فورکیا

برچسب های مهم

آمار بازدید سایت

پیوند ها

نظرسنجی سایت

آیا شما از سایت جعفرفورکیا و مطالب و محصولات آن راضی هستید؟

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 53
  • بازدید دیروز : 479
  • بازدید کل : 733826

فيزيك و فلسفه


فيزيك و فلسفه

 

فيزيك علمي است كه روابط رياضي يك پديده را كه خاصيت تكرار داشته باشد بصورت يك قانون بيان مي كند هر چند ممكن است تعاريف متفاوتي از فيزيك ارائه داد ولي مهم آن است كه علم فيزيك در مورد روابط بين اشياء مادي بحث مي كند.

 

ابتداي فلسفه فيزيك

 

فلسفه ، اين دانش در پي توضيح اصل پديده هاست هر چند در تعريف فلسفه بزرگان زيادي اظهار نظر كرده اند مي توان اين تعريف هگل را ذكر كرد(فلسفه تحقيق اشياء به انديشه و ديده خرد است) شايد بتوان گفت فلسفه روشني بخش راهي است كه دانش در آن طي مسير مي كند و به همين دليل علم و فلسفه رابطه اي بسيار نزديك و پيوسته براي درك جهان دارند اگر كل دانش را يك خط فرض كنيم تا جايي كه مربوط به امور ماده و اشيا مي شود را علم مادي و از آن به بعد كه در وراء ماده است را ماوراء ماده يا متافيزيك گويند با اين مقدمه نظرات فلسفي كه توسط فيزيكدانان مطرح شده است را به طور مختصر مرور مي كنيم. بسياري از دانشمندان اعصار گذشته از فلاسفه زمان خود بودند و تقريباً در تمام علوم زمانه خود احاطه داشتند در تاريخ مرداني از علوم مادي بودند كه در عين حال دلمشغولي فلسفي نيز داشتند و سعي مي كردند ديدگاه فلسفي خود را با پيشرفت علوم همزمان سازند خوب برگرديم به زمان خلق فيزيك به صورت كلاسه شده كه از زمان گاليله و اسحاق نيوتن آغاز شد هنگامي كه اسحاق نيوتن اصل جاذبه عمومي و گرانش را بنيان نهاد پرسشهايي در مورد عليت مطرح شد از جمله اگر علت وزن جاذبه است پس علت جاذبه چيست؟ هر چند اسحاق نيوتن در جواب مي گفت اگر ما با ديدن چرخ دنده هاي ساعت به طرز كار آن پي ببريم ولي شناختي از نيرويي كه باعث نوسان آونگ آن مي شود نداشته باشيم همين پيشرفت خود گامي به جلو است و سعي مي كرد از حيطه اي كه منجر به سئوالات فلسفي مي شود دوري كندپس از موفقيت كارهاي گاليله و اسحاق نيوتن ديگاه مكانيكي جهان بسيار رونق گرفت ظاهرا با در نظر گرفت هر سيستم به صورت يك دستگاه و بكار بردن قوانين اسحاق نيوتن مي توانستند علت حركات و واكنشهاي آن را توضيح دهند و اين خود سرآغاز پرسشهايي در مورد موجبيت (جبر و اختيار)شد آيا انسان موجودي داراي اراده است و يا موجودي محكوم به قوانين مكانيكي است تصور مكانيكي كه بعد از قرن هفدهم با قوانين اسحاق نيوتن حمايت مي شد تصويري كاملا مكانيكي از جهان ترسيم مي كرد به طوري كه لاپلاس در جايي مي گويد اگر رياضيدان نابغه اي پيدا شد كه بتواند تحولات تك تك ذرات يك سيستم را محاسبه كند مي تواند پيش بيني كند كل سيستم در لحظه بعد به چه صورت خواهد بود البته تفكر ماشيني فهم بسياري از مسائل طبيعت را فراهم آورد و در قرن هفدهم مكانيك نيوتني زير بناي فلسفه مادي به رهبري هابز بود در اين طرز تفكر انسان را همانند ماشيني تصور مي كردند كه بدني از ماده دارد حتي احساساتش را ناشي از حركت مكانيكي ذرات بدنش مي دانستند و كل جهان مانند ماشين عظيمي شباهت مي يافت كه هر كس در جاي خود مانند چرخ دنده هاي ساعت مشغول كار مي شد و هيچ اختياري از خود نداشت و مسئول هيچ يك از اعمال خود نبود چون از خود اراده اي نداشت در اين صورت آنچه را كه ما از آن احساس به اراده مي كنيم چيست؟

 

فلسفه فيزيك از ديدگاه فيلسوفان

 

دكارت مي گفت :محقق است كه خدا قبلا همه چيز را مقدر كرده است و قدرت اراده فقط ناشي از اينست كه ما به قسمي عمل مي كنيم كه از نيروي خارجي كه به سبب آن مجبور به عمل خاصي هستيم آگاه نمي باشيم. دنياي جديدي كه گاليله و نيوتن.. ساخته بودند حتي عامه مردم را درگير خود كرده بود هرچند مردم بصورت فطري از آن سر باز مي زدند و آن را قبول نداشتند آنها اراده مي كردند و به مقصود مي رسيدند در واقع فيزيك كلاسيك از طرز تفكر موجبيت (دترمي سيسم ) دفاع مي كرد و پايه استدلالات آن بر پايه منطق رياضي بود و ظاهرا چاره اي جز قبول موجبيت در طبيعت نبود امانوئل كانت براي رفع اين مشكل در مورد آزادي اراده مي گويد اگر عالم فقط همين است (كه مي بينيم) در اين صورت بديهي است كه اراده نميتواند آزاد باشد يعني كه چيزي را كه مي بينيم شايد چيزي نباشد كه در واقع هست همان مثال مشهور غار افلاطون كه كساني كه در زنجير شده اند سايه ها را واقعيت مي شمارند و نمي دانستند كه سايه ها فقط سايه اي از واقعيت هستند! كانت بدين صورت عقيده خود را بيان مي كند كه پديده ها فقط نشانه ها و نمايشهايي از حقيقت مطلق هستند نه خود حقيقت و استدلال مي كند كه منشاء اصلي آنها بايد در جايي غير از اين عالم پديده ها باشد بطوري كه هر چند يك پديده با پديده ديگر رابطه علت و معلول داشته باشد ضرورتي براي قبول عليت بين توليد كنندگان آن پديده نباشداگر، توجه خود را به پديده ها معطوف كنيم ظاهرا قوانين ماشيني و جبر درست هستند و اگر بتوانيم با حقيقتي كه اساس و اصل پديده ها ست تماس حاصل كنيم شايد ببينيم كه چنين قانوني وجود ندارد كانت در ادامه مي گويد هدفش اثبات آزادي اراده نبود بلكه فقط مي خواست اين مسئله را حل كند كه حداقل طبيعت و آزادي متضاد هم نيستند البته آنان سعي مي كردند آزادي اراده را به اثبات برسانند هر چند بطور كامل موفق نشدند مكانيك نيوتني توسط فرمولهاي رياضي پايه ريزي شده بود و ظاهرا شكست ناپذير بنظر ميرسيد اما پس از مدتي مشخص شد آنگونه كه در ابتدا فكر مي كردند نمي توانند تمام پديده ها را توجيه كنند از جمله خواص نور كه خاصيت دوگانه اي از خود نشان مي داد هم عصر نيوتن، هويگنس از لحاظ هندسي ثابت كرد كه نور داراي خاصيت موجي است هر چند بعضي از پديده ها با در نظر گرفتن خاصيت ذره اي نور قابل توجيه بوده با اين حال در پديده ها يي مانند تداخل و پراش نظريه ذره اي دچار مشكل مي شد و در عوض نظريه موجي به طور كامل آنها را توجيه مي كرد.

 

فيزيك كلاسيك از ديدگاه فلسفه

 

فيزيك كلاسيك با اين تناقضات وارد مرحله جديدي مي شد اوايل قرن بيستم مصادف شد با چند انقلاب فكري در محدوده ها ي مختلف فيزيك از ذرات زير اتمي تا كهكشانها دستخوش تحولات جدي گشت نظريه كلاسيك در مورد اثر گذاري دو جسم متحرك از راه دور فرض مي كرد كه در تمام فضا ماده اي به نام اتر وجود دارد و سرعت نور را نيز بي نهايت فرض مي كرد اثبات عدم و جود اتر و آزمايشهايي كه براي آشكارسازي اتر صورت گرفت دانشمندان را متقاعد كرد كه اتر اصلا و جود خارجي ندارد و با عث شد ديدگاهي كامل تر از نظريه كلاسيك شكل گيرد، نظريه جديد نسبيت انيشتن كه با فرض و اثبات متناهي بودن سرعت نور توانست بسياري از تناقضات را حل كند.يكي از مسائلي كه مكانيك كلاسيك نمي توانست آن را توضيح دهد پديده تشعشع بود كه پاسخ به آن منجر به پيدايش حوزه جديدي در دنياي اتمي شد اين انقلاب جديد انقلاب مكانيك كوانتومي بود نام ماكس پلانك خود را در اين تحولات نشان مي دهد كه تابش را نيز چيزي مادي فرض كرد كه از اتمها تشكيل شده بودند او پديده تشعشع را همانند رگباري از انرژي تصور كرد و آنرا منقطع دانست كه اين مقادير جداي انرژي تابش را كوانتوم ناميد. تئوري او چند سال بعد توسط انيشتين فرمول بندي شد و به طور عملي در آزمايش فوتو الكتريك به اثبات رسيد و از اين رهگذر مفهوم فوتون وارد فيزيك شد. بعد از شكل گيري مكانيك كوانتومي كه افرادي مانند هايزنبرگ و بور در آن نقش اساسي داشتند و تحولات فيزيك جديد باعث نگرشهاي جديدي شد تصويري كه ما از طبيعت داريم تنها جزئي از حقيقت است كه بصورت قابل فهم مي توانيم تصور كنيم در فيزيك جديد دو تصوير جزئي از طبيعت وجود دارد تصوير جزئي و تصوير موجي كه هر كدام براي خود اهميت دارند مثلا براي فهم پديده فوتوالكتريك از تصوير ذره اي استفاده مي كنيم يا براي فهم پديده تداخل از خاصيت موجي استفاده مي كنيم آيا طبيعت با اين دوگانگي قابل فهم است؟ در اينجا مي خواهم مثال تاريخي در مورد دوگانگيهاي قوانين ساخته شده بدست بشر را يادآور شوم حركات اجرام آسماني همواره جالب بوده است و بطلميوس در دوران زمين مركزي توانست با فرض اينكه زمين مركز جهان است با دقت خوبي مدارات سيارات و زمان طلوع و غروب آنها را محاسبه كند. قرنها بعد كوپرنيك ادعا كرد كه زمين مركز جهان نيست و مانند ذره اي كوچك همانند سيارات ديگر گرد خورشيد مي گردد اين نظريه نيز توانست با دقت حركت اجرام سماوي را پيشگويي كند پس دو سيستم كه هر دو نتايج تقريبا يكساني دارند در دست داشتند ولي كدام يك حقيقت را پيش بيني مي كرد؟ اگر هر دو به يك صورت زمان بر آمدن سياره اي را پيشگويي مي كنند كداميك بر ديگري ترجيح دارد؟

 

اگر هدف علم فقط پيشگويي وقايع آينده بصورت يك قانون باشد در آن صورت نمي توان يك قانون را واقعيت بيروني اشياء دانست شايد گفته انيشتين در مورد قوانين فيزيك جالب باشد كه مي گفت :قوانين فيزيك بايد ساده باشند .پس اگر دو نظريه كه نتايج معادلي داشته باشند در دست داشته باشيم آنكه ساده تر است قابل قبول تر است اين نشان مي دهد كه دانش هيچگاه نمي تواند ادعا كند آنچه را كه بيان مي كند حقيقت مطلق است.

 

لاپلاس گفته بود اگر حالت فعلي تك تك ذرات را بدانيم حالت بعدي آن را مي توانيم محاسبه كنيم كه اين به نوعي بيان قانون عليت است و مكانيك كلاسيك عليت را به وضوح نشان مي دهد اما فيزيك جديد و اصل عدم قطعيت هايزنبرگ در مكانيك كوانتومي بيان مي كند كه ما زمان حال يك ذره را هم نمي توانيم با دقت تعيين كنيم پس پيشگويي بعدي ما نيز نمي تواند دقيق باشد و نيز مي گويد ما تنها مي توانيم شناختي صرفا آماري داشته باشيم و آينده اي كه پيش بيني مي كنيم نيز آماري خواهد بود و هيچگاه نمي توانيم با دقت آينده را پيش بيني كنيم براي مثال اگر بخواهيم جاي يك الكترون را دور هسته بدانيم بايد دسته نوري كه خود داراي انرژي هستند از آن بازتاب كند و چون الكترون كوچك است پس بايد نوري با طول موج كوتاه را مورد استفاده قرار دهيم يعني هر چقدر بخواهيم دقيق تر باشيم، بايد طول موجها كوتاهي بكار ببريم كه خود داراي انرژي بيشتري هستند و باعث انحراف الكترون از مسير قبلي آن مي شوند بعبارتي مي توان گفت هر تلاش براي شناخت دقيق(البته از نقطه نظر ما) جهان به عامل مزاحمي بر مي خورد كه فقط اجازه مي دهد شناخت نسبي از آن كسب كنيم هر چند بعضي ها عدم قطعيت را قبول ندارند و مي گويند كه اين بخاطر جهل ماست با اين حال فيزيك جديد در مورد موجبيت نظرات جديدي ارائه كردند بورن در كتاب فلسفه طبيعي علت و شانس مي نويسد شكي نيست كه فرماليزم مكانيك كوانتومي و تعبير آماري آن در تنظيم و پيش بيني تجارب فيزيكي خيلي موفق بوده اما آيا اشتياق به فهم و توضيح اشياء را مي توان با نظريه اي كه وضوحا و بي پروا آماري و غير موجبيتي است ارضا كند آيا، مي توانيم به قبول شانس و نه علت به عنوان قانون متعالي جهان فيزيكي راضي باشيم. به اين سئوال جواب اينست كه عليت به مفهوم درست آن حذف نمي شود بلكه تنها تعبير سنتي از آن كه با دترمي سيسم (جبرگرايي ) تطبيق مي كند حذف ميشود…عليت در تعريف، اين اصل است كه يك واقعيت فيزيكي بستگي به ديگري دارد و كاوش حقيقي كشف اين و ابستگي است و اين هنوز در مكانيك كوانتومي صادق است گرچه اشيا مورد مشاهده كه براي آنها اين وابستگي ادعا مي شود متفاوتند، اينها احتمالات حوادث بنيادي هستند و نه خود حوادث فردي .

 

نظر انيشتين در مورد مكانيك كوانتومي

 

آلبرت انيشتين با مكانيك كوانتومي كاملا موافق نبود او معتقد بود يك نظريه كامل بايد خود رويداد ها را توصيف كند نه فقط احتمال آنها را او مي گويد: من ناچارم اعتراف كنم كه براي تعبير آماري ارزشي گذرا قائلم من هنوز به امكان ارائه طرحي از واقعيت يعني نظريه اي كه بتواند خود اشياء را نمايش بدهد،نه فقط احتمال آنها را ايمان دارم. انيشتين تا زمان مرگش حاضر به قبول مكانيك كوانتومي نشد.

 

 

منبع : دانشنامه رشد

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

فصلهاي نپتون


فصلهاي نپتون

 

 

دانشمندان به مداركي در خصوص تغيير فصول در نپتون دست يافته اند .

 

روند صعودي درخشش سياره نپتون باعث شده است تا دانشمندان حدس بزنند كه اين سياره نيز همانند زمين شاهد فصلهاي مختلفي بر سطح خود است.يك گروه از محققان با بررسي تصاويري كه تلسكوپ فضايي هابل در سالهاي 1996، 1998 و 2002 از ين سياره تهيه كرده است، متوجه افزايش محسوس درخشندگي نوارهاي ابري سياره نپتون شده اند اين نواحي در خلال اين مدت وسيع تر و روشن تر شده اند كه امكان دارد اين تغييران نورانيت و وسعت در اثر تغييرات فصلي اين ساره باشد.نپتون كه هشتمين عضو خانواده خورشيدي است به خاطر سيستم جوي شگفت انگيز خود و طوفانهي بسيار شديد خود مشهور است.حدس زده مي شود در جو اين سياره تند بادهايي با سرعت 1450 كيلومتر بر ساعت مي وزند. با وجود اين تصاوير جديد نخستين مدارك رسمي در خصوص تغييرات آب و هوايي فصلي بر سطح اين سياره را نشان مي دهد. بر اساس تحليل مبتني بر اين اطلاعات نپتون نيز همانند زمين داراي يك فصل تابستان گرم و يك زمستان سر و دو فصل انتقالي مشابه زمين ست. اما اين فول يك تفاوت عمده با زمين دارد و آن مدت ان است و نپتون در طي 165 سال زميني يك با ر به دور خورشيد مي گردد و بنابراين هر فصل آن حدود 40 سال زميني به طول مي انجامد. بنابراين اگر محاسبات و نظريات تغييرات فصلي درست باشد طي 20 سال آينده نيز بايد شاهد افزايش درخشندگي نپتون باشيم. محور نپتون انحرافي معادل 29 درجه دارد كه فصول مختلف و متفاوتي را در دو نيمكره آن ايجاد مي كند.اما نكته جالب در اين ميان آن است كه خورشيد در افق نپتون 900 با ركم فروغ تر از آن چيزي است كه از افق زمين به نظر مي آيد بنبابراين بايد سيستمي براي حفظ گرما در سطح كه موجب ايجاد تابستاني گرم مي شود در نپتون فعال باشد. به هرصورت نپتون طي سالهاي ينده نيز مورد توجه چشمان تيزبين زميني خواهد بود تا از طريق اطلاعتي كه به دست خواهد امد نظريه قطعي در خصوص تغييرات فصلي اين سياره دوردست ابراز شود.

 

منبع :www.nojum.ir

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

متافيزيك از ديدگاه پارمنيدس و افلاطون


متافيزيك از ديدگاه پارمنيدس و افلاطون

 

نوشته : دكتر ترانه جوانبخت

 

پارمنيدس

 

پارمنيدس نخستين كسي ست كه درباره متافيزيك بحث كرده است. اين فيلسوف در قرن ششم قبل از ميلاد مسيح مي زيسته است. پارمنيدس را "پدر متافيزيك" مي دانند اگرچه وي واژه متافيزيك را به كار نبرد و اين واژه براي نخستين بار توسط آندرونيكوس دو رودس يك قرن قبل از ميلاد مسيح به كار برده شد. پارمنيدس در اثرش با نام "درباره طبيعت" به شرح شهودي كه درباره هستي برايش ييش آمده بود يرداخت و توضيح داد كه در يك ارابه با استقبال فرشتگان به درهاي عدالت رسيد. فرشتگان درها را برايش باز كردند و او با ارابه در جاده اي روانه شد و فرشته اي برايش از سه راه سخن گفت:

 

1. راه نخست راه واقعيت هستي ست كه مخصوص خداست و بشر به آن راه ندارد.

 

2. راه دوم راه حدسيات است كه ظواهر را تشكيل مي دهد و بشر در اين راه گام مي نهد.

 

3. راه سوم راه حدسياتي ست كه به واقعيت شباهت دارند.

 

طبق نظر پارمنيدس، هستي يا وجود پايدار است و تغيير و دگرگوني بر آن راه ندارد. تشكيل و نابودي هم از مواردي ست كه براي هستي غير ممكن است چرا كه هستي هميشه بوده، هست و خواهد بود و نمي تواند از عدم به وجود آمده باشد. در عين حال، براي هستي نمي توان نابودي قائل شد. هر آنچه كه بشر مي گويد، ظواهر را نشكيل مي دهد و واقعيت جز اين است.

 

پارمنيدس "واحد سه گانه": هستي، فكر و سخن را مطرح كرد و معتقد بود كه اين سه با همند. به نظر او،‌ حدسيات و حرفهاي توخالي از عدم است و بايد از آنها اجتناب كرد. پارمنيدس اين جمله معروف را گفته كه: "وجود دارد يا وجود ندارد". او هستي و عدم را با هم تعريف كرده است. هستي طبق نظر او ذهني نيست چرا كه او جهان را به شكل كروي در نظر گرفت.

 

در تعريف پارمنيدس از هستي، "جدايي متافيزيكي" وجود ندارد. او صرفا دو سطح براي حرف و فكر در نظر گرفته و آنها را از هم جدا كرده است. او بين درجه واقعيت (يا فكر) يعني دانش و حدسيات فرق قائل شده و اين دو را از هم جدا كرده است.

 

قبل از آن كه به نظريات افلاطون بپردازم،‌ لازم است ديدگاه پارمنيدس درباره هستي را نقد كنم.

 

1. پارمنيدس شناخت واقعيت را از انسان سلب كرده و تكليف خود و ديگر فلاسفه را يك سره روشن كرده است! او اين راه را كه همان راه اول ييشنهادي فرشته به اوست از توان انسان خارج مي دانست.

 

2. پارمنيدس جهان متافيزيكي را تقسيم بندي نكرد و ديدگاه او ساده ترين و ابتدايي ترين ديدگاه ممكن در اين زمينه است. چرا كه آنچه به عقل مربوط است از حسيات جداست و مي توان آنها را جداگانه بررسي كرد. اين موردي ست كه وي به آن نپرداخته است.

 

3. پارمنيدس هستي را بدون تغيير و هرگونه تغيير در هستي را غير واقعي مي داند. او زمان را از هستي حذف مي كند. حذف زمان يكي از اشكالات اساسي در متافيزيك پارمنيدس است.

 

4. در جمله معروفش: "وجود دارد يا وجود ندارد"، پارمنيدس دو گزاره "وجود دارد" و "وجود ندارد" را با هم آورده است. آوردن اين دو گزاره با هم باعث شده كه جمله پارمنيدس همواره درست باشد. چرا كه يا چيزي وجود دارد يا وجود ندارد و مورد سومي نمي توان برايش قائل شد. در حالي كه بايد اين دو گزاره را جدا از هم در نظر گرفت و وجود را از عدم جدا كرد. اين مورد در فلسفه به گزاره سوفيسم معروف است.

 

افلاطون

 

افلاطون در كتابش با نام "جمهور" به بحث درباره متافيزيك يرداخته است. او همانند پارمنيدس، هستي را موضوع شايسته بررسي در فلسفه مي دانست. افلاطون همانند پارمنيدس معتقد بود كه هستي پايدار است و تغيير نمي كند.

 

او در اين موارد با يارمنيدس اختلاف نظر داشت:

 

1. واقعيت هستي را مي توان با عقل (و نه با حسيات) درك كرد و شناخت بايد به آنچه به عقل مربوط است و نيز به حسيات تقسيم شود.

 

2. هستي جهان ايده ها را تشكيل مي دهد. ايده در نظر افلاطون همان فرم يا شكل مشترك اجسام است. ما از اجسامي كه داراي فرمها و شكلهاي مختلف هستند، ايده اي ذهني داريم.

 

به عنوان مثال، سگها به شكلها و اندازه هاي مختلف وجود دارند اما ايده ما از "سگ" يكي ست و آن شكلي ست كه در بين سگها مشترك است و گونه سگها را تشكيل مي دهد.

 

ايده همان فرم، جوهر يا ذات، گونه و هستي ست.

 

افلاطون دو نوع شناخت قائل بود و هر هريك از اين دو را به دو بخش تقسيم كرد:

 

1. شناختي كه در حد حدسيات باقي مي ماند و جهان حسيات را شامل مي شود.

 

1.1. اجسام (كه از طريق حسيات شناخته مي شوند)

 

1.2. تصاوير

 

2. شناختي كه به دانش ختم مي شود و جهان ذهني را شامل مي شود.

 

2.1. فرضيه هاي رياضي

 

2.2. ايده ها

 

از نظر افلاطون،‌ فرضيه هاي رياضي نخستين بخش از جهان هستي هستند كه از طريق ذهن شناخته مي شوند و ايده هايي كه ما از اجسام داريم بخش دوم اين جهان هستي را تشكيل مي دهند.

 

از نظر او،‌ شناختي كه به فرضيات خلاصه شود دانش واقعي را نمي سازد بلكه براي شكل گيري دانش به اصول برتري كه به ايده ها مربوط است بايد رجوع كرد. افلاطون براي جهان ايده ها اصلي در نظر مي گيرد كه همانا "اصل نيكي" ست. او اين اصل را اصل نظم در هستي مي داند. در عين حال، ايده نيكي كه او مطرح مي كند مي تواند وراي مفهوم هستي مطرح شود. او اشاره اي به اين كه اين ايده را چگونه بايد دريافت كرد نمي كند. مي توان اين طور در نظر گرفت كه ايده نيكي كه افلاطون مطرح كرده، از طريق شهودي قابل درك و دريافت است.

 

افلاطون دو مدل ارائه مي كند كه مي توان آنها را "اصل استعلايي" ناميد: ايده نيكي و كار يديد آورنده. از نظر او، يديد آورنده هنگام تشكيل جهان ايده هاي ابدي را به وجود آورد. افلاطون دو اصل را در متافيزيك خود در نظر گرفت: اصل واحد و اصل دوگانگي نامشخص (تعيين نشده). اين دو اصل را ييروان فيثاغورث قبل از افلاطون در سلسله اعداد مطرح كرده بودند. از نظر افلاطون، اصل واحد همان فرم اجسام است درحالي كه دوگانگي در آنها مربوط به ماده مي باشد. اصل واحد به تعبير ديگر، همان علت ايده هاست چرا كه وحدت يا يگانگي وجه مشترك هر ايده است و طبق آن، هر جسم مي تواند خودش باشد و همان گونه كه هست شناخته شود. دوگانگي كه دومين اصل در متافيزيك افلاطوني ست را مي توان در تقسيم بندي جهان ذهني از جهان حسي در نظر گرفت. اين دو كاملا از هم جدا نيستند بلكه با همند. دوگانگي بر جهان حسيات حكمفرماست در حالي كه وحدانيت خاص دنياي ذهنيات است و بر تنوع آن محاط است. اصل واحد مربوط به نظم است درحالي كه اصل دوگانگي مربوط به بي نظمي ست. اين دو اصل، در تضاد با هم ولي مكمل يكديگرند. ايرادي كه بر متافيزيك افلاطوني مي توان گرفت اين است كه افلاطون ايده ها را جدا از اجسام و نه در خود آنها در نظر مي گرفت. از نظر او جهان ايده ها جهاني جدا از ما و همان شكل هاي مشترك اجسام است. اين ديدگاه، فلسفه افلاطون را از واقعيت گرايي دور كرد.

 

منابع:

 

جمهور افلاطون، انتشارات علمي فرهنگي، تهران،1381.

 

Les écoles présocratiques, Jean-Paul Dumont, Edition Gallimard, Paris, 1991

 

 

منبع :www.falsafeh.com

 

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

سرچشمه هاي متفاوت درخشهاي گاما


سرچشمه هاي متفاوت درخشهاي گاما

 

 

اخترشناسان تفاوتهاي جديدي را بين منابع توليد كننده درخشهاي كوتاه مدت و بلند مدت گاما، آشكار كردند.

 

بر خلاف آنچه اغلب اوقات تصور مي شود مهيبترين انفجارهاي عالم نه تنها مدت زماني طويل نظير سالها يا روزها و حتي ساعتها طول نمي كشند، بلكه در كمتر از چند ثانيه از بين مي روند.رفتار اين انفجارهاي عظيم همانند جادوگران زبردستي است كه با يك حركت چوب جادوگري از نظرها محو مي شوند .

 

درخشهاي گاما كه ناشي از انفجارهاي عظيمي درگوشه و كنار عالم است اكثر اوقات در حدود 10 ثانيه ديده شده و سپس ناپديد مي شوند.اما برخي از آنها مدت زمان بيشتري قابل رويت باقي مي مانند كه اصطلاحا به درخشهاي با دوام ( در مقابل درخشهاي سريع ) معروفند. علت اختلاف زمان درخش اين انفجارهاي عظيم مساله اي طولاني در اخترشناسي را تشكيل مي دهد. بسياري معتقدند اين تفاوت در زمان درخش مربوط به تفاوت فيزيكي منابع ايجاد كننده اين درخشها است.

 

تحقيقات جديد و كاملي كه انجام شده است صحت اين نظر را بيشتر اثبات مي كند. در اين تحقيق جديد لاجوس بالاز (Lajos Balazs) از دانشگاه بوداپست مجارستان به همراه تيمي از جمهوري چك و دانشگاه پنسيلوانيا، 1972 مورد از درخشهاي گاما را مورد بررسي قرار دادند. اين درخشها بين سالهاي 1370 تا 1378 توسط رصدخانه پرتو گاما كامپتون (تصوير كوچك) رصد و ثبت شده بودند. اين گروه با بررسي مدت رويت درخشها و مقايسه آن با پارامتري از اين درخشها كه بر اساس مجموع انرژي كل فوتونهاي خارج شده از منبع در خلال يك انفجار پرتو گاما محاسبه مي شود به اين نتيجه رسيدند كه اين پارامتر با هردو نوع اين درخشها همبستگي دارد و با افزايش مدت درخش مقدار آن نيز افزايش پيدا مي كند اما نحوه افزايش آن با توجه به نوع درخش كاملا متفاوت است. در درخشهاي بلند مدت اين پارامتر رابطه مستقيم با مدت زمان دارد و اين نشان مي دهد نرخ توليد پرتوها ي گاما در مركز اين چشمه ها ثابت است اما اين بستگي در درخشهاي كوتاه با اين رابطه نيست و احتمالا اين نرخ تبديل با گذشت زمان كاهش مي يابد. در مقاله اي كه محققان اين طرح ارايه كرده اند آمده است تفاوت جديدي كه بين دو گونه متفاوت درخشها آشكار شده است نشان از اختلاف ذاتي بين منابع توليد كننده درخش داردكه احتمالا بر اثر نحوه و چگونگي توليد درخشها ايجاد مي شود. اين نتيجه گيريها نظريه اي را تقويت مي كند كه مطابق آن در خشهاي طولاني تر براساس انفجارهاي ابرنواختري و درخشهاي كوتاه در اثر فعاليت ستاره هاي نوتروني و يا سياهچاله ها و يا انواع خاصي از ابرنواخترها ايجاد مي شود.

 

منبع :www.nojum.ir

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

فيزيك و متافيزيك - بخش1


فيزيك و متافيزيك - بخش اول

 

نويسنده : ايان باربور

 

مترجم: پيروز فطورچى

 

اهميت تاريخى و معاصر فيزيك، بسيار است زيرا بسيارى از مسلمات آن توسط علوم اخذ شده و تاثير زيادى نيزبر فلسفه و الهيات نهاده است. در فيزيك نيوتنى، سه فرض اصالت واقع، موجبيت و تحويل‏گرايى، پذيرفته شده بود كه‏هر سه فرض از ناحيه فيزيك قرن بيستم و به ويژه نظريه كوانتوم مورد معارضه قرار گرفت. اين بدان دليل بود كه جهان‏اتمى بر وفق مفاهيم فيزيك كلاسيك و پديده‏هاى مشاهده‏پذير، توضيح‏دادنى نبود. درباره ارتباط مفاهيم فيزيك‏كوانتومى با واقعيت جهان و نيز جايگاه نظريه‏ها در علم، ديدگاههاى اصالت واقع كلاسيك، ابزارانگارى و اصالت واقع‏نقادانه، تعبير و تفسيرهاى گوناگونى را ارائه داده‏اند. در اين نوشتار، «ايان باربور» همچون ديگر طرفداران اصالت واقع نقادانه قايل است كه براساس نظريه كوانتم، مشاهده‏گر همواره در روند مشاهده، شريك و سهيم است و مرزقاطعى ميان مشاهده‏گر و شئ مشاهده شده وجود ندارد. وى بكارگيرى ايده مكمليت درباره علم و دين را نقد مى‏كند.

 

فيزيك، مطالعه ساختارها و فرآيندهاى اساسى تغيير و تحول در ماده و انرژى است. از آنجاكه فيزيك با پايين‏ترين سطوح سازمان، سر و كار دارد و دقيق‏ترين معادله‏هاى رياضى را به كارمى‏گيرد، به‏نظر مى‏رسد در مقايسه با ساير علوم، از مسائل مورد علاقه دين درباره حيات، ذهن وهستى انسان دورتر باشد، اما اهميت تاريخى و معاصر فيزيك بسيار است. زيرا فيزيك، اولين‏علم دقيق و سيستماتيك [ منظم] به شمار مى‏آيد و بسيارى از مسلمات آن، توسط علوم اخذشده است. روش‏هاى فيزيك به‏مثابه سرمشقهاى مطلوبى براى علوم ديگر مدنظر بوده است.همچنين فيزيك تاثير زيادى بر فلسفه و الهيات نهاده است.

 

از اين گذشته، اگرچه فيزيكدانان فقط موجودات فاقد حيات را مطالعه مى‏كنند، ولى امروزه‏نگاه آنها متوجه موجوداتى است كه به قلمروهايى گوناگون دارند: از «كوارك‏ها» (2) و «اتم‏ها» تا«كريستال‏هاى جامد»، «سياره‏ها» و «كهكشان‏ها» - و از جمله، شالوده فيزيكى ارگانيزم‏هاى زنده،هم‏اكنون در حوزه فيزيك، ما با مسائلى درباره «مشاهده‏گر و مشاهده‏شده‏» (3) ، « تصادف و قانون‏» (4) و«اجزا و كل‏ها» (5) مواجه‏ايم.

 

در قرن بيستم، سه فرض مسلم و پذيرفته‏شده فيزيك نيوتنى مورد ترديد قرار گرفته است:

 

1. معرفت‏شناسى (6) نيوتنى، رئاليستى [واقع‏گرايانه] بود. همه بر اين باور بودند كه نظريه‏ها،جهان را چنانكه فى نفسه هست‏به 4گونه‏اى بركنار و مستقل از «مشاهده‏گر» توضيح مى‏دهند.فضا و زمان، چارچوبهايى مطلق انگاشته مى‏شد كه درون آنها تمام رويدادها بدون ارجاع به‏مشاهده‏گر، گنجانده (7) شده است. «كيفيات اوليه‏» (8) مانند «جرم‏» (9) و «سرعت‏» (10) كه با زبان رياضى‏قابل بيان است، ويژگيهاى عينى (11) جهان واقعى محسوب مى‏شد.

 

2. فيزيك نيوتنى، نظرگاه موحبيتى داشت. اصولا چنين تلقى مى‏شد كه آينده هر سيستيم‏از ماده متحرك را از روى شناخت دقيق وضعيت‏حاضر آن مى‏توان پيش‏بينى كرد. به‏نظر مى‏آمدتمام جهان، از كوچكترين ذرات تا دورترين سياره زير نفوذ و سيطره قوانينى تغييرناپذير ويكسانند.

 

3. ديدگاه نيوتنى در اين برداشت كه: رفتار كوچكترين «اجزا»، يعنى ذرات سازنده،تعيين‏كننده رفتار «كل‏» است، نگرشى تحويل‏گرايانه (12) بود. براساس اين نگرش، «تغيير و تحول‏»،عبارت است از بازآرايى اجزا كه خود آن اجزا بدون تغيير باقى مى‏مانند. در اينجا از طبيعت،تصويرى جذاب و مقتدر، بسان ماشينى قانونمند، ترسيم مى‏شد; تصويرى كه رشد علم و انديشه‏غرب را بشدت متاثر ساخت. اين ديدگاه كه به جهان همچون مكانيسم يك ساعت مى‏نگريست،به نگرشى «دئيستى‏» (13) [ خداپرستى طبيعى] درباره خداوند منجر شد كه او را ساعت‏سازى‏مى‏دانست كه ساز و كار جهان را طرح و سپس آن را به حال خود رها كرده است.

 

قرن هيجدهم شاهد گسترش بيشتر مكانيك نيوتنى بود. در فيزيك قرن نوزدهم انواع نوينى‏از طرحهاى مفهومى (14) ،از جمله «نظريه الكترو مغناطيس‏» (15) و «نظريه جنبشى گازها» (16) ارائه‏شده بود، ولى فرضيه‏هاى اساسى مذكور بدون تغيير باقى ماندند. چنين به‏نظر مى‏آمد كه تمامى‏قوانين، نه از نظر مكانيك ذرات، لااقل از نظر قوانين حاكم، بر چند نوع از ذرات و ميدانها دست‏يافتنى است. در نظريه جنبشى و ترموديناميك (17) ،رفتار گازها براساس احتمال تشريح مى‏شد،ولى اين شيوه را فقط تسهيلى براى امر محاسبه قلمداد مى‏كردند. همه بر آن بودند كه حركت‏تمامى مولكول‏هاى گاز، دقيقا با قوانين مكانيكى معين شده است، ولى چون محاسبه اين‏حركات بسيار دشوار و پيچيده است، ما مى‏توانيم از قوانين آمارى براى پيش‏بينى رفتار ميانگين‏گروههاى عظيم مولكول‏ها استفاده كنيم.

 

هر سه فرض مذكور - يعنى «اصالت واقع [رئاليسم]»، «موجبيت‏» و «تحويل گرايى‏» - از ناحيه‏فيزيك قرن بيستم مورد معارضه قرار گرفته است. تغييرهاى رخ‏داده در مفاهيم و مسلمات،آن‏چنان عظيم بود كه تعجبى ندارد اگر «كوهن‏» آن را به‏عنوان نمونه‏اى بارز از يك انقلاب عظيم ويك تغيير «سرمشق‏» به كار ببرد. در اينجا نظريه «كوانتوم‏» را بررسى مى‏كنيم.

 

نظريه كوانتوم

 

مدلهاى مربوط به «ذره‏» نظير مدل «توپ بيليارد»، بر فيزيك كلاسيك ماده، حاكم بوده است.در قرن نوزدهم، نظريه‏پردازان براى تشريح گروه متفاوتى از پديده‏ها كه متضمن «نور» و «الكترومغناطيس‏» بودند، از مدل اساسى ديگرى استفاده كردند كه عبارت بود از: [انتشار] امواج در«محيطهاى ميانجى پيوسته‏». (18)

 

ولى در اوايل قرن حاضر به‏نظر مى‏رسيد كه چند آزمايش‏حيرت‏انگيز، استفاده از هر دو مدل «موج‏» و «ذره‏» را براى هر دو نوع از پديده‏ها ايجاب مى‏كند. ازيك‏طرف، معادله انيشتين درباره اثر فتوالكتريك (19) و كار «كامپتون‏» بر روى پراكندگى فوتون (20) نشان داد كه نور در بسته‏هاى مجزا و منفصل، با انرژى و اندازه حركت معين، گسيل مى‏گردد وبسيار شبيه به جريانى از ذرات عمل مى‏كند، و از طرف ديگر و در مقابل آن، الكترون‏ها كه همواره‏به‏صورت «ذرات‏» تصوير مى‏شدند، آثار تداخل انتشار را كه از ويژگيهاى امواج است، از خود نشان‏دادند. امواج، پيوسته و گسترده‏اند و به‏موجب «فاز» (21) بر يكديگر تاثير متقابل دارند; اما ذرات،گسسته و به مكانى خاص محدودند و تاثير متقابل آنها براساس «اندازه حركت‏» (22) است. به‏نظرمى‏رسد هيچ راهى براى تلفيق اين دو مدل، در مدل واحد، وجود ندارد. [1]

 

از باب نمونه، فرض كنيد يك دسته از الكترون‏ها به سمت دو شكاف موازى كه در يك پرده‏فلزى قرار دارند، گسيل شده‏اند و با يك صفحه عكاسى كه چند سانتيمتر پشت پرده قرار داده‏شده، برخورد مى‏كنند. هر الكترون به‏صورت يك نقطه ريز بر روى فيلم ثبت مى‏شود و به مثانه‏ذره‏اى كه به آنجا رسيده باشد به‏نظر مى‏آيد و چنانچه «بار» و «جرم‏» الكترون تقسيم‏ناپذير باشد،قاعدتا احتمال مى‏رود فقط از يكى زا دو شكاف عبور كرده باشد. با وجود اين، نقاطى كه بر روى‏فيلم مى‏افتد، الگويى تداخلى را از نوارهاى موازى، نشان مى‏دهند كه تنها در صورتى توضيح‏دادنى است كه فرض شود يك «موج‏» از دو شكاف عبور كرده است و همين دوگانگى موج - ذره، درسرتاسر فيزيك اتمى يافت مى‏شود، ولى يك فرماليزم وجدانى رياضى مى‏تواند به‏وجود آيد كه‏امكان پيش‏بينى رويدادهاى مشاهده‏شده را به‏صورت آمارى فراهم آورد. اين فرماليزم رياضى،«توابع موج‏» (23) را براى آميزه‏اى از امكانها يعنى «تركيبى از حالتها» (24) به دست مى‏دهد. مى‏توان احتمال برخورد يك الكترون را به هر نقطه مفروض، محاسبه كرد. اما در «توزيع احتمال‏» (25) موردمحاسبه، نقطه دقيقى كه يك الكترون خاص به آن اصابت‏خواهد نمود، قابل پيش‏بينى نيست.

 

به همين ترتيب در نظريه كوانتوم، هيچ مدل وحدت‏يافته‏اى از اتم پيدا نشده است. مدل اوليه‏بور درباره اتم به سادگى قابل تصوير و تجسم بود: الكترون‏هاى ذره‏وار در حركت‏خود پيرامون‏هسته، به مانند يك منظومه شمسى كوچك، از مدارهايى تبعيت مى‏كنند. ولى «اتم‏» در نظريه‏كوانتوم به‏هيچ‏وجه قابل تصوير و تصور نيست. ممكن است كسى بكوشد تا الگوهاى «موج‏هاى‏احتمال‏» (26) را كه فضاى پيرامون «هسته‏» را پر كرده‏اند، شبيه نوسانهاى يك سمفونى سه‏بعدى ازاصوات موسيقيايى كه پيچيدگى حيرت‏انگيزى دارند، تصور كند; ولى اين تمثيل كمك زيادى به‏ما نمى‏كند، «اتم‏» در دسترس مشاهده مستقيم قرار ندارد و بر وفق «كيفيات حسى‏»، قابل تصورنيست; حتى نمى‏توان آن را براساس مفاهيم كلاسيك نظير «فضا»، «زمان‏» و «عليت‏» به گونه‏اى‏منسجم توضيح داد. رفتارشى بسيار خرد با رفتار اشياى تجربه روزمره، متفاوت است. ما مى‏توانيم آنجه را در آزمايشها رخ مى‏دهد با «معادلات آمارى‏» توضيح دهيم، ولى نمى‏توانيم‏صفات كلاسيك مانوس را به ساكنان جهان اتمى نسبت دهيم.

 

در بسط و توسعه‏هايى كه طى سالهاى اخير در نظريه كوانتوم، به سمت قلمروهاى هسته‏اى ومادون هسته‏اى حاصل شده است، خصلت «احتمالى‏» نظريه اوليه كوانتوم، همچنان محفوظ،مانده است. نظريه ميدان كوانتومى (27) ،تعميمى است از نظريه كوانتوم كه با نظريه نسبيت‏خاص،هماهنگ و منسجم است. از اين نظريه با موفقيت‏بسيار در برهم كنشهاى الكترومغناطيس (28) وبرهم كنشهاى مادون هسته‏اى (29) (كروموديناميك كوانتومى (30) يا نظريه كوارك) و نظريه الكتروضعيف، بهره‏بردارى شده است.[2] اجازه دهيد چالشى را كه نظريه كوانتوم در قبال اصالت واقع‏ابراز كرده است، دنبال كنيم.

 

نيلزبور از به‏كارگيرى مدلهاى موج و ذره و ديگر زوجها از مجموعه‏هاى مفاهيم متضاد،حمايت مى‏كرد. بحث‏بور درباره آنچه او آن را «اصل مكمليت‏» (31) ناميد، چند موضوع را شامل شد.بور تاكيد داشت كه سخن ما درباره يك «سيستم اتمى‏» بايد همواره به يك آرايش آزمايشگاهى‏مربوط باشد; ما هرگز نمى‏توانيم درباره يك سيستم اتمى به تنهايى و «فى نفسه‏» و عين معلوم (33) را در هر آزمايشى مد نظر قرار دهيم.نمى‏توان هيچ خط فاصل دقيقى بين روند مشاهده و شى‏ء مشاهده شده، رسم كرد. در صحنه‏آزمايش، ما «بازيگريم‏» نه صرفا «تماشاچى‏» و ابزار آزمايشى مورد استفاده را خود برمى‏گزينيم.بور اظهار داشت كه آنچه بايد به حساب آيد، روند تعاملى [كنشى - واكنشى] «مشاهد» است، نه‏ذهن يا شعور مشاهده‏گر.

 

موضوع ديگر در نوشتار بور، محدوديت مفهومى درك بشر است در اينجا، انسان به‏عنوان يك‏عالم [ داننده] و نه يك آزمايشگر، كانون توجه قرار مى‏گيرد. بور، با شكاكيت كانت (34) درباره‏امكان شناخت «جهان فى نفسه‏» (35) سهيم است. اگر سعى ما آن باشد كه «قالبهاى مفهومى‏» (36) خاص را بر طبيعت تحميل كنيم، در اين صورت استفاده تام از ساير مدلها را مانع شده‏ايم.بدين‏سان، بايد بين توصيفات كامل على يا - فضا زمانى، بين مدلهاى موج يا ذره، بين اطلاع دقيق‏از مكان يا اندازه حركت، يكى را برگزينيم. هرچه بيشتر از يك مجموعه مفاهيم استفاده شود،كمتر مى‏توان مجموعه مكمل را به‏طور همزمان به كار برد. اين محدوديت دوجانبه از آن جهت‏رخ مى‏دهد كه جهان اتمى را نمى‏توان بر وفق مفاهيم فيزيك كلاسيك و پديده‏هاى‏مشاهده‏پذير توضيح داد.[3]

 

ادامه مطلب در بخش دوم مقاله …

 

 

منبع :فصلنامه ذهن ، شماره 1

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

شكوه بي نظير سحابي آشنا


شكوه بي نظير سحابي آشنا

 

 

هابل بار ديگر شاهكاري جديد به دنياي اخترشناسي هديه داد، نمايي بديع از سحابي سياره نماي هليكس .

 

در يكي از زيباترين و با دقت ترين تصاويري كه تا كنون از آسمان تهيه شده است ، سحابي زيباي سياره نماي هليكس مورد تصوير برداري قرار گرفته است.تركيبي از تصوير تلسكوپ فضايي هابل با نماي عمومي اين سحابي كه توسط دوربين موزاييكي تلسكوپ 9/0 متري كيت پيك، در ايالت آريزونا، تهيه شده است اين نماي زيبا را به دست داده است.در اين تصوير جزييات رشته رشته اين سحابي كه نمايي نظير پره هاي يك دوچرخه را ايجاد كرده اند به وضوح قابل رويت است. با توجه به اينكه اين سحابي يكي از نزديكترين سحابيهاي سياره نما به زمين است و گستره اي معادل نصف قطر ماه كامل را در آسمان اشغال مي كند ، دوربين پيشرفته نقشه بردار هابل (ACS) مجبور بود طي چندين بازه مختلف نوردهي از قسمتهاي مختلف اين سحابي تصوير برداري كند.سپس تصاوير حاصل از اين دوربين با تصاوير تلسكوپ كيت پيك تركيب شد و اين نماي هيجان انگيز را به دست داد.در اين تصوير راهروهايي از جنس گازهاي مشتعل به طول يك تريليون كيلومتر مشخص شده اند.اين سابي تقريبا روبروي ما قرار گرفته است و گويا مستقيما به مركز آن مي نگريم.در اطراف اين سحابي هزاران رشته دنباله دار مانند مشخص شده است كه گويا به سمت كوتوله سفيد مركز اين سحابس اشاره دارند.اين ساختارهاي رشته مانند بر اثر بادهاي داغ ستاره اي به سمت نواحي سردتر رانده شده اند . اگرچه تلسكوپهاي زميني از مدتها پيش اين ساختارهاي رشته مانند را رصد كرده بودند اما هيچگاه نمايي اين چنين دقيق و زيبا از آنه به دست نيامده بود.اين رشته ها درون ناحيه گرمي واقع شده اند كه دورتا دور اين سحابي را همانند گردنبندي داغ فرا گرفته است . اين گردنبند بزرگ آسماني از اكسيژن بسيا رداغ ( بخشهاي آبي رنگ) و هيدروژن و نيتروژن (بخشهاي قرمز) تشكيل شده اند.

فرصت ارزشمند تصوير برداري از هليكس در خلال آبان ماه سال گذشته به دست آمد. در آن تاريخ متخصصان تلسكوپ فضايي براي پيشگيري از برخورد شهابهاي اسدي با آينه هاي هابل جهت آن را به مدت نصف روز به سمت مخالف ورود شهابها برگرداند و اتفاقا هليكس دقيقا در همان جهت قرار داشت.بنابراين هابل طي 9 باري كه در آن تاريخ به دور زمين گشت و منتظر پايان بارش شهابي اسدي بودبه تصوربرداري از اين سحابي پرداخت و 9 تصوير مجزا ( يك تصوير در هر دور) از نواحي مختلف اين سحابي تهيه كرد كه با تركيب آنها بخش فضايي اين نما تكميل شد.

 

سحابيهاي سياره نما نظير هليكس، آخرين مراحل زندگي ستارگاني نظير خورشيدند و در واقع لايه هاي خارجي ستاره هستند كه در قالب جرانهاي عظيمي از گاز از ستاره فرار مي كنند.اين سحابيها هيچ ارتباطي با سيارات ندارند. وجه تسميه اين سحابيها به آنجا برمي گردد كه زماني كه ابزارهاي نجومي چندان پيشرفتنمرده بوداين سحابيها از درون تلسكوپها به شكل قرصهايي سياره مانند به نظر مي آمدند.اما كم كم و با پيشرفت ابزارها ماهيت متفاوت اين سحابيها نيز آشكار شد.

 

سحابي سياره نماي هليكس حدود 650 سال نوري از ما فاصله دارد و قطر آن حدود 4 سال نوري است (سه چهارم فاصله خورشيد تا نزديكترين ستاره به آن).اين سحابي سياره نما كه در صورت فلكي دلو قرار دارد هدف جذابي براي منجمان آماتور نيز به حساب مي آيد.با كمك دوربينهاي دوچشمي نماي مه آلودي از اين سحابي آشكار خواهد شد و با ابزارهاي بزرگتر حالت حلقوي ان را به خوبي آشكار مي كنند اما براي تفكيك حالت رشته رشته اطراف آن به تلسكوپهاي بسيار بزرگتري نياز است.

 

منبع :www.nojum.ir

 

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

فيزيك و متافيزيك - بخش2


فيزيك و متافيزيك - بخش دوم

 

نويسنده : ايان باربور

 

مترجم: پيروز فطورچى

 

بخش نخست مقاله را در اينجا مطالعه نماييد.

 

بنابراين، چگونه مفاهيم فيزيك كوانتومى به واقعيت جهان مربوط مى‏شود؟ ديدگاههاى‏مختلف درباره جايگاه «نظريه‏ها» در علم، تعبير و تفسير متفاوتى از نظريه كوانتوم مى‏كنند.

 

1. اصالت واقع كلاسيك: نيوتن و تقريبا تمام فيزيكدانان قرن نوزدهم، نظريه‏ها را توصيفات‏«طبيعت‏»، آن‏گونه كه فى نفسه و مستقل از مشاهده‏گر تحقق دارد، تلقى مى‏كردند. فضا [ مكان]،زمان، جرم، و ساير «كيفيات اوليه‏» (37) خواص همه اشياى واقعى‏اند. مدلهاى مفهومى، نسخه‏بدلهايى از جهانند كه ما را قادر مى‏سازند تا ساختار مشاهده‏ناپذير جهان را با اصطلاحات مانوس‏كلاسيك مجسم كنيم. اينشتين اين سنت را با پافشارى بر اين نكته ادامه داد كه يك توصيف كامل از سيستم اتمى، مستلزم مشخص كردن متغيرهاى كلاسيك «مكان - زمانى‏» است كه حالت‏آن را به گونه‏اى عينى و غيرمبهم، تعيين كند. او بر آن بود كه چون نظريه كوانتوم چنين نيست‏پس نظريه‏اى ناقص است و عاقبت‏به‏وسيله نظريه‏اى كه انتظارهاى كلاسيك را تحقق بخشد،كنار گذاشته خواهد شد.

 

2. ابزارانگارى: (38)

 

مطابق اين راى، نظريه‏ها ساخته‏هاى مفيد بشر و تمهيدهايى براى‏محاسبه‏اند (39) كه جهت مرتبط كردن مشاهدات و انجام پيش‏بينيها به كار مى‏آيند. آنها همچنين‏ابزارهايى عملى براى دستيابى به كنترل فنى شمرده مى‏شوند. مبناى داورى درباره آنها، مفيدبودنشان در به ثمر رساندن اين اهداف است، نه مطابقت آنها با واقعيت (كه براى ما امرى‏دست‏نيافتنى است). مدلها، مجعولهايى تخيلى‏اند (40) كه موقتا براى ساختن نظريه‏ها استفاده‏مى‏شوند و پس از آن مى‏توان آنها را كنار نهاد; آنها بازنمودهاى (41) حقيقى جهان نيستند. اگرچه‏مى‏توانيم از معادلات كوانتومى براى پيش‏بينى پديده‏هاى مشاهده‏پذير استفاده كنيم، امانمى‏توانيم در ميان مشاهداتمان از اتم سخن بگوييم.

 

اغلب چنين پنداشته مى‏شود كه بور قاعدتا بايد ابزارگرا باشد، زيرا او در بحث طولانى باانيشتين، اصالت واقع كلاسيك را رد كرده است. اما آنچه او واقعا گفت، آن است كه مفاهيم‏كلاسيك را نمى‏توان بدون ابهام براى تشريح سيستمهاى اتمى موجود به كار برد. از مفاهيم‏كلاسيك فقط مى‏توان براى توضيح پديده‏هاى مشاهده‏پذير، در موقعيتهاى ويژه آزمايشگاهى‏استفاده كرد. ما نمى‏توانيم جهان را آن گونه كه «فى نفسه‏» تحقق دارد، جداى از تاثير متقابل ما باآن، مجسم كنيم. بور، به ميزان زيادى با نقد طرفداران ابزارانگارى از اصالت واقع كلاسيك موافق‏بود ولى او به‏طور مشخص از ابزارانگارى حمايت نمى‏كرد و با تحليل دقيق‏تر به‏نظر مى‏رسد كه اوگزينه سومى را اختيار كرده باشد.

 

3. اصالت واقع نقادانه: (42)

 

قايلين به اصالت واقع نقادانه، نظريه‏ها را بازنمودهايى ناتمام ازجنبه‏هاى محدود جهان، آن‏گونه كه با ما در كنش متقابلند، تلقى مى‏كنند. نظريه‏ها به ما اجازه‏مى‏دهند تا جنبه‏هاى مختلف جهان را كه در موقعيتهاى گوناگون آزمايشگاهى آشكار مى‏شوند،به يكديگر مرتبط كنيم. از نظر حاميان اصالت واقع نقادانه، مدلها، اگرچه انتزاعى و گزينشى‏اند امابراى مجسم كردن ساختارهاى جهان كه موجب اين كنشهاى متقابلند، كوششهايى ضرورى به‏حساب مى‏آيند. در اين نگرش، هدف علم، فهم است نه كنترل. تاييد پيش‏بينيها آزمونى است‏براى فهم معتبر (43) ولى خود پيش‏بينى، هدف علم نيست.

 

بخوبى مى‏توان ادعا كرد كه بور - اگرچه نوشته‏هاى او همواره واضح نبوده است - صورتى ازاصالت واقع نقادانه را پذيرفته بود. او در بحث‏با انيشتين، واقعيت الكترون‏ها يا اتم‏ها را انكارنكرد، بلكه مدعى بود كه آنها از آن رسته اشيايى نيستند كه توصيفات فضا - زمانى كلاسيك راپذيرند. وى پديدارشناسى (44) « ماخ‏» (45) را كه واقعيت اتم‏ها را مورد ترديد قرار مى‏داد، نپذيرفت.«هنرى فولس‏»، (46) اين بحث را چنين خلاصه مى‏كند: «او [بور] چارچوب كلاسيك را كنار گذاشت‏و استنباط واقع‏گرايانه را درباره توصيف علمى طبيعت‏حفظ نمود. آنچه او طرد مى‏كند اصالت‏واقع نيست، بلكه تعبير كلاسيك آن است.»[4] بور، واقعيت‏سيستم اتمى را كه با سيستم‏مشاهده‏گر در برهم كنش است، فرض مسلم گرفت. در قبال تعبيرهاى ذهن‏گرا (47) از نظريه‏كوانتوم كه مشاهده را يك برهم كنش ذهنى - فيزيكى (48) تلقى مى‏كنند، بور از برهم كنشهاى‏فيزيكى ميان سيستمهاى ابزارى و اتمى، در وضعيت كامل آزمايشگاهى، سخن مى‏گويد.به‏علاوه، «موج و ذره‏» يا «اندازه حركت و موقعيت مكانى‏» يا ديگر وصفهاى مكمل، حتى اگر هم‏بروشنى قابل اطلاق نباشند، بر يك شى‏ء واحد صدق مى‏كنند. آنها از نمودهاى متفاوت سيستم‏اتمى واحد حكايت مى‏كنند. «فولس‏» مى‏نويسد:

 

«بور احتجاج مى‏كند كه اين‏گونه باز نمودها، انتزاعهايى هستند كه در امكان توصيف يك‏پديده به‏عنوان كنش متقابل ميان سيستمهاى مشاهده‏گر و سيستمهاى اتمى، نقشى حياتى‏ايفا مى‏كنند، اما نمى‏توانند خواص يك واقعيت مستقل را تصوير كنند .... ما مى‏توانيم چنين‏واقعيتى را به حسب توانايى آن براى ايجاد برهم كنشهاى گوناگون توصيف كنيم - برهم كنشهايى‏كه نظريه مذكور، آنها را تامين‏كننده شواهد مكمل درباره شى‏ء عين واجد قلمداد مى‏كند.[5]بور نگرش اصالت واقع كلاسيك را كه براساس آن، جهان دربردارنده موجوداتى با خواص‏معين كلاسيك است، نپذيرفت. ولى با وجود اين، بر آن بود كه جهانى واقعى وجود دارد كه دركنش متقابل، توانايى ايجاد پديده‏هاى مشاهده‏پذير را داراست. فولس كتاب خود را درباره بور بااين نتيجه‏گيرى به پايان مى‏رساند:

 

«هستى‏شناسى (49) اى كه اين نحوه تعبير و تفسير از پيام "بور" مستلزم آن است، اشياى‏فيزيكى را نه مطابق با چارچوب كلاسيك و از راه خواص معين كه با خواص پديده‏ها مطابقند،بلكه از طريق توان آنها براى ظاهر شدن در نمودهاى گوناگون پديده‏ها، توصيف مى‏كند.بدين‏ترتيب در چارچوب مكمليت، حفظ استنباط واقع‏گرايانه و پذيرفتن كامل بودن نظريه‏كوانتوم فقط با تجديد نظر در فهم ما از ماهيت‏يك واقعيت مستقل فيزيكى و اينكه ما چگونه‏مى‏توانيم آن را بشناسيم، ممكن است.»[6]

 

كوتاه سخن اينكه ما بايد اكيدا جدايى قاطع بين مشاهده‏گر و شى‏ء مشاهده‏شده را كه درفيزيك كلاسيك فرض مى‏شد، انكار كنيم. براساس نظريه كوانتوم، مشاهده‏گر همواره يك‏شريك و سهيم به حساب مى‏آيد.

 

در مكمليت، استفاده از يك مدل، استفاده از مدلهاى ديگر را محدود مى‏سازد. مدلها،بازنمودهاى نمادين (سمبوليك) از وجوه واقعيت متعاملند كه نمى‏توانند منحصرا بر وفق‏شباهتهايى كه با تجربه روزمره دارند، مجسم شوند. آنها صرفا به‏طور كاملا غيرمستقيم، با جهان‏اتمى و يا با پديده‏هاى مشاهده‏پذير، مربوط‏اند. ولى ما مجبور نيستيم ابزارانگارى‏اى را بپذيريم‏كه نظريه‏ها و مدلها را ابزارهاى فكرى و عملى مفيدى مى‏انگارد كه درباره جهان چيزى به مانمى‏گويند.

 

خود بور پيشنهاد كرد كه ايده مكمليت قابل بسط به ساير پديده‏هايى است كه با دو نوع مدل،تحليل‏پذيرند، مانند: مدلهاى «مكانيستى و ارگانيك‏» (50) در زيست‏شناسى; مدلهاى‏«رفتارگرايانه و درون نگرانه‏» (51) در روان‏شناسى; مدلهاى «جبر» و «اختيار» در فلسفه; يا مدلهاى‏«عدل الهى و «عشق الهى‏» در الهيات. بعضى نويسندگان پا را فراتر نهاده و از مكمليت «علم‏» و«دين‏» سخن مى‏گويند. بدين‏سان «سى.اى. كولسون‏» (52) پس از تشريح دوگانگى موج - ذره وتعميم بور از آن، علم و دين را «توضيح‏هاى مكمل درباره واقعيت‏» مى‏نامد.[7]من به اين‏گونه استعمال گسترده از اصطلاح مزبور، با ديده شك مى‏نگرم. در زير چند شرط رابراى به كار بردن مفهوم مكمليت مطرح مى‏كنم:[8]

 

1. مدلها بايد فقط در صورتى مكمل يكديگر ناميده شوند كه به يك موجود واحد و يك گونه‏واحد منطقى اشاره كنند. موج و ذره، مدلهايى براى يك موجود منفرد (مثلا يك الكترون) در يك‏موقعيت منفرد (مثلا در يك آزمايش دو شكاف) به‏شمار مى‏آيند. آنها هر دو در يك سطح‏منطقى قرار دارند و قبلا در يك شعبه از علم استعمال شده‏اند. اين شرايط در مورد علم و دين‏صدق نمى‏كند. آن دو، نوعا در موقعيت‏هايى متفاوت پديد مى‏آيند و در زندگى انسان وظايف‏مختلفى را به انجام مى‏رسانند.[9] ازاين‏رو، من علم و دين را زبانهاى بديل (53) مى‏دانم و اصطلاح‏مكمليت را به مدلهاى مربوط به يك گونه واحد منطقى و در چارچوب يك زبان خاص، محدودمى‏كنم; نظير مدلهاى «انسان‏وار» و «غيرانسان‏وار» براى خداوند.

 

است و نه‏«استدلالى‏». (55) بايد دلايل مستقلى براى ارزش دو مدل بديل و يا مجموعه‏هايى از ساختها درحوزه ديگر وجود داشته باشد. نمى‏توان فرض كرد كه مدلهاى مفيد در فيزيك، در ساير رشته‏هانيز ثمربخش باشند.

 

3. مكمليت، هيچ توجهى را براى پذيرش غيرنقادانه حصرهاى دووجهى (56) فراهم نمى‏آورد.اين اصطلاح را نمى‏توان براى اجتناب از پرداختن به ناهماهنگيها يا «وتو» كردن جست‏وجوى‏وحدت، به كار برد. درباره ويژگى متناقض‏نما (57) در دوگانگى موج - ذره نبايد مبالغه شود. مانمى‏گوييم كه يك الكترون هم موج است و هم ذره، بلكه مى‏گوييم رفتارى موج‏گونه و ذره‏وار ازخود نشان مى‏دهد. به‏علاوه، ما يك فرماليزم رياضى وحدت‏يافته در اختيار داريم كه لااقل، پيش‏بينى‏هايى احتمالى را فراهم مى‏آورد، حتى اگر تلاشهاى گذشته، هيچ نظريه‏اى را بهتر ازنظريه كوانتوم در طابقت‏با داده‏ها به دست نداده باشد، ما نمى‏توانيم تحقيق براى مدلهاى‏وحدت بخش جديد را طرد كنيم. انسجام (58) ، حتى اگر با اعتراف به محدوديتهاى زبان و تفكربشرى تعديل شده باشد، همواره در سراسر پژوهش انديشه‏مندانه به‏صورت يك آرمان باقى‏مى‏ماند.

 

پى‏نوشتها:

 

1- متن مقاله بخشى از فصل هفتم كتاب دين و علم: مسائل تاريخى و معاصر نوشته ايان باربور است كه درسال 1997 منتشر شده است. اين كتاب آخرين و مهمترين اثر باربور در زمينه مباحث علم و دين است كه در پژوهشگاه‏فرهنگ و انديشه اسلامى در دست ترجمه به فارسى است و بزودى منتشر خواهد شد.

 

2- quarks ،دسته‏اى از بنيادى‏ترين اجزاى مفروض ماده. (م).

 

3- observer and observed ،در جريان هر مشاهده سه امر تشخيص داده مى‏شود: (الف) عمل مشاهده، (ب) مشاهده‏گر [ل ناظر]، و (ج) شى‏ء مشاهده‏شده. ارتباط اين سه با يكديگر، هم در فلسفه و هم در تعابير ارائه‏شده از فيزيك‏نوين، محل بحث و گفت‏وگوست. (م).

 

4- . chance and law

 

5- . psrts and wholes

 

6- . Epistemology

 

7- . absolute

 

8- . Primary qualities

 

9- . Mass

 

10- . Velocity

 

11- . objective

 

12- . Reductionistic

 

،به‏معناى پيروى از مكتبى است‏به‏نام Deism كه در اواسط قرن شانزدهم ميلادى در انگلستان ظاهر شد.اين مكتب متاثر از پيشرفتهاى علم، نيروى عقل را در رسيدن به خداوند كافى مى‏دانست و جهان را همچون ماشينى مى‏پنداشت كه خداوند، طراح آن است. پيروان اين نظر، دين والهيات مبتنى بر وحى را منكر بودند و از دين و الهيات‏طبيعى و يا به تعبيرى عقلانى طرفدارى مى‏كردند. (م).

 

14- . Conceptual Schemes

 

15- electromagnetic theory ،در دهه 1860 ميلادى، فيزكدانى به‏نام مكسول، (Maxwell) توانست از راه توصيف‏رياضى، نيروهاى الكتريكى و مغناطيسى را در نظريه‏اى واحد، با عنوان «نظريه الكترومغناطيس‏» تلفيق كند. (م) .

 

16- Kenetic theory of gases ،نظريه‏اى كه درصدد است‏با بيانى رياضى، رفتار گازها را براساس حركات اجزاى اتمى ومولكولى آنها توضيح دهد. (م).

 

17- thermodyan mics ،اين اصطلاح كه از دو واژه يونانى، يكى به‏معناى حرارت و ديگرى حركت، تركيب شده است،بيانگر قوانين و روابط بين حرارت و حركت مولكول‏ها بويژه مولكولهاى گاز است. (م)

 

18- Continuous media ،فيزيكدانان قرن نوزدهم براى توجيه انتشار امواج نور و به‏طوركلى امواج الكترومغناطيس درفضا، به نوعى واسطه و ميانجى به نام «اثير» قايل شدند كه ساختارى پيوسته داشت و آنها را محمل انتشار آن امواج‏مى‏پنداشتند. البته ناروا بودن اين فرض كه ناشى از قياس امواج الكترومغناطيس (از جمله نور) با امواج صوتى بود، بعداروشن شد. (م).

 

19- Photoelectric effect ،اثر فتوالكتريك به جريانى الكتريكى كه به‏واسطه تاثير انرژى نور از راه جدا كردن الكترون‏هااز سطح فلزات ايجاد مى‏شود، اطلاق مى‏گردد. انيشتين در مقاله‏اى (1905) درباره اثر فتوالكتريك، اين فرضيه را مطرح‏ساخت كه نور متشكل از ذراتى منفصل است. تا قبل از انيشتين اغلب فيزيكدانان مى‏پنداشتند كه نور صرفا پديده‏اى‏موج‏گونه است، ولى فرضيه انيشتين مستلزم آن بود كه نور جريانى است از ذرات كه از بسته‏هاى مجزا و كوچك انرژى كه‏بعدا فوتون ناميده شدند، تشكيل شده است. با استفاده از اين ايده، او معادله‏اى را براى اثر فتوالكتريك تنظيم كرد كه‏نهايتا در سالهاى 1923 - 1924 تاييد و اثبات شد. (م).

 

20- Photon ،كوچكترين واحد تشكيل‏دهنده نور كه فاقد بار الكتريكى و جرم است.

 

21- Phase ،تابعى رياضى است كه مختص معادله‏هاى مربوط به حركت موج است.

 

22- Momentum ،حاصل ضرب جرم در سرعت هر جسم متحرك را اندازه حركت آن مى‏نامند.

 

23- Wave functions ،تابع موج، تابعى است رياضى كه در نظريه كوانتوم براى نشان دادن وضعيت‏يك سيستم فيزيكى‏و محاسبه احتمال وقوع يك رويداد (مثلا تابش يك فوتون از يك اتم) در زمان اندازه‏گيرى، به كار مى‏رود. (م).

 

24- Super position of states ،در مكانيك كوانتومى، اصلى وجود دارد به‏نام «اصل تركيب‏» كه مطابق آن، امكانهاى(وضعيتهاى محتمل) كوانتومى مى‏توانند با يكديگر آميخته شوند و «تركيبى از وضعيتها» را كه خود وضعيتى جديداست، پديد آورند. (م).

 

25- Probability distribution ،مفهومى است اساسى در نظريه احتمالات، به‏معناى تخصيصى احتمالات به‏مجموعه‏اى از رويدادها كه به يكديگر مرتبطند. (م).

 

26- Probability waves ،امواجى هستند كه احتمال وجود يك ذره را (مثلا الكترون) در نقطه‏اى از فضا (مثلا فضاى‏پيرامون هسته) بيان مى‏كنند. اين امواج در مكانيك كوانتومى، داراى هويتى مادى و متعارف نيستند بلكه صرفا كيفيت انتشار احتمالات را نشان مى‏دهند. (م).

 

27- Quantum field theory ،نظريه‏اى است كه در نتيجه اعمال نظريه كوانتوم در مورد رفتار يك ميدان، نظير ميدان‏الكترومغناطيس، حاصل شده است. اين نظريه نقشى اساسى در درك نيروهاى بنيادى حاكم بر قلمرو مادون اتمى‏داشته است. (م).

 

28- . electromaghetic interactions

 

29- . Subnuclear interactions

 

30- Quantum chromodymantics ،نظريه‏اى نوين است كه توصيف برهم كنشهاى قوى بين كوارك‏ها و گلوئون‏ها(ذراتى كوانتومى كه عامل پيوند مستحكم كوارك‏ها بر يكديگرند) را بر عهده دارد. عنوان اختصارى اين نظريه‏« QCD »است. (م).

 

31- . Complementarity principle

 

32- . Subject

 

33- . Object

 

34- از ديدگاه كانت آنچه ما ازجهان مى‏دانيم آن است كه با قالبهاى مفهومى و ذهنى خود فهميده‏ايم. ازاين‏رو، آنچه‏مى‏يابيم عوارض معرفتى جهان است نه خود جهان، آن‏گونه كه هست. (م).

 

35- . Word in itself

 

36- . Conceptual Molds

 

37- Primary qualities ،جان لاك (1632 - 1704) فيلسوف انگليسى براى هر شى‏ء فيزيكى دو دسته كيفيات مطرح‏كرد: 1. كيفيات اوليه: مانند شكل معين، اندازه معين و .... كه هر شى‏ء فيزيكى از آنها برخوردار است، خواه كسى آنها رادرك كند يا نه. 2. كيفيات ثانويه: نظير طعم، رنگ، بو، و .... كه وجود آنها مشروط به حضور نيرويى درك‏كننده و اندامهاى‏حسى است. (م).

 

38- Instrumentalism

 

39- Calculating

 

40- Imaginative fictions

 

41- Representations

 

42- Critical realism

 

43- Valid understanding

 

44- Phenomenalism

 

45- Ernst mach

 

46- Henry folse

 

47- Subjectivist

 

48- Mental - physical

 

49- Ontology

 

50- Mechanistic and organic models ،در مدلهاى مكانيستى، موجودات زنده بسان «ماشينهاى پيچيده‏اى‏» كه‏چيزى جز مجموع اجزا نيستند، در نظر گرفته مى‏شوند و براساس قوانين فيزيكى و شيميايى تشريح پذيرند. اما درمدلهاى ارگانيك، آنچه ارائه مى‏شود يك كل يكپارچه به‏نام ارگانيزم است كه داراى سلسله مراتبى از سطوح مختلف نظم‏است. اين كل سازمان يافته، چيزى بيشتر و فراتر از مجموع اجزاست و صرفا با قوانين فيزيكى و شيميايى نمى‏توان آن راتشريح كرد. (م).

 

51- Behavioristic and instropesti models ،رفتارگرايى و درون‏نگرى دو مدل و شيوه در روان‏شناسى است.براساس درون‏نگرى، حالتهاى درونى و فرآيندهاى ذهنى انسان، موضوع اصلى تحقيقات روان‏شناسى را تشكيل‏مى‏دهد. اما در رفتارگرايى، بررسى و مشاهده «رفتار» بويژه از راه آزمونهاى «محرك و پاسخ‏» نقش اصلى را بر عهده دارند.(م).

 

52- C. A. Coulson

 

53- alternative languages

 

54- analogical

 

55- inferential

 

56- Dichotomies ،يعنى تقسيمهاى ثنايى، كه محصول اين تقسيمها، در قالب قضايايى كه در علم منطق به قضاياى‏منفصله مانعة الجمع و حقيقه شهرت دارند، بيان مى‏شود. مانند اين قضيه: عدد يا زوج است‏يا فرد.

 

57- Paradoxical

 

58- Coherence

 

 

منبع :فصلنامه ذهن ، شماره 1

 

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

چالشهاي انتقال فناوري در شركتهاي كوچك و متوسط


مشخصات مقاله

عنوان مقاله : چالشهاي انتقال فناوري در شركتهاي كوچك و متوسط
تاريخ مقاله : آبان 83
نويسنده :
مترجم : گروه مديريت فناوري سازمان مديريت صنعتي
موضوعات :
منبع : مجله تدبير

 

 

چكيده مقاله

مطالعات نشان داده است كه شركتهاي كوچك و متوسط (SMEs) نقش مهمي را در توسعه اقتصادي كشورها ايفا كرده اند. اما با وجود اين، اين شركتها بايستي براي بقاي بيشتر از چند سال خود در بازار در مقابل رقباي بزرگ يا ازطريق اتحاد با شركتهاي مشابه براي افزايش نرخ نفوذ در بازار و كاهش ريسك هاي مالي و يا ازطريق استفاده از فناوري هاي جديد براي غلبه بر مقياس اندازه غيراقتصادي شان و همچنين نوآوري كه آنها را به طور برجسته اي از رقباي بزرگترشان متمايز مي سازد، مشكلات ناشي از اندازه خود را مرتفع سازند. به منظور توسعه فناوري، شركتهاي كوچك و متوسط به دليل منابع محدود و ناتواني نسبي در جذب هزينه ها و ريسك همراه با توسعه فناوري در داخل شركت، بايستي غالباً از فرايند انتقال فناوري استفاده كنند.

باتوجه به ظرفيت بالقوه شركتهاي كوچك و متوسط در توسعه اقتصادي كشورها و همچنين توانايي نوآوري آنها كه تاثير زيادي در بقاي درازمدت دارد، تعيين موانع ابتدايي آنها در مواجهه با توسعه فناوري هاي جديد و اكتساب آن و همچنين ارائه ابزارها و سياستهاي طراحي شده مناسب براي غلبه بر اين چالشها از اهميت زيادي برخوردار است. در اين مقاله چهار چالش ابتدايي عمده كه شركتهاي كوچك و متوسط در رابطه با توسعه و اكتساب فناوري با آن مواجه هستنــــد مطرح و استراتژي هاي بالقوه اي كه مي تواند آنها را در جهت مقابله با اين چالشها ياري كند، ارائه شده است.

مقدمه
به دليل جهاني شدن بازارها و تحولات رقابتي، تقاضا براي فناوري هاي جديد و نوآوريها هم از سوي كسب و كارهاي كوچك و متوسط و هم از سوي صنايع بزرگ روبه افزايش است و حتي شركتهاي بزرگ هم كه قادر به بقاي خود در بازارهاي رقابتي براي ساليان سال هستند و سهم بازار مطمئن و مشخصي نيز دارند، دريافته اند كه رقابت در دنياي كسب و كار پرشتاب امروز به طور فزاينده اي مشكل گرديده است و به منظور بقا و كاميابي بايد يادگرفت كه فعاليتهاي توسعه فناوري را زيرنظر داشت و به تغييرات مرتبط با كسب و كـــار خود واكنش سريع نشان داد و به طور مرتب بهبود و نوسازي در توليد محصولات و فرايندها به وجود آورد.

سرمايه گذاري منطقي بر روي فناوري جديد، بنگاههاي اقتصادي را قادر مي سازد تا به رهبران و رقباي سرسختي در درون صنايع مربوط به خود تبديل شوند. از ميــــان منافع بي شمار فنــــاوري ها مي توان به افزايش بهره وري و كارايي، بهبود كيفيت توليد، كاهش ماليات، كاهش هزينه هاي درازمدت و افزايش رقابت پذيري اشاره كرد. اگرچه شركتهاي كوچك و بزرگ مي تــــوانند از مزاياي فناوري هاي جديد منتفع شوند اما همه آنها به منظور غلبه بر موانع متعدد و دستيابي به اهداف مختلف كسب وكار خود به سرمايه گذاري بر روي فناوري هاي جديد تمايل دارند. براي مثال شركتهاي كوچك و متوسط غالباً از فناوري براي رقابت موثرتر با شركتهاي بزرگ استفاده مي كنند در حالي كه شركتهاي بزرگ غالباً مايل هستند از فناوري براي ارتقاي كارايي و حذف لايه هاي پرسنلي استفاده كنند.

سرمايه گذاري بر روي فناوري هاي جديد اگرچه مي تواند درنهايت براي شركت مفيد باشد، اما كار پرچالشي نيز هست بخصوص براي شركتهاي كوچك و متوسط كه عمدتاً دسترسي كمتري به اطلاعات فناوري دارند و براي تحقيقات مربوط به فناوري به حمايتهاي مالي و تخصصي نياز دارند. به دليل محدود بودن منابع شركتهاي كوچك و متوسط و ناتوانـــي نسبي آنها در جذب هزينه ها و ريسك هاي مربوط به توسعه فناوري هاي بومــــي، آنها غالباً براي كسب مزيتهاي فناوري هاي جديد و نوآوريها درگير فرايند انتقال فناوري مي شوند. انتقال فناوري فرايند اكتساب، شبيه سازي، انتشار و توسعه فناوري است كه بــه صورت رسمي ازطريق قرارداد، حق الامتياز و يا شراكت و توافقات غيررسمي انجام مي پذيرد. شركتهاي كوچك و متوسطي كه درگير فرايند انتقال فناوري مي شوند قادر به دريافت مزاياي فناوري جديد ازطريق تحقيق و توسعه سازمانهاي ديگر مي شوند و از هزينه ها و ريسك هاي همراه با توسعه فناوري هاي بومي و يا در درون سازمان، اجتناب مي ورزند. اما با وجود اين حتي در فرايند انتقال فناوري، آنها با مشكلاتي كه ناشي از عدم وجود ارتباطات شبكه اي بين آنها و سازمانهاي بزرگ تحقيقاتي و نبود پرسنل متخصص براي شناسايي فناوري جديد است مواجه مي شوند.

ناحيه چالش اول: يادگيري فناوري هاي جديد
اطلاعــــات درمورد فناوري هاي جديد به طور گسترده اي دردسترس و نسبتاً آسان است. اين اطلاعات ازطريق انواع انتشارات فني، دولتي و سايت هاي اينترنتي مرتبط با موضوع فناوري كه از قبيل سايت مركز انتقال فناوري ملي (NTTC)، كسب مي شود. با وجود اين، شركتهاي كوچك و متوسط غالباً فاقد توانائيها و منابع كافي جهت كسب اطلاعات صحيح و به موقع و يا كفايت لازم جهت استفاده مناسب از اين اطلاعات هستند و هزينه كسب اين اطلاعات نيز خود مانع است. شركتهاي بزرگ عموماً داراي منابع و پرسنل دردسترس و متخصص جهت نظارت بر توسعه فناوري خود هستند درحالي كه مديران شركتهاي كوچك و متوسط غالباً نمي توانند وقت خود و يا همكارانشان را به طور رايگان صرف جستجوي فناوري هاي جديد كنند. به همين دليل، بسياري از شركتهاي كوچك و متوسط به كمك و حمايت در كسب اطلاعات درمورد فناوري جديد و استفاده موثر از آن اطلاعات نياز دارند.

استراتژي هاي بالقوه
تعجبي ندارد تحقيقاتي كه در زمينه انتقال فناوري صورت گرفته است، نشان مي دهد كه بسياري از شركتهاي كوچك و متوسط تاحد بسيار زيادي از تلاشهاي خود در زمينه كسب اطلاعات جديد درمورد فناوري ها دردسترس و مناسب منتفع گرديده اند. به علاوه تحقيقات نشان داده است كه شركتهايي مي توانند از اين اطلاعات بيشتر استفاده كنند كه به طور روزمره با محيط تجاري خــويش در تعامل هستند، شبكه سازي با مشتريان مهم، عرضه كنندگان و رقباي نوآور مي تواند به مقدار بسيار زيادي ابزار موثري براي شركتهاي كوچك و متوسط در كاهش هزينه هاي كسب اطلاعات باشد زيرا اين شبكه ها هنگامي كه به عنوان يك سيستم شراكتي سازماندهي مي شوند دسترسي رايگاني را براي اطلاعات مهمي كه غالباً در بازار آزاد غيرقابل دسترس هستند، فـــراهم مي سازند. به علاوه اين شبكه ها عاملي براي ايجاد اعتماد بين شركتهاي كوچك و متوسط و شركاي آنها نيز هستنـــد. فهرست منابعي كه مي توانند به صورت بالقوه، منبع مهمي از اطلاعات مربوط به فناوري هاي جديد باشند، عبارتند از:

اتحاديه هاي تجاري؛ اتاقهاي بازرگانـــي؛ رقبا؛مشتريان؛ سازمانهاي دولتـــــــي؛ عرضه كنندگان؛ انتشارات صنعتي يا فنــي؛ اينترنت؛ دانشگاهها و انستيتوهاي تحقيقاتي.
بسياري از صاحبان و يا مديران شركتهاي كوچك و متوسط، كساني كه به طور فعال از اين شبكه ها به عنوان بازار جمع آوري اطلاعات استفاده مي كنند، گزارش داده اند كه عرضه كنندگان و مشتريان، مفيدترين منبع اطلاعات فناوري هستند، بويـژه اطلاعات جمع آوري شـــده از عرضه كنندگان كليدي مي تواند براي توسعه محصولات و روشهاي جديد توليد، ارتقاي محصولات و روشهاي موجود و يا طرح توسعه ديگر كسب و كارها در درون صنعت براي مقابله با تهديدات رقبا مورداستفاده قرار گيرند. در يك دوره زماني مشخص باتوجه به محدوديتهاي مالي و پرسنلي شركتهاي كوچك عرضه كنندگان مهم، مشتريان و ديگر مهره هاي تاثيرگذار در محيط تجاري، موثرترين و دردسترس ترين ابزار ممكن است. هنگامي كه اين اطلاعات مجدانه و مستمرانه پيگيــــــري شوند شبكه سازي مي تواند به شركتهاي كوچك و متوسط كمك كند كه خود را در لبه تيزفناوري و نوآوري نگاه دارند. با وجود اين، ممكن است برخي از شركتهاي كوچك و متوسط بخواهند بعضي از تحقيقات در اين زمينه ها، موردعلاقه را در محل شركت خود انجام دهند. اين كار مي تواند به طور موثري از طريق جستجوي ساختاريافته و هــدفمند از نشريات تخصصي، دولتي و سايت هاي اينترنتي و آژانس هاي مرتبط با فناوري صورت گيرد.

ناحيه چالش دوم: ارزيابي فناوري هاي جديد
باتوجه به عدم دسترسي نسبي به منابع مالي و هزينه هاي بي نهايت بالاي تحقيق در فنــاوري هاي جديد، شركتهاي كوچك و متوسط بايد ريسك كسب اين فناوري ها را توسط يك تحليل استراتژيك عميق در ابتدا براي هر فناوري درنظر بگيرند. هدف از اين تحليل استراتژي اطمينان از اين است كه دستاوردهاي آينـــده اين فناوري جديد از هزينه ها و ريسك هاي مالي و قانوني آن باارزش تر و مهمتر خواهدبود. در حالي كه انجام اين تحليل استراتژيك يك قدم ضروري در هر اكتساب يا انتقال فناوري جديد است، شركتهاي كوچك و متوسط غالباً مواجه با چالشهايي هستند كه مانع توفيق آنها در دستيابي به فناوري هاي جديد مي شود. به دليل اينكه ممكن است شركتهاي كوچك و متوسط زمان كافي را براي انجام تحليل استراتـــژيك در درون موسسه خود نداشته باشند، و ناتواني اين تحليل به دليل فقدان منابع مالي براي استفاده از كمك بيرون از موسسه براي تحليل فناوري و توانايي موردنياز براي صحت و سقم و تكميل تحليل نتايج حاصله توسط متخصصان باشد.

استراتژي هاي بالقوه: گرچه ارزيابي استراتژيك فناوري بايد با نوع و ويژگيهاي خاص فناوري شركتهاي كوچك و متوسط متناسب باشد، اما ثمربخشي يك تحليل استراتژيك بايد براساس درجات عنوان شده در ذيل باشد:
1 - درجه اي كه فناوري، توانايي شركتهاي كوچك و متوسط براي تحقق اهداف استراتژيك آنها افزايش مي دهد؛
2 - درجه اي كه فناوري، شركتهاي كوچك و متوسط را بر تحقق يا پيشي گرفتن از انتظارات مشتريان و مصرف كنندگان، قادر مي سازد؛
3 - ميزان دسترسي به منابع داخلي و خارجي كافي (مالي و يا منابع انساني) براي كسب و اجراي فناوري هاي جديد؛
4 - درجه اي كه فرهنگ سازماني از انطباق فناوري حمايت مي كند و در موفقيت آن سهيم است؛
5 - ميزان دسترسي به متخصصان داخلي و خارجي موردنياز براي ايجاد هماهنگــي فناوري هاي جديد يا فناوري هاي موجود؛
6 - سطح كنترل شركتهاي كوچك و متوسط براي استفاده از سود ايجاد شده حاصل از فناوري جديد از طريق حفظ حق الامتياز و موافقت نامه؛
7 - درجه اي كه شركتهاي كوچك و متوسط براي موضوعات محيطــي در استفاده از فناوري هاي جديد مسئوليت دارند.
بنابراين، با وجود مشكلات شركتهاي كوچك و متوسط در ارزيابي كامل فاكتورهاي فوق، دولتها يا سازمانهايي كه از بودجه دولتي استفاده مي كنند، مي توانند ازطريق فراهم آوردن دسترسي آسان به انواع اطلاعات زير كمك برجسته اي به شركتهاي كوچك و متوسط كنند:
- اطلاعات مربوط به روندهاي توليد و عرضه در صنعت؛
- اطلاعات مربوط به روندهاي بازار؛
- اطلاعات فني و اطلاعات مربوط به سطوح كارايي توليد؛
- اطلاعات فني كه مي تواند براي تعيين مفيدبودن فناوري هاي جديد يا محصولات ارتقايافته، توسط شركتهاي كوچك و متوسط مورداستفاده قرار گيرد؛
- اطلاعاتي درباره برنامه هاي حمايتي دولتي وخصوصي دردسترس براي شركتهاي كوچك و متوسط درجهت توسعه و اكتساب فناوري.
به علاوه شركتهاي كـــوچك و متوسط مي توانند از مهارتهاي شركاي مالي و بانكي كه غالباً قادر و يا علاقه مند به ارزيابيهاي مالي و تحليل يا انتخاب فناوري هاي مختلف هستند، استفاده كنند.

ناحيه چالش سوم: انطباق موفق فناوري جديد
گرچه اكتساب فناوري جديد اولين قدم شركتهاي كوچك و متوسط براي ارتقاي عملكرد رقابت پذيري ازطريق نوآوري است اما توانائيهاي اجراي نهايي، نه تنها به كسب فناوري بستگي دارد بلكه به توانايي شركتهاي كوچك و متوسط براي اداره موثر فناوري جديد و فعاليتهاي كليدي مرتبط به آن براي انطباق موفق فناوري ازقبيل آموزش، بازاريابي، سرمايه گذاري مالي و... بستگي دارد. شركتهاي كوچك و متوسط نه تنها بايد شخصاً هريك از فعاليتهاي فوق را ياد بگيرند بلكه بايد ظرفيت تقويت عملكرد ناشي از انطباق فناوري جديد را نيز به حداكثر برسانند. شركتهاي كوچك و متوسط بايد يك اتصال استراتژيك ميان همه ابعاد يك فراينـــــد نوآوري به وجود آورند. به علاوه در شرايطي كه شركتهاي كوچك و متوسط مي بايستي منابع تكنولوژيك را از شركاي بيروني (به طور مثال موسسات دولتي، شركتهـــاي بزرگ و نمايندگيها) بگيرند سرمايه گذاري موفق در امر فناوري بستگي به توانايي در تنظيم، سازماندهي، مديريت موثر و روابط همكاري با اين شركا دارد. سرانجام مديريت فناوري نيازمند اين است كه مديران، يك ديدگاه درازمدت استراتژيك نسبت به كسب و كار اخذ كنند و براي نظارت و كنترل تاثير تغييرات تكنولوژيك بر روي موقعيت بازار خود تلاش آگاهانه اي داشته باشند.

استراتژي بالقوه: بسياري از شركتهاي كوچك و متوسط داراي محدوديت منابع براي فعاليتهاي نوآوري هستند و غالباً فقدان تجربه و مهارتهاي مديريتي موردنياز در درون موسسه براي تضمين يك موفقيت (سود) اساسي از اكتساب فناوري هستند. بنابراين، شركتهاي كوچك و متوسط احتمالاً نيازمند استفاده از برنامه هاي همياري هستند كـــه براي كمك به آنها در زمينه هاي منابع انساني و فناوري مديريت به كار مي روند. به علاوه، به دليل اينكه مديريت فناوري موثر بستگي به آگاهي از فناوري هاي جديد و رويدادهاي نوآوري و شناخت و درك محيط دروني دارد كه فناوري را به كار خواهدگرفت. توانايي شركتهاي كوچك و متوسط براي مديريت موثر فناوري ازطريق برنامه هاي طراحي شده براي آماده ساختن آنان ازطريق دسترسي سريع به بازارهاي قابل استفاده مرتبط و اطلاعات فناوري بيشتر خواهدشد.
همچنين، فعاليتهاي متعددي وجود دارد كه بايد براي حمايت موثر از يك فناوري و دانش فناوري جديد توسط مديران شركتهاي كوچك و متوسط صورت پذيرد، فعاليتهايي از قبيل:

آموزش پرسنل: آموزش پرسنل يكي از مهمترين فعاليتهاي حمايتي از اكتساب فناوري جديد است. بسته به نوع فناوري، ممكن است براي برخي ازشركتهاي كوچك و متوسط استخدام پرسنل با مهارت بالاتر ضروري باشد. با وجود اين، علي رغم محدوديتهاي مالي، بسياري از آنها ممكن است براي كسب دانش فناوري موردنياز، برنامه هاي آموزشي درون يا بيرون سازمان را انتخاب كنند.
مديريت فناوري: مديريت فناوري كارا نياز به حمايت موثر (نه فقط درگير شدن) مديريت ارشد در نظارت سيستماتيك و ارزيــــابي زمينه هاي فناوري مربوط به شركت و يك تلاش خودآگاه براي تفكر درباره تاثير تغيير فناوري بر موفقيت بازار بنگاه دارد. به علاوه، مديريت موثر فناوري هاي جديد نيازمند انعطاف پذيري استراتژيك و يك آمادگي براي به كارگيري فناوري هاي جديد در توليدات و فرايندهاي شركت به منظور حفظ موقعيت رقابتي آن است. سرانجام ممكن است فكر شود كه درگير شدن مديريت فناوري در ايجاد يك واحد تحقيق و توسعه يا استخدام يك مدير فناوري امري ضروري نباشد. باتوجه به آنكه براي بسياري از شركتهاي كوچك و متوسط ممكن است توجيه هزينه ايجاد يك واحد و يا يك پست جديد مشكل باشد.

شبكه سازي: همان طور كه در بالا ذكر شد، شبكه سازي با ديگر شركتها و شركاي تجاري به عنوان يك منبع مهم اطلاعاتي و ايده سازي براي نوآوري هاي فرايند و توليد است، دو مورد از مهمترين منابع اطلاعــــــــاتي عرضه كنندگان و مشتريان هستند. اين فاكتور نياز به ارتباطات حمايتي در بين واحدهايي دارد كه با مشتريان تماس دارند مانند (فروش و بازاريابي) و همچنين ميان واحدها و تماس منظم با عرضه كنندگان.
استراتژي هاي بازاريابي موثر يك فاكتور كليدي براي كامياب شدن شركتهاي كوچك و متوسط در اكتساب و توسعه فناوري ها است. فقط ازطريق جذب مشتريان جديد است كه شرايط مي تواند براي انطباق فناوري جديد فراهم شود. توانايي مديران بازاريابي براي ارتباط موثر با مشتريان بالفعل و بالقوه و برگرداندن نيازهاي مشتريان به محصولات جديد و يا بهبود يافته ازطريق استفاده از فناوري است كه عاملي براي موفقيت شركتهاي كوچك و متوسط در يك بازار جهاني رقابتي محسوب مي شود.
ناحيه چالش چهارم: گزينه هاي توسعه فناوري
در بسياري از كشورها، دولتها كه به اهميت روزافزون شركتهاي كوچك و متوسط در توسعه اقتصادي و اجتماعي و اهميت نوآوري در توانايي آنها براي رقابت واقف شده اند، تعداد زيادي برنامه هاي بودجه اي فدرال و مشوقهايي را براي ارتقاي حمايت از توسعه فناوري در شركتهاي كوچك و متوسط تدارك ديده اند. به دليل فقدان نسبي قابليتهاي فناوري درون سازماني در شركتهاي كوچك و متوسط و محدوديت منابع دردسترس براي اختصاص به كسب وتوسعه فناوري، آگاهي دادن درمورد نحوه دسترسي به گزينه هاي مختلف توسعه فناوري و وجوه خارجي براي تحقيق و توسعه، مكانيسم هايي هستند كه مي تواند نقش برجسته اي در ايجاد توانايي شركتهاي كوچك و متوسط براي رقابت از طريق نوآوري بازي كند. مثالي از اين برنامه ها در آمريكا، برنامه تحقيق و نوآوري درشركتهاي كوچك است. اين برنامه درصدي از بودجه تحقيق و توسعه فدرالي را براي همكاري با كسب و كارهاي كوچك و كمك به ايجـــاد مشاركت بين صنعت - دولت پوشش مي دهد.

تعدادي از كشورها، دامنه گسترده اي از گزينه هاي توسعه فناوري را ايجاد كرده اند كه مي تواند براي كمك به ايجاد منابع موردنياز براي توسعه فناوري و يا انطباق فناوري مفيد واقع شود. بـــــــراي مثال، در آمريكا موافقت نامه هاي تحقيق و توسعه مشتركي بين آزمايشگاههاي دولتي و شركاي بيروني و معمولاً خصوصي طراحي و اجرا شده است كه تاحد زيادي فرايند انتقال فناوري را براي اين شركتهــــا، آسانتر مي سازد. گزينه هايي كه مي تواند براي كمك به توليد منابع و... براي توسعه و يا انطباق فناوري مفيد واقع شود، عبارتند از:

قرارداد: يك قرارداد وسيله اي براي كسب فناوري است كه بين دولت و يك پيمانكار منعقد مي شود كه در آن پيمانكار ملزومات يا خدماتي را براي اهداف توسعه فناوري براي دولت فراهم مي آورد. قراردادها مي توانند براي بودجه تحقيق و توسعه و براي توسعه فناوري هاي جديد مورداستفاده قرار گيرد.
قرارداد با هزينه مشترك: قراردادي است كه هزينه هاي توسعه و اكتساب فناوري بين دولت و يك پيمانكار تقسيم مي شود. اين قرارداد، معمولاً براي موقعيتهايي مناسب است كه فناوري مورد توسعه هم براي صنعت و هم دولت منفعت دارد.
توافقات حق الامتياز: توافقي است كه يك بنگاه يا يك دولت حق توليد يك فناوري و يا استفـــاده از فرايند توليدي را دراختيار خود مي گيرد و در بازگشت، اعطاكننده حق الامتياز، براي دادن امتياز، پولي را كه معمولاً براساس فروش يـــــــا مدت توافق است به عنوان حق الامتياز (ROYALTY) مي گيرد.

توافقات استفاده از تجهيزات علمي: توافقي است كه امكان استفاده از تجهيزات آزمايشگاههاي فدرال را براي بخش دولتي يا خصوصي امكان پذير مي سازد. صنعت ممكن است اين تجهيزات را به صورت غيراختصاصي (مالكانه) در مواردي كه با انتشار نتايج يا محافظت از آنها موافقت مي كند، مورداستفاده قرار دهد.
مبادله پرسنل تخصصي: برنامه هايي هستند كه در آن پرسنل آزمايشگاههاي فدرال و پرسنل بنگاههاي خصوصي براي مبادله اطلاعات درمورد فناوري هاي جديد و تجميع دانش و تجربه مبادله مي شوند. متاسفانه موسسات كوچك و متوسط غالبـــاً از دامنه گسترده گزينه هاي مشــــاركتي توسعه فناوري يا برنامه هاي تشويقي آگاه نيستند. به علاوه، براي كسب و كارهاي كوچك، توسعه قابليتهاي درون سازماني آنها در مواجهه با جريان ورود فناوري هاي جديد وكاربرد آن مشكل است.

استراتژي هاي بالقوه: سياستها و برنامه هاي دولتي كه براي آموزش شركتهاي كوچك و متوسط درخصوص گزينه هاي دردسترس طراحي شده است، توانايي شركتهاي كوچك و متوسط را در رقابت از طريق كسب و توسعه فناوري تسهيل مي كند. ارتقاي آگاهي درمورد گزينه هاي توسعه اي دردسترس، همچنين شيوه هــــايي كه فناوري هاي جديد در قابليت هاي رقابتي سهم دارند نيز براي شركتهايي كه انگيزه كمي براي نوآوري نشان مي دهند و يا بقاي درازمدت آنها موردتهديد است، بسيار مهم است. آگاهي از اين موضوعها مي تواند كه شامل انتشار ادبيات، نمايشگاههاي تخصصي، بازديد از شركتهاي كوچك و متوسط توسط متخصصان و كساني باشد كه آنها را در تماس با سازمانهاي علمي، فني و مالي مربوطه قرار مي دهند.

اين مقاله كه توسط MELANIE JONES &RAVIJAIN نوشته شده برگرفته از منبع ذيل است: INT.J. TECHNOLOGY TRANSFER COMMERCIAL STATION VOL, 1, 2002

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

برخورد شهاب سنگ با ماه


حل معماي نيم قرني برخورد شها بسنگي با ماه

 

 

پس از گذشت نيم قرن از مشاهده دكتر استوارت از برخوردي عظيم در سطح ماه ، اين رصد تاييد شد.

 

ساعاتي پس از نيمه شب روز 24 آبان سال 1330 ، منجم آماتوري در اكلاهاما به ماه چشم دوخته بود . دكتر لئون استوارت (Leon Stuart) مشغول تصوير برداري از سطح ماه بود كه ناگهان درخشي نوراني را در قسمت مياني ماه مشاهده و از آن عكسبرداري كرد. وي در آن زمان معتقد بود كه شاهد برخورد شهابسنگي عظيم با سطح ماه بوده است. اگر نظر وي تاييد مي شد وي نخستين انساني بود كه موفق به رصد و ثبت برخوردي در اين اندازه با سطح ماه شده بود. اين موضوع در آن زمان بحثهاي فراواني به وجود آورد گروهي اين گزارش را تاييد كردندو گروه ديگري آن را رد كردند و حتي عنوان كردند كه اين درخش حاصل از ورود شهابي به جو زمين از آن ناحيه آسمان بوده و به نظر آمده كه در سطح ماه تشكيل شده است. استوارت در سال 1348 فوت كرد اما بحثها بر سر عارضه اي كه به نام پديده استوارت مشهور شده بود ادامه يافت و حتي پس از تعداد بسيار زيادي از پروازهاي فضايي به مقصد ماه و راهپيمايي شش فضانورد بر سطح اين قمر زمين ، ماهيت اين مشاهده مشخص نشد. اكنون به نظر مي رسد دو دانشمند سياره شناس موفق به تاييد رصد استوارت شده اند. دكتر بني . جي . براتلي (Dr.Bonnie.J.Baratli) از آزمايشگاه جت پيشران ناسا (NASA/JPL)و دكتر لان جانسون (Dr.Lane Johnson) از كالج Pomona به دنبال سرنخهايي از اين برخورد مي گشتند . نقطه آغازين تحقيقات آنان عكس به جاي مانده از استوارت بود. اما محاسبات نشان مي داد برخوردي كه درخش آن ثبت شده است موجب به وجود آمدن گودالي در سطح ماه شده كه قطر آن كمتر از آن است كه با بهترين تلسكوپهاي زميني ديده شود. بنابراين آنها به تصاويري كه مدارگردها از سطح ماه تهيه كرده بودند متوسل شدند ابتدا محوطه ا ي به قطر 35 كيلومتر ، در اطراف محل احتمالي برخورد را با كمك تصاوير مدار گرد ماه كه در سال 1346 تهيه شده بود ، مورد بررسي قرار دادند اما هيچ عارضه اي كه مشابه محل برخورد باشد نيافتند . آنها در مرحله بعدي تصاويري را كه مدار گرد كلمنتن (Clementine) در سال 1373 از سطح تنها قمر زمين تهيه كرده بود مورد بررسي قرار دادند و اين با ر موفق شدند. محاسبات اين گروه نشان مي داد كه شهابسنگ برخوردي با سطح ماه بايد در حدود 20 متر قطر داشته باشد ، بنابراين اين برخورد بايد گودالي به قطري در حدود 1 تا 2 كيلومتر از خود به جاي گذاشته باشد. ضمنن اينكه اين حفره جديد بايد جوان بوده و از اثرات پديده فرسا يش در امان مانده باشد. براي تعيين عوارض جوان سطح ماه دو نكته را بايد مورد نظر داشت. نخست آنكه اين عوارض داراي تلالوئي آبي رنگ هستند. اين امر به دليل آن است كه بخشهاي كوچكي از خاك ماه در اين نقاط قابل رويت است كه هنوز تحت تاثير پديده اي كه از آن به عنوان " آب و هواي فضايي " نام برده ميشود و موجب قرمزشدن خاك سطح ماه ميگردد، قرار نگرفته است. از سوي ديگر اين نواحي نور بيشتري را نسبت به محوطه اطراف خود بازتاب مي دهند. در بررسي تصاوير كلمنتن حفره اي به قطر 5/1 كيلومتر مشخص شده بود كه با محل درخش ثبت شده در تصوير دكتر استوارت همخواني داشت. اين نقطه كه با رنگي آبي مي درخشيد بازتاب بيشتري از نور را ايجاد مي كرد و تمام شرايط آن منطبق با گزارش استوارت بود. بنابر محاسبات انجام شده انرژي اين برخورد 5/0 مگاتن و قدرت آن 35 برابر قدرت بمب اتمي منفجر شده در هيروشيما بوده است. با بررسيهاي آماري مشخص شده است كه سطح ماه در طي يك بازه 50 ساله در معرض چنين برخوردهايي قرار دارد. يافتن اين حفره برخوردي نشان از آن دارد كه حدس استوارت درست بوده است ضمن اينكه بايد توجه داشت وجود نوعي از فعاليتهاي آب و هوايي ( كه منجر به فرسايش در سطح ماه مي شود) نشان از آن دارد كه اين قمر زمين چندان هم مرده نيست . فرزند دكتر استوارت كه حدس پدرش پس از نيم قرن با اثبات رسيد در اين باره گفت " پدرم معتقد بود دانش نجوم چيزي جز حدسها و تلاش براي اثبات يا رد انها نيست و من مطمئنم كه هم اكنون پدرم از اينموضوع بسيار خوشحال است"

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

جدول تناوبی عناصر


درباره ی جدول تناوبی

 

مندلیف و لوتار میردر موردخواص عنصرهاو ارتباط انها بررسی های دقیق تری انجام دادندودر سال 1869م به این نتیجه رسیدند که خواص عنصرها تابعی تناوبی از جرم انهاست.به این معنا که اگر عنصرها را به ترتیب افزایش جرم اتمی مرتب شوند نوعی تناوب در انها اشکار میگرددوپس ازتعداد معینی از عنصرها عنصرهایی با خواص مشابه خواص پیشین تکرار می شوند .

 

مندلیف در سال 1869 بر پایه ی قانون تناوب جدولی از 63عنصر شناخته شده ی زمان خود منتشر کرد .در فاصله ی بین سالهای 1869 تا 1871م مندلیف هم مانند لوتار میر با بررسی خواص عنصرها و ترکیب های انها متوجه شد که تغییرهای خواص شیمیایی عنصرها مانند خواص فیزیکی انها نسبت به جرم اتمی روند تناوبی دارد.از این رو جدول جدیدی در 8 ستون و12سطر تنظیم کرد.او با توجه به نارسایی های جدول نیو لندز ولوتار میر و حتی جدول قبلی خود جدولی تقریبابدون نقص ارایه دادکه فراگیر وماندنی شد.

 

شاهکارهای مندلیف در ساخت شهرک عناصر :

 

روابط همسایگی:دانشمندان پیش از مندلیف در طبقه بندی عناصر هر یک را جداگانه و بدون وابستگی به سایر عناصر در نظر می گرفتند.اما مندلیف خاصیتی را کشف کرد که روابط بین عنصرها را به درستی نشان میدادو ان را پایه تنظیم عناصر قرار داد.

وسواس وی: او برخی از عناصر را دوباره بررسی کرد تا هر نوع ایرادی را که به نادرست بودن جرم اتمی از بین ببرد.در برخی موارد به حکم ضرورت اصل تشابه خواص در گروهها را بر قاعده افزایش جرم اتمی مقدم شمرد.

واحدهای خالی: در برخی موارد در جدول جای خالی منظور کردیعنی هر جا که بر حسب افزایش جرم اتمی عناصر باید در زیر عنصر دیگری جای می گرفت که در خواص به ان شباهتی نداشت ان مکان را خالی می گذاشتو ان عنصر را در جایی که تشابه خواص رعایت میشد جای داد.این خود به پیش بینی تعدادی ا زعنصرهای ناشناخته منتهی شد.

.

استقبال از ساکنان بعدی:مندلیف با توجه به موقعیت عنصرهای کشف نشده و با بهره گیری از طبقه بندی دوبرایزتوانستخواص انها را پیش بینی کند.برای نمونه مندلیف در جدولی که در سال 1869 تنظیم کرده بودمس و نقره وطلا را مانند فلزی قلیایی در ستون نخست جا داده بود اما کمی بعد عناصر این ستون را به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم کرد.سپس دوره های نخست و دوم و سوم هر یک شامل یک سطر و هر یک از دوره های چهارم به بعد شامل دو سطر شده وبه ترتیب از دوره های چهارم به بعد دو خانه اول وشش خانه اخر از سطر دوم مربوط به عناصر اصلی ان دوره و هشت خانه باقی مانده ی سطر اول و دو خانه اول سطر دوم مربوط به عناصر فرعی بود

 

ساخت واحد مسکونی هشتم:مندلیف با توجه به این که عناصراهن وکبالت ونیکل وروتینیم ورودیم وپالادیم واسمیم وایریدیم وپلاتینخواص نسبتا با یکدیگر دارند این عناصر را در سه ردیف سه تایی و در ستون جداگانه ای جای دادو به جدول پیشین خود گروه هشتم ا هم افزود. در ان زمان گازهای نجیب شناخته نشده بوداز این رودر متن جدول اصلی مندلیف جایی برای این عناصر پیش بینی نشد. پس از ان رامسی و رایله در سال 1894 گاز ارگون را کشف کردند و تا سا ل 1908 م گازهای نجیب دیگرکشف شد و ظرفیت شیمیایی انها 0 در نظر گرفته شدو به گازهای بی اثر شهرت یافتند.

 

اسانسور مندلیفبه سوی اسمان شیمی :جدول مندلیف در تنظیم و پایدار کردن جرم اتمی بسیاری از موارد مندلیفنادرست بودن جرم اتمی برخی از عناصر را ثابت و برخی دیگر را درست کرد .جدول تناوبی نه تنها به کشف عنصرهای ناشناخته کمک کرد بلکه در گسترش و کامل کردن نظریه ی اتمی نقش بزرگی بر عهده داشت و سبب اسان شدن بررسی عناصر و ترکیب های انها شد.

 

مجتمع نیمه تمام:

 

جدول تناوبی با نارسایی هایی همراه بود که عبارتند از :

1- جای هیدروژن در جدول بطور دقیق مشخص نبود .گاهی ان را بالا ی گروه فلزهای قلیایی و گاهی بالای گروه های گروه هالوژن ها جا میداد.

2- در نیکل و کبالت که جرم اتمی نزدیک به هم دارند خواص شیمیایی متفاوت است و با پایه قانون تناوبی ناسازگاری دارد.

3- کبالت را پیش از نیکل و همچنین تلور را پیش از ید جای داد که با ترتیب صعودی جرم اتمی هم خوانی نداشت .با پیش رفت پژوهش ها و با کشف پرتوایکس و عنصرهاو بررسی دقیق طیف انها عدد اتمی کشف و اشکار شد و عناصر بر حسب افزایش عدد اتمی مرتب و نار سایی های جزیی موجود در جدول مندلیف از بین رفت .زیرا تغییرات خواص عناصر نسبت به عدد اتمی از نظم بیشتری برخوردارست تا جرم اتمی انها .

4- سال پس از نشر جدول مندلیف بوابو در ات به روش طیف نگاری اکا الومینیوم را کشف کرد و گالیم نامید و 4 سال بعد نیلسون اکا بور را کشف کرد و اسکاندیم نامید و هفت سال بعد ونیکلر هم اکا سیلسیم را از راه تجربه طیفی کشف کرد و ان را ژرمانیم نامید.

 

تغییرات خواص عناصر در دوره ها و گروههای جدول:

1- تغییرات شعاع اتمی :در هر گروه با افزایش عدد اتمی شعاع اتمی افزایش می یابد ودر هر دوره با افزایش عدد اتمی شعاع اتمی به تدریج کوچکتر می گردد.

2- تغییرات شعاع یونی :شعاع یون کاتیون هر فلز از شعاع اتمی ان کوچکتر و شعاع هر نا فلز از شعاع اتمی ان بزرگتر است.به طور کلی تغییرهای شعاع یونی همان روند تغییرات شعاع اتمی است.

3- تغییرات انرژی یونش: در هر دوره با افزایش عدد اتمی انرژی یونش افزایش

می یابد و در هر گروه با افزایش لایه های الکترونی انرژی یونش کاهش می یابد.

4- تغییرات الکترون خواهی :در هر دوره با افزایش عدد اتمی انرژی الکترونخواهی افزایش می یابدودر هر گروه با افزایش عدد اتمی اصولا انرژی الکترون خواهی از بالا به پایین کم می شود .

5- تغییرات الکترونگاتیوی:در هر دوره به علت افزایش نسبتا زیا د شعاع اتمی الکترونگاتیوی عناصر کم میشود و در هر دوره به علت کاهش شعاع اتمی الکترونگاتیوی عناصر افزایش می یابد .

6- تغییرتعدادالکترونهای لایه ظرفیتوعدد اکسایش:در هر دوره از عنصری به عنصر دیگریک واحد به تعداد الکترون ها ی ظرفیت افزوده میشود و تعداد این الکترونها و عدد اکسایش در عنصرهای هر گروه با هم برابرند.

7- تغییرات پتانسیل الکترودی :در ازای هردوره با افزایش عدد اتمی توانایی کاهندگی عنصرها کاهش می یابد و توانایی اکسیدکنندگی انها افزایش می یابد .از این روفلزهایی که در سمت چپ دوره ها جای دارندخاصیت کاهندگی ونا فلزهایی که در سمت راست دوره ها جای دارندتوانایی اکسید کنندگی دارند.در موردعناصر یک گروه توانایی اکسید –کنندگی با افزایش عدد اتمی وپتانسیل کاهش می یابد.

8- تغییرات توانایی بازی هیدروکسید:توانایی بازی هیدروکسیدعناصر در گروهها ازبالا به پایین افزایش می یابد اما در دوره از سمت چپ به راست رو به کاهش است.

9- تغییرات دما وذوب یا جو ش:در هر دوره دمای ذوب و جوش تا اندازه ای به طورتناوبی تغییر می کند ولی این روندمنظم نیست و در موردعناصرگروهها نیز روندواحدی وجود ندارد

 

* مجتمع:جدول - واحدمسکونی:گروه - ساکنان:عناصر

درخش سبز

خورشيد رنگ باخته و لهيده در افق فرو مي رود. آخرين پرتوهاي خورشيد افق را رنگين كرده است كه ناگهان ظهور درخشي سبز رنگ جلو هاي روحاني به اين منظره مي بخشد.

 

با نزديك شدن خورشيد به افق رنگ آن به نارنجي-قرمز مي گرايد.عامل اصلي اين اثر پراكندگي« ريلي» است. در افق پرتوهاي از لايه هاي ضخيم جو مي گذرند. مولكولهاي جو خيلي كوچكتر از طول موج نور مرئي مي باشند. ريلي نشان داد كه ميزان پراكندگي با توان چهارم طول موج ارتباط معكوس دارد. بطوريكه نور بنفش۷ بار بيشتر از نور قرمز پراكنده مي شود. در نتيجه نور آبي خورشيد پخش مي شود و رنگ آن به قرمز گرايش پيدا مي كند. گاهي اوقات در جو ، دما و رطوبت با افزايش ارتفاع بطور يكنواخت كاهش نمي يابد. دما در لايه هاي مجاور تا حدي با هم فرق مي كند. بنابراين پرتوهاي خورشيد هنگام عبور دچار اعوجاج مي شوند كه به اين پديده «فانوس دريايي چيني» گفته مي شود.

.درخش سبز پديده اي اپتيكي ناشي از جو است كه هنگام طلوع يا غروب خورشيد به صورت درخشي در لايه بالايي خورشيد رخ مي دهد. درخش سبز پديده اي كمياب است كه حتي در يك افق باز نيز ديدنش امري استثنايي است. گاهي اوقات ممكن است مرتبا" مشاهده شود و گاهي نيز سالها مشاهده نشود. قديمي ترين گزارش هاي مشاهده درخش سبز مربوط به قرن نوزدهم است كه بيشتر آنها توسط دريانوردان و مبلغين مذهبي صورت گرفته است. جاي تعجب دارد كه چرا رصدگران پيش از آن متوجه اين پديده نشده اند؟ ويژگي مهم آن گذرا بودنش است بطوريكه مدت دوام آن معمولا" كمتر از ثانيه است.

 

 

 

اين پديده پيش در آمد درخش سبز است ولي هيچ تضميني در رويت درخش سبز وجود ندارد

بي ثباتي درخش سبز برخي دانشمندان را بر آن داشت تا از آن به عنوان پديده اي فيزيولوژيك نام ببرند كه ناشي از خستگي شبكيه چشم پس از خيره شدن به رنگ نارنجي يا سرخفام خورشيد رخ مي دهد. گويا كساني كه اين توضيح را مطرح كردندهيچ وقت درخش سبز را شخصا" مشاهده نكرده اند. درخش سبز تابش درخشاني است كه تنها چند دهم ثانيه در افق ظاهر مي شود. در حالي كه اثر تصوير مكمل ناشي از خستگي شبكيه پس از چند ده ثانيه به تدريج محو مي شود. هر چند گزارش هايي وجود دارد ناشي از آنكه افرادي كه به طور گذرا به خورشيد نگاه كرده اند نتوانستند درخش سبز را ببينند.ظهور درخش سبز در طلوع خورشيد اين فرضيه را با مشكل مواجه ساخته است چرا كه در هنگام طلوع خورشيد ابتدا درخش سبز مشاهده مي شود و سپس لبه نارنجي خورشيد از افق سر بر مي آورد. عكسهاي رنگي دقيقي كه از درخش سبز گرفته شده است. فيزيكي بودن اين پديده را تضمين مي كند. در بسياري از موارد افراد اذعان كرده اند كه درخشي كه مشاهده كرده اند از تصوير گرفته شده واضح تر بوده است.در قرون گذشته سرنشينان كشتيها نظر جالبي را مطرح كرده اند،آنها اعتقاد داشتند كه درخش سبز نتيجه عبور نور خورشيد از ميان قله امواج در افق است. اما مشاهده درخش سبز در خشكي و بالاي كوهها نشان داد كه اين فرضيه نمي تواند درست باشد.

چرا درخش ؟

پاسخ احتمالي علت اين پديده در شكست پرتوهاي خورشيد در جو زمين نهفته است. با كاهش ارتفاع مقدار شكست افزايش مي يابد. اثر شكست باعث مي شود كه خورشيد كمي بالاتر از محل واقعي خود به نظر برسد.

ضريب شكست براي رنگ هاي مختلف فرق مي كند. هر چه طول موج نور كمتر باشد ضريب شكست براي آن بيشتر خواهد بود بنابراين خورشيد در رنگ آبي كمي بالاتر از خورشيد در طول موج سبز و قرمز قرار مي گيرد. مجاسبات نشان مي دهد كه به طور متوسط اختلاف شكست باعث مي شود قرص خورشيد در رنگ آبي ٢٠ ثانيه قوسي بالاتر قرار بگيرد. اين مقدار خيلي كمتر از توان تفكيك چشم انسان است. بنابراين در صورت مهيا بودن شرايط رصدي فقط پرتو خيره كننده سبز يا آبي ديده خواهد شد. هر چند گزارشهايي وجود دارد كه شاهدان ادعا كردهاند كه درخش سبز تا ١۵ ثانيه دوام داشته است. در عرض هاي جغرافيايي بالا كه معمولا" خورشيد در افق قرار دارد،گاهي اوقات «كمان سبز» نيز ديده شده است.

چرا سبز ؟

مطابق توضيح ارائه شده امكان به وجود آمدن درخش قرمز ،آبي نيز وجود دارد.پس چرا بيشتر از درخش سبز صحبت مي شود؟ واقعيت اينكه درخش آبي نيز وجود دارد ولي مشاهده آن حتي از درخش سبز نيز نادرتر است.

مشاهده درخش احتياج به افقي كاملا" تميز دارد. معمولا پرتوهاي آبي وبنفش خيلي يريع در جو پخش مي شوند و ديگر اثر قابل مشاهده اي از آنها باقي نمي ماند. اگر شرايط ايده آل فراهم باشد انتظار داريم كه در هنگام غروب خورشيد به ترتيب درخش قرمز،زرد،سبز،آبي رخ دهد.(در هنگام طلوع خورشيد ترتيب برعكس است.)در اين بحث حساسيت طيفي چشم و توزيع انرژي خورشيد در رنگ هاي مختلف مهم است. چشم انسان به رنگ سبز بيش از رنگ هاي آبي و قرمز حساس است. قله طيف خورشيد نيز در محدوده سبز- زرد قرار دارد. بنابراين احتمال مشاهده درخش سبز به مراتب بيش از ديگر درخش هاست.

 

 

مشاهد ه درخش سبز

براي مشاهده درخش سبز داشتن افقي كاملا" باز و صاف لازم است. رصد در كنار دريا يا بالاي كوههاي مرتفع مي تواند چنين شرايطي را فراهم سازد. بسياري از مردم با وجود داشتن شرايط مناسب رصدي موفق به مشاهده درخش سبز نمي شوند چرا كه نمي دانند كي و به كجا نگاه كنند. استفاده از دوبين يا تلسكوپ براي مشاهده درخش سبز مفيد است. معمولا" خورشيد در افق آنقدر كم فروغ مي شود كه بتوان بدون فيلتر به آن نگاه كرد. اما ابتدا با نگاه لحظه اي از اين مطلب مطمئن شويد. سعي كنيد در زمان رصد تمركز داشته باشيد. به ياد داشته باشيد كه دوام درخش به اندازه يك چشم به هم زدن است! درخش فقط محدود به خورشيد نمي شود. ماه و سيارات درخشان نيز ممكن است درخش داشته باشند چنانچه گاهي اوقات اثرات جالبي از سياره زهره در افق ديده شده است كه جالب توجه مي باشد. عكاسي از درخش سبز داراي اهميت زيادي است. شايد هم با مشاهده درخش سبز آنچنان مبهوت شويد كه قدرت عكس العمل را از دست ببريد اما خاطره آن تا پايان عمر همرا ه شما خواهد بود.

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

خندیدن مریخ - زندگی نیوتن


مريخ مي خندد

 

 

در تصوير جديد سطح مريخ يكي از حفره هاي اين سياره به زمينيان لبخند مي زند

 

نقشه بردار سراسر مريخ (MGS) هرروزه تصاوير متعددي از سطح مريخ تهيه مي كند اين تصاوير اخترشناسان را كمك مي كند تا عوارض سطحي مريخ و تغييرات آب و هوايي سياره سرخ را زير نظر داشته باشند. اخيرا MGS تصويري از يك گودال مريخي موسوم به دهانه Galle تهيه كرده است كه نماي آن را با دو روش پردازشي گوناگون در بالا مشاهده مي كنيد.اين گودال كه به شكل غير رسمي به صورتك خندان مريخي موسوم است در تصوير جديد لبخند خود را آشكار تر از قبل نمايش مي دهد.اين تصوير در اوايل فصل زمستان نيمكره جنوبي مريخ گرفته شده است. در اين هنگام لايه اي از رفك هاي دي اكسيد كربن بر سطح مريخ ظاهر مي شود كه در اين تصوير سايه روشنهاي سفيد – خاكستري را به وجود آورده اند.اين اختلاف رنگي ايجاد شده بر اثر برفهاي دي اكسيد كربن باعث آشكار تر شدن لبخند مريخي شده است شيد در اين شرايط بهتر با شد كه آن را قهقهه ي مريخي بنامييم .حفره Galle در مختصات 51 S و 31 W قرار دارد و خورشيد از جهت بالا و سمت چپ تصوير به اين موضع مي تابد.قطر اين دهانه خندان 230كيلومتر است.

 

پيش از اين نيز تصويري از يك صورت مريخي در تصاوير وايكينگ به دست آمده بود كه بحثهاي فراواني در خصوص امكان وجود هوش فرازميني به وجود آورد اما بعدها معلوم شد كه بازتاب نور از يكي از كوههاي مريخ عامل ايجاد آن صورتك بوده است.

 

منبع :www.nojum.ir

===============

 

نيوتن

 

Isaac Newton 1643-1727

 

فيزيكدان و رياضيدان بزرگ انگليسي در سال درگذشت گاليله به دنيا آمد. او به دليل هوش سرشار خود در هفده سالگي به طور رايگان وارد دانشگاه كمبريج شد و به سرعت از استادان خود پيشي گرفت.

 

در سال 1663 به دليل همه گير شدن بيماري طاعون نيوتون مجبور به ترك دانشگاه شد و در مدت 18 ماه كه بيشتر مراكز علمي اروپا بسته بود نيوتون به خودسازي علمي خويش پرداخت. او در اين مدت نظريه ذره اي نور- قانون جاذبه عمومي و بسياري از نظريات خود را پايه گذاري كرد. نيوتون در ادامه كارهاي كپلر دليل بيضي بودن مسير سياره ها را يافت وقانون جاذبه عمومي را كشف كرد. نيوتون حاصل پژوهشهاي خود را در كتابي به نام اصول رياضي فلسفه طبيعي نوشت. اين كتاب مشتمل بر قانون هاي نيوتن درباره حركت است. نيوتن با استفاده از قانون جاذبه عمومي اثر ماه بر زمين را كه بصورت جزر و مد ظاهر مي شود شرح داد.

 

نيوتن نخستين تلسكوپ بازتابي را ساخت. او با ساختن تلسكوپ و اهداي آن به انجمن سلطنتي انگليس به عضويت اين انجمن در آمد. از اكتشافات ديگر نيوتن تهيه منشور براي تجزيه نور بود كه با آن طيف تشكيل دهنده نور سفيد را مشاهده كرد

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

فسفرسانس و فلوئورسانس


فسفرسانس و فلوئورسانس پديده هايي هستند كه در آنها يك ماده خاص كه بطور عام به آن فسفر گفته ميشود پس از قرار گرفتن در مقابل نور مرئي يا غيره مرئی يا حرارت ( تحريك شده ) اين انرژي را در خود ذخيره مي كند و سپس آن انرژي را بصورت طيفي از امواج مرئي در طول مدت زماني منتشر مي كند . اگر اين بعنوان شباهت اين دو پديده باشد تفاوت آنها در اختلاف زماني بين اين دو دريافت و تابش يا به عبارت ديگر دوام تابش است . اگر زمان تحريك كمتر از ۱۰ به توان ۸- ثانيه باشد، اين پديده را Fluorescent مي ناميم و اگر زمان تحريك بيش از ۱۰ به توان ۸- ثانيه باشد آن را Phosphorescent مي ناميم.به عبارتي در فسفرسنس تحريك طولاني تر و تشعشع طولاني تري داريم و در فلوئورسنس تحريك كوتاهتر تر و تشعشع كوتاهتري تري داريم.در فلوئورسانس كه نمونه آن نور مهتابي يا صفحه تلويزيون است تابش آني است و تقريبا" بلافاصله بعد از قطع نور تمام ميشود . در حالي كه در فسفرسانس ماده بعد از قطع نور نيز تا مدتي به تابش ادامه ميدهد كه مقدار آن بسته به ماده مورد استفاده مي تواند از چند ثانيه تا چندين روز طول بكشد . در فلوئورسانس برانگيختگي ميان دو تراز اصلي با انرژي هاي E1,E2 اتفاق مي افتد كه جابجايي بين أنها كاملا" آزاد است .الكترون با دريافت انرژي بر انگيخته شده وبه تراز E2 مي رود وپس از 8تا 10 ثانيه دوباره به تراز اول بر مي گردد و فتوني با انرژي E2-E1 تابش مي كند اما در فسفرسانس اجرابدليل وجود يك تراز مياني كمي پيچيده تر است اين تراز كه مابين تراز پايه و برانگيخته قرار دارد تراز نيمه پايدار مي باشد و مانند يك دام براي الكترونها عمل ميكند به خاطر شرايط خاص اين تراز انتقال الكترون از أن به ساير ترازها ممنوع واحتمال أن بسيار كم است بنابراين چنانچه الكتروني پس از برانگيختگي از تراز E2 در دام تراز نيمه پايدار بيافتد انجا مي ماند تا زماني كه به طريقي ديگر مجددا" برانگيخته شود وبه تراز E2 برگردداين اتفاق مي تواند تحت تاثير جنبشهاي گرمايي اتمها يا مولكولهاي مجاور ويا برانگيختگي نوري روي دهد اما احتمال وقوع أن بسيار كم است به همين دليل چنين الكترونهايي تا مدتها در تراز مياني مي مانند (بسته به ساختار اتمي ماده و شرايط محيطي) وهمين عامل تاخير در باز تابش بخشي از انرژي دريافت شده است.تحريك اين ماده ها به گونه هاي مختلف انجام مي شوند: بمباران فوتوني، الكترونها، يونهاي مثبت، واكنشهاي شيميايي، گرما و گاهي اوقات ( مخصوصاً در جانداران ) تنش هاي مكانيكي... راز کرمهای شب تاب در فسفرسانس است.

 

برای ساختن مواد درخشنده در تاريکی بايد فسفری وجود داشته باشد که با استفاده از نور معمولی انرژی بگيرد و طول تابش ان زياد باشد.برای مثال دو فسفری که اين ويژگی ها را دارند مثل ( Zinc Sulfide ) و ( Strontium Aluminate ). که ( Strontium Aluminate ) بهتر است برای طول تابش بيشتر.

اين مواد با پلاستيک مخلوط ميکنند و مواد درخشنده در تاريکی را ميسازند.

 

بعضی مواقع ممکن است شما موادی را ببينيد که ميدرخشند ولی به انرژی احتياجی ندارند!يکی از ان مثالها بروی عقربه های ساعتهای گران قيمت است.درانها فسفر با يک عنصر راديو اکتيو مخلوط شده (مثل راديوم- radium) که ان عنصر با انتشار راديو اکتيو فسفر را مرتبا با انرژی ميکند.

 

شرحي از نحوه ي كار لامپ هاي فلوئورسنت :

 

در اين لامپها يك تخليه ي الكتريكي در محيطي از بخار جيوه و يك گاز خنثي ( مانند آرگون ) انجام مي شود. بخار جيوه بر اثر اين تخليه ي انرژي و جذب اين انرژي، شروع به تشعشع مي كند و طول موج اين تشعشع ۲۵۳۷ آنگستروم است كه در محدوده ي طيف UV ( فرا بنفش ) است.

 

از ديگر سوي، دیواره ي داخلي لامپ را با مواد فسفرسنتي پوشش مي دهند و اين مواد توسط اشعه ي UV تحريك شده، نور مرئي تابش مي كنند.

در دهه ي ۱۹۴۰ اين پوشش Zn2SiO4 (سيليكات زيركونيم) بود و از Mn بعنوان Activator استفاده مي كردند. بعدها يك محلول فسفاتي به صورت Ca5.(PO4)3.(Cl,F).Sb3+ion.Mn2+ion - كه Sb3+ion يعني يون ۳ بار مثبت آنتيموان - استفاده شد كه Activator ان، Sb ( آنتيموان ) بود.

 

چه موادي اين گونه هستند (نام عنصر ها) و رنگ نور انها به چه بستگي دارد؟

 

شماره-ماده ي زمينه-Activator-رنگ تشعشع-كاربرد

 

(زمان عملكرد كوتاه)

۱ - CaWO4 - بدون Activator - آبي - لامپ آبي

۲ - Pb - CaWO4 - آبي كم رنگ - لامپ آبي

۳ - Pb - BaSi2O5 - فرا بنفش - لامپ تشعشع طولاني مدت فرابنفش

۴ - Mn - Zn2SiO4 - سبز - لامپ سبز

۵ - Pb3Mn - CaSiO3 - بين زرد و نارنجي - لامپ رنگي با كيفيت بالا

۶ - Mn - Cd2B2O5 - نارنجي / زرد - لامپ ترنر

( زمان عملكرد طولاني )

۱ - Mn - Zn2SiO4 - زرد سبز - رادار و اسيلوگراف

۲ - Pb3Mn - CaSiO3 - نارنجي - رادار

۳ - Mn - (Zn,Be).SiO4 - سفيد - تلويزيون هاي دقيق

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

هفت راز فيزيك جديد


هفت راز فيزيك جديد

 

عليرغم پيشرفت‌هاي بسيار چشمگيري كه در فهم جهان فيزيكي نصيب علم جديد شده است ، شمار رازهاي ناشناخته‌اي كه دانشمندان براي كشف آنها در تلاشند از حد و اندازه افزون است . در اين مقاله به بررسي هفت راز بزرگ از ميان مجموعه پرشمار اسرار كشف ناشده مي‌پردازيم .

 

راز اول :

 

چه عاملي كيهان را به تكاپو وا مي‌دارد؟

 

علم جديد تا براي اين پرسش ، پاسخ خرسند كننده‌اي بدست نياورد نمي‌تواند به كشف راز بسياري ديگر از پديده‌هاي جالب توجه اهتمام ورزد. براي درك اموري نظير منشأ كيهان ، سرنوشت نهايي سياهچاله‌ها ، امكان سفر در زمان ، مي‌بايد نخست براي اين پرسش كه كيهان چگونه عمل مي‌كند ، پاسخ درخوري يافت شود. فيزيك قرن بيستم بر مبناي دو نظريه بنيادين يعني نظريه نسبيت انيشتين و نظريه مكانيك كوانتومي بنياد شد. در قرن بيست و يكم دانشمندان با بهره‌گيري از اين دو نظريه توفيق يافته‌اندكه شناخت خوبي از بسياري از ذرات بنيادي به دست آورند اما اين دو نظريه ظاهراً در بن و اساس با يكديگر ناسازگارند و تصويرهاي متعارضي از واقعيت نهايي ارائه مي‌دهند. حال آنكه علي الفرض واقعيت مي‌بايد واحد باشد . تلاش براي وحدت بخشيدن به اين دو نظريه ظاهراً متعارض، بسياري از برجسته‌ترين دانشمندان را به خود مشغول داشته است. مشكل اساسي در اين است كه نيروي جاذبه كه نظريه نسبيت درباره آن سخن مي‌گويد ، كل ساختار زمان ‌ـ‌‌‌‌‌‌‌ مكان و بنابراين تمامي كيهان را در بر گرفته ، در حالي كه نظريه مكانيك كوانتومي درباره سه نيروي بنيادي ديگري سخن مي‌گويد كه درون اين ساختار جاي دارد. به اين ترتيب كاربرد نظريه كوانتومي درمورد نيروي جاذبه نظير استفاده از جزء براي فهم كل‌، با مشكلاتي جدي همراه است.

 

راز دوم :

 

كيهان از چه چيز ساخته شده است؟

 

رصدهايي كه به وسيله اخترشناسان صورت مي‌گيرد اين نكته را مشخص ساخته كه به ازاي هر يك گرم از ماده‌اي كه سيارات و ستارگان و كهكشان‌ها را بوجود آورده، چند گرم از ماده‌اي وجود دارد كه ماهيت آن ناشناخته است وجود اين ماده بر اساس نوع رفتاري كه اجرام كيهاني از خود آشكار مي‌سازند حدس زده مي‌شود .

 

براساس قوانين فيزيك اگر آتشگرداني را با سرعت به چرخش درآوريم با سرعت در هوا به پرواز درخواهد‌آمد. در مورد ستارگاني كه در حاشيه كهكشانها به دور مركز در گردشند نيز دقيقاً همين وضع برقرار است . نخ يا رشته‌‌‌‌اي كه اين ستارگان را پايبند نگه مي‌دارد همان نيروي جاذبه است.

 

اما محاسبات نشان مي‌دهد كه نيروي جاذبه حاصل از ماده فيزيكي قابل رؤيت موجود در كهكشانها براي نگهداري ستارگاني كه با جرم عظيم و سرعت زياد در حاشيه آنها در حال گردشند كافي نيست.

 

براي نگهداري اين ستارگان به صورت ديوان پاي‌ در زنجير، به طناب يا رشته مستحكم‌تري نياز است و از همين‌جا دانشمندان نتيجه گرفته‌اند كه در درون هر كهكشان مي‌بايد ذخاير عظيمي از نوعي ماده ناديدني وجود داشته باشد كه نيروي جاذبه لازم براي جلوگيري از گريز ستارگان را فراهم مي‌آورد. استدلال مشابهي دلالت مي‌كند بر اينكه از اين نوع ماده ناديدني مي‌بايد در فضاي ما بين كهكشانها نيز موجود باشد و حركات كهكشانها را نسبت به يكديگر تنظيم كند.

 

راز سوم :

 

آيا فرضيه نيروي ضد جاذبه كه انيشتين پيشنهاد كرد نادرست بود‌ ؟

 

انيشتين زماني براي برقراري نوعي تعديل در فرضيه‌اي كه درباره وضع و حال كيهان پيشنهاد كرده بود، به وجود نوعي نيروي ضد جاذبه قائل شد اما اندكي بعد اين فرضيه را پس گرفت و از آن با عنوان «بزرگترين خبط علمي خود» ياد كرد.

 

اما تحقيقات جديد نشان مي‌دهد كه احياناً وجود چنين نيرويي چندان دور از واقعيت نيست.

 

عبارتي كه انيشتين در معادلات مربوط به فرضيه نسبيت عام خود وارد ساخت، از خاصيت نيروي دافعه برخوردار است و موجب مي‌شود كيهان دچار انبساط شود . انيشتين كه معتقد بود كيهان درحال ثبات قرار دارد ناگزير شد اين عبارت را اضافه كند تا اثر نيروهاي انقباضي در معادلات خود ( ناشي از وجود جرم‌هاي عظيم در كيهان ) را خنثي سازد.

 

راز چهارم :

 

چرا ما در عالمي سه بعدي زيست مي‌كنيم؟

 

فيزيكدانان براين باورند كه ظهور عالمي كه ما در آن جاي داريم به دنبال وقوع مه بانگ (انفجار) اوليه امري كاملا تصادفي بوده واحياناً كيهان هايي ديگري نيز وجود دارند كه شماره ابعاد آنها متفاوت است.

 

صد سال قبل نويسنده اي به نام ادوين ابوت كتابي منتشر كردبا عنوان « سرزمين مسطح » كه در آن عالمي دو بعدي مورد بحث قرار گرفته بود.

 

قوانين علمي يك جهان دو بعدي احياناً با قوانين جهان سه بعدي ما تفاوت بسيار دارند به عنوان مثال امواج در يك جهان دوبعدي به سهولت جهان سه بعدي سير نمي كنند و بنابراين انواع واقسام دشواريها در خصوص برقراري ارتباط وانتقال پيامها پديد مي آيد واز آنجا كه ظهور حيات خودآگاه متكي به انتقال نخواهد شد . از سوي ديگر زندگي در عوالمي كه بيش از سه بعد دارند نيز با دشواريهاي خاص خود روبروست .

 

راز پنجم :

 

آيا سفر در زمان امكان‌پذير است؟

 

براساس نظريه نسبيت انيشتين امكان سفر در زمان خواه به آينده وخواه به گذشته وجود در عين حال به بروز بسياري از پاردوكس ها منجر مي شود از اين رو برخي از فيزيكدانان مدعي اند كه برخي از موانع عملي مانع از انجام چنين سفري مي شود (براي تفصيل مطلب به مجموعه مقالات ساينتيفيك امريكن در مورد مفهوم زمان رجوع شود.)

 

راز ششم :

 

آيا ما در يك صافي كيهاني زندگي مي‌كنيم ؟

 

هر چند مفهوم سياهچاله ها امروزه براي همگان آشناست اما اين اجرام عظيم كيهاني هنوز حيله وشگفتيهاي زيادي در آستين دارند ، سياهچاله ها ستاره هاي بزرگي هستند كه انرژي هسته اي خود را به پايان رسانده اند وهمه را در اثر تشعشع از دست داده‌اند در اين حال هسته عظيم وچگال ستاره تحت تأثير نيروي جاذبه غول آساي آن در كسري از ثانيه به درون خود ريزش مي كند اگر شكل هندسي هسته دقيقاً كروي باشد ، به واسطه اثر تقارن همه ماده موجود در مركز كره مجتمع مي شود و به اين ترتيب شدت ميدان جاذبه تا حد بسيار بسيار زيادي افزايش مي يابد.

 

از آنجا كه جاذبه تأثير خود را به صورت تغيير شكل زمان – مكان آشكار مي سازد (نظير يك گوي سنگين كه بر روي بالش قرار داده شود شكل آن را تغيير مي‌دهد) وجود يك ميدان جاذبه عظيم ومتمركز در يك نقطه هندسه زمان – مكان اطراف اين نقطه را دستخوش تغييرات اساسي مي سازد وحفره اي به وجود مي آورد كه همه چيز را به سمت خود مي‌كشد.

 

راز هفتم :

 

پديدار آگاهي از كجا وچگونه پديد آمده است ؟

 

پرسش بي پاسخ ديگري كه ذهن فيزيكدانان را به خود مشغول داشته اين است كه چرا برخي از جريانهاي الكتريكي نظير آنها كه در مغز وسلسله اعصاب جريان دارد با خود احساس وآگاهي به همراه مي آورد در حالي كه برخي ديگر از جريانهاي الكتريكي نظير آنها كه در شبكه هاي سراسري برق سير مي كنند ظاهراً چنين آثاري با خود به همراه نمي آورند.

 

مساله را به صورت معكوس نيز مي توان مطرح كرد چگونه است كه آگاهي واحساسات كه احياناً مادي نيستند مي توانند الكترونها ويونها را در مدارهاي مغز به حركت در آورند و موجب بروز پديدارهاي فيزيكي شوند سوال ديگري كه مي توان مطرح كرد اين است كه آيا اساساً اين قبيل پرسشها معنا دار هستند؟ واگر چنين است آيا پاسخگويي به آنها وظيفه فيزيكدانان است؟

 

برخي از فيزيكدانان معتقدند كه اگر فيزيك يك رشته فراگير است واگر علم نهايتاً قابل تحويل به امور فيزيكي است در آن صورت فيزيكدانان بايد به اينگونه پرسشها نيز بپردازند گاهي اوقات گفته مي شود كه حيات در لابلاي قوانين فيزيكي مندرج است.

 

البته هر چند اين نكته درست است كه اگر قوانين فيزيكي اندكي متفاوت مي بودند حيات شكل نمي‌گرفت و اما اگر اصلي تحت عنوان « اصل حيات» وجود داشته باشد نمي توان رد آن را در قوانين فيزيكي به دست آورد . براي دستيابي به اين اصل بايد به سراغ نظريه هاي رياضي نظير نظريه مربوط به سيستمهاي بسيار پيچيده يا نظريه هاي اطلاعات رفت هر چه باشد هر سلول زنده به يك معنا عبارت است از سيستمهاي بسيار پيچيده اي كه فعاليت اصليش پردازش اطلاعات و باز توليد است.

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

مروري بر دكارت و فلسفه او


مي انديشم پس هستم - مروري بر دكارت و فلسفه او

 

مهدي سامان پور

 

رنه دكارت علاوه بر فيلسوف از رياضيدانان و فيزيكدانان بزرگ عصر رنسانس نيز بوده است، طوريكه او را پدر هندسه تحليلي نيز ناميده اند. او در 31 مارس 1596 در فرانسه به دنيا آمد و پس از طي دوره تحصيلي هشت ساله در بيست سالگي به جهان گردي پرداخت و از آن پس به قول خودش كوشيد در پي خرد برود. از اين رو به ارتش هلند پيوست و به جنگ رفت و بدين ترتيب اوقاتي از عمر را در قسمتهاي گوناگون اروپا گذراند در 1629 باز هم روانه هلند شد و نزديك بيست سال در آنجا و در آرامش به تحقيقات خود پرداخت. تحقيقات دكارت بيشتر تجربه و تفكر شخصي بود، او كمتر از كتاب و نوشته استفاده مي كرد و اين ما را ياد سقراط مي اندازد كه در كوچه هاي آتن قدم مي زد و با هر كس به بحث و فلسفه مي پرداخت و هيچ گاه چيزي از خود ننوشت!

 

دكارت در سپتامبر 1649 به دعوت ملكه سوئد براي تعليم فلسفه خويش به دربار وي در استكهلم رفت اما شرايط آب و هوا و همينطور نوع زندگي كه دكارت به آن عادت نداشت او را به بيماري ذات الريه مبتلا ساخت و در 11 فوريه 1650 در همان جا در گذشت.عصري كه دكارت در آن مي زيست به عصر شكاكيت نيز معروف مي باشد و نمايان است كه "شك" نه تنها اعتقادات ديني را متزلزل مي كند بلكه آسايش و آرامش زندگي را نيز مختل مي كند. دكارت نيز كه به ديانت مسيحي معتقد و به گفته خودش وجود خداوند را همچون قضاياي رياضي بديهي مي دانست براي بر انداختن شكاكيت و رهانيدن اعتقادات و علوم از چنگال شك به تاسيس فلسفه جديدي پرداخت، بمين خاطر او را پدر فلسفه نو نيز ناميده اند.

 

او همانند ارشميدس كه معتقد بود: "براي اينكه بتواند كره خاكي را از جا بر كند و به مكان ديگر منتقل كند تنها نيازمند يك نقطه ثابت و ساكن بود"، به دنبال نقطه اي ثابت مي گشت تا بر آن تكيه كند. از اينرو دكارت مي گويد: "در ابتدا بايد به همه چيز شك كرد" او نمي خواست قدم اول و پايه بنا را بر جاي سست قرار دهد. و در ادامه اين شك او از اين هم فراتر مي رود و مي گويد: "حتي به حواسمان نيز نمي توانيم اعتماد كنيم، حواسمان ممكن است ما را بفريبند." اما در اين ميان تنها چيزي كه براي او مسلم بود همين شك كردن او بود. اين شك تنها چيزي بود كه او يقين داشت و وقتي شك مي كند، حتما مي انديشد و چون مي انديشد حتما موجودي انديشنده است! و يا به گفته خود او: "مي انديشم، پس هستم". او مي گويد: وقتي من حكم مي كنم كه شيئي هست يا موجود است چرا كه آنها را مي بينم، قطعا با بداهت بيشتري لازم مي آيد كه خود من كه شي را ميبينم، وجود داشته باشم چون ممكن است آنچه من مي بينم در واقع آن شي نباشد، همچنان كه ممكن است من حتي چشمي نداشته باشم كه چيزي را ببيند ولي محال است وقتي مي بينم يا فكر مي كنم كه مي بينم (فرقي نمي كند) خود من كه فكر مي كنم معدوم باشم."

 

او اين نقطه ثابت را بدست آورده بود و در ادامه از اين نقطه پيش تر مي رود و به اثبات و جود خداوند، تجرد نفس، بيان ماهيت خطا، بيان ماهيت ماده و به اثبات عالم خارج مي پردازد، كه اينها همه در رساله تاملات او جمع آوري شده است.

 

تاملات نه تنها بهترين اثر دكارت بلكه بهترين و مهمترين اثر قرن هفدهم به شمار آورد.

 

وجود خدا در نظر دكارت همانند " هر كه انديشيد پس هست" خود - بديهي بود. او مي گفت: تصور وجود كامل را همه ما داريم و لازمه چنين تصوري آن است كه بايد وجود كاملي وجود داشته باشد چون وجود كامل اگر وجود نمي داشت كامل نمي بود، در ضمن اگر وجود كاملي در ميان نبود تصور آن نيز به ذهنمان راه نمي يافت! به گفته دكارت تصور خدا در ذات ماست. اين تصور از وقتي كه بدنيا مي آييم و مثل علامتي كه سازنده روي فرآورده خود مي گذارد بر ما نقش شده است. چرا كه تصور كمال از انسان بي كمال ممكن نيست!

 

 

منبع :www.alacheegh.com

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

مسئله هستی شناسی - مفهوم هستی


منبع: فلسفه دات كام

http://www.falsafeh.com/atefrad_hastishenasi.htm

 

مهدي عاطف راد

 

شايد مهم ترين مساله اي كه فلسفه- به عنوان شاخه اي از درخت تنومند شناخت بشري - در طول تاريخ حيات و حيات تاريخي خود، كوشيده به آن پاسخ دهد و آن را به عنوان معمايي بغرنج حل كند، مسأله هستي شناسي است. هستي چيست؟ سرچشمه و منشا وجودي وجود كدام است؟ گوهر بنيادين و ريشه پنهان آن چيست و از كجاست؟

 

حل ساير مسائل اساسي فلسفه، به طور مستقيم يا غير مستقيم، آشكار يا ضمني، بستگي تام به پاسخي دارد كه به اين پرسش هاي بنيادين داده مي شود، و در ارتباط تنگاتنگ با نوع رويكردي است كه نسبت به اين مسئله در پيش گرفته مي شود. مسائلي چون ماهيت شناسي، پديده شناسي، ساختارشناسي، شناخت شناسي، انسان شناسي، اخلاق شناسي، شناخت خير و شر، آزادي و اجبار، ضرورت و تصادف، و ساير مسائل مهم ديگر فلسفي، در ارتباط با موضوع هستي شناسي و وجود شناسي طرح مي شوند و پاسخ به آن ها در گرو پاسخي است كه فلسفه به مسئله ي هستي شناسي مي دهد.

 

طالس ملطي از نخستين فيلسوفاني بود كه كوشيد تا به مسئله هستي شناسي بپردازد و به آن پاسخي صريح و روشن بدهد. از نظر طالس آب گوهر بنيادين هستي و ماده نخستين بود و بقيه چيزها همگي از آب ساخته شده بودند. او بر اين باور بود كه جهان ريشه آبي داشته و زمين بر آب قرار گرفته است.

 

انكسيمندر- از ديگر فيلسوفان مكتب ملطي- معتقد بود كه تمام اشياء از يك نوع ماده ساخته شده اند، ولي اين ماده هيچ كدام از موادي نيست كه ما مي شناسيم، بلكه ماده اي است نامتناهي و جاودان كه همه جهان را در بر گرفته است. اين ماده نخستين، در اثر تحولات دروني به صورت موادي در مي آيد كه ما مي شناسيم، و خود اين مواد نيز به يكديگر تبديل مي شوند.

 

انكسيمندر بر اين عقيده بود كه اشياء چنان كه تقدير آن ها است، به همان اصلي باز مي گردند كه از آن برخاسته اند، زيرا كه بايد بي عدالتي هاي يكديگر را در زمان مناسب جبران كنند.

 

انكسيمندر مي گفت كه مواد تشكيل دهنده جهان واقعي دو به دو مكمل و متضادند و اگر ماده اصلي جهان بخواهد از جنس يكي از آن ها باشد، مي بايست تا كنون ساير عناصر را تسخير و بر آن ها غلبه كرده و جهان را از خود انباشته باشد. به عنوان مثال، اگر آب عنصر اصلي تشكيل دهنده جهان بود بايست هوا و خاك و آتش را فرا مي گرفت و از خود مي آكند، و چون چنين اتفاقي نيفتاده، پس ماده نخستين و گوهربنيادين جهان بايست ماده اي خنثي و بدون مكمل و متضاد باشد، به همين دليل انكسيمندر عقيده داشت كه هيچ يك از مواد موجود در ساختمان فعلي جهان ماده بنيادين آن نيست و ماده نخستين ماده اي است متفاوت با همه مواد تشكيل دهنده ي ساختمان جهان.

 

انكسيمندر معتقد به حركتي دائمي و ابدي بود كه در ضمن آن جهان پديد آمده است. او هستي را مخلوق نمي دانست، بلكه آن را تكامل يافته ماده هميشه موجود مي دانست كه گوهر بنيادين هستي است.

 

انكسيمنس- سومين فيلسوف بزرگ مكتب ملطي- هوا را ماده نخستين و بنيادين هستي مي دانست و بر اين باور بود كه هر چيز، گونه اي خاص يا تركيبي ويژه از هوا است. او معتقد بود كه روح و جسم نيز هر دو هوا هستند، اولي به نهايت رقيق و شفاف، دومي به نهايت متراكم و كدر. او آتش را نيز گونه اي هواي رقيق شده مي پنداشت و مي گفت: هوا چون متراكم گردد نخست به آب تبديل مي شود، سپس در اثر تراكم بيشتر به خاك و سنگ بدل مي گردد. او اختلاف بين مواد مختلف را اختلافي كمّي دانست و آن را ناشي از ميزان تراكم هوا مي شمرد. او هوا را محيط بر همه چيز مي دانست و مي گفت همانطور كه روح ما كه از هواست ما را وجود مي بخشد و حيات ما متكي به آن است، وجود جهان نيز متكي به باد و نفسي است كه تمام جهان را در بر گرفته است. به گمان او جهان هم مثل ساير موجودات زنده نفس مي كشيد.

 

فيثاغورس گوهر بنيادين هستي را روحي مي شمرد كه به صورت اعداد تجلي مي يافت. اين روح به باور او موجودي است باقي و بي مرگ كه به شكل گونه هاي گوناگون موجودات زنده در مي آيد و پس از آن كه پاره اي از آن با موجودي پا به جهان هستي مي گذارد، و دوراني معين را همراه آن مي گذراند، هنگام مرگ جسماني، از وجود آن موجود خارج شده و بار ديگر همراه پيكر موجودي ديگر به جهان باز مي گردد.

 

فيثاغورث همه چيز را عدد مي دانست و بر اين باور بود كه نسبت هاي عددي صحيح بين چيزها به آن ها هويت و موجوديت مي بخشد، و به پاره هاي روح آغازين اجازه نمود و بروز مادي مي دهد، بنابراين نسبت هاي عددي ساده است كه جهان هماهنگ و منظم و هارمونيك را پديد آورده است.

 

گزنوفانس معتقد بود كه همه چيز از خاك و آب ساخته شده و اين دو ماده، مواد بنيادين و نخستين هستي هستند. او جهان را آفريده آفريدگاري يگانه مي دانست كه بدون هيچگونه تلاش و تحرك، فقط به نيروي انديشه ي خود همه چير را به حركت در مي آورد و جنبش زاييده قدرت تفكر اوست.

 

هراكليتوس آتش را ماده نخستين و گوهر بنيادين هستي مي دانست و مي گفت كه هر چيزي همانند شعله آتش از مرگ چيزي ديگر پديد مي آيد: « ميرا مانا است و مانا ميراست. يكي در مرگ ديگري مي زيد و در زندگي ديگري مي ميرد.» ، « همه چيز از يك چيز و يك چيز از همه چيز به وجود مي آيد.»

 

از نظر هراكليتوس آتش اصلي كه گوهر بنيادين و ماده آغازين هستي است هرگز خاموش نمي شود. جهان هميشه يك آتش زنده جاويد بوده و هست و خواهد بود.

 

هراكليتوس معتقد به جنگ ميان اضداد بود و مي گفت كه جنگ پدر و پادشاه همگان است و اوست كه برخي را خدا و برخي را انسان، برخي را برده و برخي را آزاد كرده است. وي جنگ را امري عمومي و ستيزه را عدالت مي دانست و مي گفت: همه چيز در اثر ستيزه به وجود مي آيد و در نتيجه ستيزه نيز از بين مي رود، و اساس هستي بر بنيان ستيزه و نزاع بين اجزاي متخاصم متضاد استوار است.

 

هراكليتوس روح را تركيبي از آب و آتش مي دانست كه از ميان اين دو عنصر، آتش شريف و آب پست است.

 

پارمنيدس گوهر بنيادين هستي را آن يگانگي نامتناهي و نامشهود و فراتر از جنبش و تضادي مي دانست كه در سكون و سكوت محض به سر مي برد و يكپارچه و پيوسته است و تمام جهان را از خود انباشته است، اما حواس آدمي قدرت درك و دريافت آن را ندارد و آن چه را در حركت و تغيير و دگرگوني دائمي مي بيند و سرشار از عناصر متضاد، خواب و خيالي وهم آلود و فريبنده بيش نيست.

 

پارمنيدس معتقد بود كه حقيقت جهان واحد و بسيط و ناگسسته است، و فاقد هر گونه تشخص و تعين و تكثر است.

 

امپدوكلس خاك و هوا و آب و آتش را به عنوان چهار آخشيج بنيادين تشكيل دهنده هستي مي شناخت و بر اين باور بود كه اين چهار آخشيج جاودانند و فاقد تولد و مرگ. او معتقد بود كه از درهم آميزش آن ها با نسبت هاي معين مواد مركبي پديد مي آيد كه جهان را مي سازد.

 

امپدوكلس عقيده داشت كه بين آخشيج هاي چهارگانه، دو نيروي اصلي متضاد وجود دارد و از كنش و واكنش آن دو جهان شكل مي گيرد و ساختار مي يابد. او اين دو نيروي متضاد را " مهر" و " ستيز" مي ناميد، و معتقد بود كه " مهر" اجزاء را به هم پيوند مي دهد و با هم تركيب مي كند، و" ستيز" آن ها را از هم مي پراكند . او "مهر و ستيز" را نيز جزو گوهر هاي بنيادين و نخستين، و در رديف آخشيج هاي چهارگانه قرار مي داد. از ديد او تغييرات جهان هدفمند نيستند، بلكه در نتيجه تصادف روي مي دهند و در نتيجه آن " مهر و ستيز" به طور متناوب جانشين هم مي شوند، و در اين روند دور و تسلسلي دائمي و بي مرگ وجود دارد، به اين ترتيب كه وقتي آخشيج ها به وسيله " مهر" در هم مي آميزند، " ستيز" آن ها را به تدريج از هم جدا مي كند، و چون " ستيز" به طور كامل آن ها را از هم جدا كرد، "مهر" بار ديگر آن ها را به هم مي پيوندد، بنابراين ماده مركب موقت است و فقط آخشيج هاي چهارگانه و دو نيروي "مهر و ستيز" اصالت ذاتي دارند و بنيادين و جاويدانند.

 

انكساگوراس هستي را مركب از مجموعه اي از اجزاي مادي و روحي مي دانست و معتقد بود كه موجودات غير زنده فقط از اجزاي مادي و موجودات زنده از تركيبي از اجزاي مادي و روحي تشكيل شده اند. انكساگوراس مي گفت كه همه چيز بي نهايت قابل تقسيم است و هر پاره ماده، هر چقدر هم كوچك باشد، مقداري از هر عنصر را در خود دارد و اشياء آن چيزي به نظر مي رسند كه از آن چيز بيشتر از ساير چيزها دارند. به عنوان مثال، هر چيزي مقداري آب دارد، ولي وقتي مايع به نظر مي رسد كه در صد آبش بيشتر از در صد ساير اجزايش باشد.

 

انكساگوراس روح را گوهري مي دانست كه در موجودات زنده بر همه چيزهاي ديگر مسلط است، گوهري نامتناهي و آزاد كه با هيچ چيز مخلوط نمي شود و بر خلاف اجزاي مادي، حاوي هيچ تضاد يا تركيبي نيست. روح از نظر انكساگوراس سرچشمه جنبش و چرخش است، و در تمام موجودات زنده اعم از انسان و حيوان داراي شكلي واحد و گوهري يگانه است.

 

دموكريتوس گوهر بنيادين هستي را اتم هاي از لحاظ فيزيكي غير قابل تقسيم و از لحاظ فلسفي فنا ناپذير

 

مي دانست كه هميشه در جنبش و گردش بوده و خواهند بود و در فضايي تهي شناور و سرگردانند. تعداد اتم ها و انواع آن ها بي نهايت است و تفاوت آن ها فقط در شكل و اندازه هندسي و فضايي آن هاست.

 

از ديد دموكريتوس حتي روح هم از اتم تشكيل شده است و حركت اتم ها در روح شبيه حركت ذرات غبار در نور خورشيد است، آن هنگام كه باد نمي وزد.

 

دموكريتوس فضاي تهي را كه اتم ها در آن شناورند، بي پايان مي دانست و معتقد بود كه در آن خالي مطلق نه بالا وجود دارد و نا پايين. او حركت اتم ها را قانونمند و جهت دار مي دانست و معتقد بود كه اين جنبش جاودانه بر اساس قوانين طبيعي رخ مي دهد و هيچ گونه تصادف يا اختياري در آن وجود ندارد.

 

توجيه هستي شناسانه ي دموكريتوس به دور از هرگونه توسل به علت غايي و هدف نهايي بود. او هستي را بر مبناي واقعيت آن و قوانين طبيعي حاكم بر آن توجيه مي كرد و هيچ گونه علت غايي يا عامل خارجي را در آن دخالت نمي داد.

 

پروتاگوراس منكر حقيقت عيني خارج از ذهن انسان بود و عقيده داشت كه تنها چيزي كه شايد وجود دارد، دريافت هاي ناشي از حواس انسان هاي مختلف است كه به شدت شخصي و غير قابل انتقال است، و خارج از آن، هستي چيزي نيست، يا اگر هم هست قابل دريافت و درك نيست. او مي گفت به تعداد افراد حقيقت وجود دارد و حقيقت هستي از ديد هر كس، همان چيزي است كه خودش درك مي كند و بيرون از حيطه ادراك شخصي او چيزي وجود ندارد.

 

گورگياس معتقد بود كه يا در جهان هيچ چيز وجود ندارد، يا اگر هم چيزي وجود داشته باشد غير قابل درك و شناخت است.

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم


تئوری حسابداری 1 تالیف دکتر ساسان مهرانی و دکتر غلامرضا کرمی

تئوری حسابداری 1 تالیف دکتر ساسان مهرانی و دکتر غلامرضا کرمی اسکن کامل (جلد اول)   حجم این فایل 126 مگابایت می باشد لطفا تا دانلود کامل شکیبا باشید. ...

دانلود پاورپوینت فصل هفتم کتاب تئوری حسابداری (جلد 1) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی و سید مصطفی سید حسینی

دانلود پاورپوینت فصل هفتم کتاب تئوری حسابداری (جلد 1) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی و سید مصطفی سید حسینی

  فرمت فایل: pptx تعداد اسلاید ها: 56     این فایل شامل موارد زیر است: عنوان مقدمه دیدگاه های مختلف در مورد صورتهای مالی رابطه بین صورت های مالی رویکرد ترازنامه ای (دارائی - بدهی) صورت های مالی ترازنامه گروه حسابهای ترازنامه ای دارایی ها مفهوم قابلیت مبادله و ... ...

دانلود پاورپوینت فصل پانزدهم کتاب تئوری حسابداری (جلد 2) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی، مهتاب جهرومی و سیدمصطفی سیدحسینی

دانلود پاورپوینت فصل پانزدهم کتاب تئوری حسابداری (جلد 2) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی، مهتاب جهرومی و سیدمصطفی سیدحسینی

  فرمت فایل: pptx تعداد اسلاید ها: 23 حجم فایل: 3 مگابایت     مقدمه: در فصل های قبل پیرامون واکنش بازار سرمایه به انتشار اطلاعات حسابداری بحث شد، تحقیقات بازار سرمایه بر دو رویداد انتشار اطلاعات و واکنش بازار سرمایه تمرکز دارند .در تئوری نمایندگی این موضوع مطرح می ... ...

آموزش نرم افزار شالی

آموزش نرم افزار شالی

آموزش نرم افزار حسابداری شالی (شرکت داده پردازی کاشان) آدرس سایت شرکت: https://kdps.ir/ مجموعه فایل PDF آموزش نرم افزار شالی شامل حساب و انبار + تمرین و حل تمرین ... ...

دریافت فایل : آموزش نرم افزار شالی
پاسخ تست ها و حل المسائل  حسابداری میانه 1 - جمشید اسکندری

پاسخ تست ها و حل المسائل حسابداری میانه 1 - جمشید اسکندری

دانلود پاسخ نامه تست ها و حل المسائل حسابداری میانه 1 - جمشید اسکندری مفید برای کلیه دانشجویان حسابداری ... ...

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار هلو

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار هلو

کار با نرم افزار هلو     فرمت فایل: pptx تعداد اسلاید ها: 29     بخشی از محتوا: کار با نرم‌افزار هلو طی 4 بخش انجام می‌شود: بخش اول (اطلاعات اول دوره) بخش دوم (انتهای عملیات اول دوره) بخش سوم (ورود اطلاعات طی دوره) بخش آخر (بستن حسابها) اجرای اولیه برنامه ... ...

رایانه کار حسابدار مالی

رایانه کار حسابدار مالی

شامل 3 سری سوالات رسمی و اساسی رایانه کار مالی همراه با جواب و همچنین شامل 2 سری سوالات پراکنده و عمومی مطرح درباره موضوع درس     ******** ... ...

خلاصه کتاب اخلاق و مسولیت اجتماعی+- دکتر رمضان علی رویایی

خلاصه کتاب اخلاق و مسولیت اجتماعی+- دکتر رمضان علی رویایی- منطبق با سرفصلهای دکتری  ...

جزوه تایپ شده درس بهایابی 2 مخصوص دانشجویان رشته حسابداری

جزوه تایپ شده درس بهایابی 2 مخصوص دانشجویان رشته حسابداری

جزوه تایپ شده درس بهایابی 2 مخصوص دانشجویان رشته حسابداری   تایپ شده( با رنگ های مختلف همراه با جدول بندی به صورت کاملا جذاب) pdf آماده پرینت 33 صفحه مناسب همه دانشجویان رشته حسابداری و مرتبط در مقطع کاردانی و کارشناسی دانشگاه های دولتی، غیر دولتی، آزاد، غیرانتفاعی، ... ...

دانلود آموزش نرم افزار حسابداری پیشرو

دانلود آموزش نرم افزار حسابداری پیشرو

آموزش نرم افزار حسابداری پیشرو     فرمت فیلم: mp4 مدت زمان پخش: 9 دقیقه و 44 ثانیه حجم فیلم: 21 مگابایت     فرمت فایل: pdf تعداد اسلایدها: 76 حجم فایل: 36 مگابایت     تصاویری از محیط فایل pdf: فایل pdf شامل موارد زیر است: عنوان پیشرو یک سیستم ... ...

جزوه حسابداری مالی استاد کرمی دستنویس

جزوه دستنویس حسابداری مالی استاد کرمی در دو بخش به صورت دستنویس و بسیار مفید ...

دانلود پاورپوینت عدم اطمینان در محیط اقتصادی (تئوری حسابداری) با توضیحات کامل

دانلود پاورپوینت عدم اطمینان در محیط اقتصادی (تئوری حسابداری) با توضیحات کامل

پاورپوینت با موضوع عدم اطمینان در محیط اقتصادی (از کتاب تئوری حسابداری دکتر ساسان مهرانی فصل دهم جلد دوم) با توضیحات کامل در 35 اسلاید و با فرمت قابل ویرایش برای ارائه در سمینارهای کلاسی تهیه شده است. در پاورپوینت حاضر به موارد زیر پرداخته می شود: بسم الله الرحمن الرحیم ... ...

پاورپوینت کامل کتاب تصمیم گیری در مسائل مالی دکتر وکیلی فرد

پاورپوینت کامل کتاب تصمیم گیری در مسائل مالی دکتر وکیلی فرد مناسب اساتید و کنفرانس دانشجویان حسابداری   ارائه مبحث ریسک و بازده - 12 کتاب تصمیم گیری در مسائل مالی دانلود فصل 13 مبحث تامین مالی کوتاه مدت و میان مدت فایل ارائه فصل 14 -تامین مالی بلند مدت ارائه فصل 15 کتاب تصمیم ...

دانلود سوالات و پاسخ های کتاب حسابداری مدیریت (دکتر نیکبخت)

دانلود سوالات و پاسخ های کتاب حسابداری مدیریت (دکتر نیکبخت)

این کتاب شامل سوالات و تمرین های فصول و پاسخ های آنها می باشد فرمت فایل :pdf تعداد صفحات: 102 ... ...

جزوه درس تئوری حسابداری 1 ( بر اساس کتاب هندریکسون ترجمه توسط دکتر پارساییان)

جزوه درس تئوری حسابداری 1 ( بر اساس کتاب هندریکسون ترجمه توسط دکتر پارساییان)

این جزوه بر اساس کتاب تئوری حسابداری هندریکسون که توسط دکتر علی پارسیان ترجمه شده ،گردآوری و تنظیم شده است. در این جزوه سعی شده است به مطالب مهم و کاربردی پرداخته شود و نکات کلیدی هر فصل مشخص شده است. دانشچویانی که فرصت مطالعه کامل کتاب را ندارند می توانند از این جزوه ... ...

جزوه درس تئوری حسابداری2 (بر اساس کتاب دکتر ساسان مهرانی)

جزوه درس تئوری حسابداری2 (بر اساس کتاب دکتر ساسان مهرانی)

این جزوه برگرفته از مطالب تئوری حسابداری2-دکتر مهرانی تنظیم گردیده است تعداد صفحات:43  این جزوه توسط دکتر موسوی شیری تدریس شده است.   دانشچویانی که فرصت مطالعه کامل کتاب را ندارند می توانند از این جزوه خلاصه شده بهره مند شوند. همچنین دانشجویانی که کتاب را مطالعه نموده ... ...

جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مالی مخصوص دانشجویان حسابداری

جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مالی مخصوص دانشجویان حسابداری

جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مالی مخصوص دانشجویان حسابداری     pdf آماده پرینت اسکن شده با کیفیت بسیار عالی دستنویس، خوش خط و خوانا 31 صفحه فهرست مطالب: مستند سازی مکاتبات تجاری یا بازرگانی مکاتبات اداری تفاوت بین دفتر روزنامه و سند ارکان نامه های ... ...

دانلود کاملترین پکیج آموزش نرم افزار حسابداری پارمیس

دانلود کاملترین پکیج آموزش نرم افزار حسابداری پارمیس

محتوای فیلم های آموزشی نرم افزار پارمیس پلاس تعداد ویدئو ها : 20 فایل نوع فایل : MP4 قابل پخش در موبایل،کامپیوتر و سایر دستگاه ها نمونه ای از فیلم آموزشی       محتوای فایل های ویدئویی تعداد ویدئوها : 20 نوع فایل : MP4 قابل پخش در موبایل،تبلت،کامپیوتر و... فیلم ... ...

دانلود کتاب اصول حسابداری 1 تالیف عبدالکریم مقدم-  علی شفیع زاده مرجع اصلی پیام نور

دانلود کتاب اصول حسابداری 1 تالیف عبدالکریم مقدم- علی شفیع زاده مرجع اصلی پیام نور

کتاب اصول حسابداری 1 تالیف عبدالکریم مقدم- علی شفیع زاده  به عنوان منبع اصلی دانشگاه پیام نور در رشه های حسابداری، مدیریت، اقتصاد و ....شامل 418 صفحه به همراه نمونه سوالات چند سال اخیر مخصوص ورودی های 94و 95 به بعد در قالب pdf و پاور پوینت شامل فهرست مطالب زیر ارائه می ... ...

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار سپیدار همکاران سیستم

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار سپیدار همکاران سیستم

کار با نرم افزار سپیدار همکاران سیستم     نوع فایل: PowerPoint تعداد اسلاید (ها): 32     مقدمه: پیش بینی تولید جهت شناسایی مواد مورد نیاز برای تولیدات مختلف کاربرد دارد و به کاربر کمک می کند که اگر می خواهد تعدادی محصول با فرمول های مختلف کند به چه مواد اولیه ای ... ...

دانلود جزوه حسابداری مالیاتی 2 کریمی

دانلود جزوه حسابداری مالیاتی 2 کریمی

جزوه حسابداری مالیاتی 2 آماده برای دانلود مشخصات استاد: کریمی تعداد صفحات: 311 فرمت: پی دی اف PDF کیفیت: عالی حجم: 9.32 مگابایت نوع جزوه (تایپی یا دست نویس): تایپی (اسلاید) ... ...

جزوه حقوق تجارت(بازرگانی)مخصوص دانشجویان رشته حسابداری مقاطع کاردانی و کارشناسی

جزوه حقوق تجارت(بازرگانی)مخصوص دانشجویان رشته حسابداری مقاطع کاردانی و کارشناسی

جزوه حقوق تجارت(بازرگانی)مخصوص دانشجویان رشته حسابداری مقاطع کاردانی و کارشناسی     مناسب همه دانشجویان رشته حسابداری و مرتبط در مقطع کاردانی و کارشناسی دانشگاه های دولتی، غیر دولتی، آزاد، غیرانتفاعی، پیام نور و... pdf آماده پرینت   90 صفحه   اسکن شده با کیفیت ... ...

متن کامل سیستمهای اطلاعاتی حسابداری دکتر محسن دستگیر - دکتر علی سعیدی

متن کامل سیستمهای اطلاعاتی حسابداری دکتر محسن دستگیر - دکتر علی سعیدی تا پایان فصل 7 به تعداد 392 صفحه pdf   ...

دانلود فایل اکسل حسابداری

دانلود فایل اکسل حسابداری

عنوان پروژه : فایل اکسل حسابداری تعداد صفحات : 12 فرمت فایل : excel توضیحات فایل :  این فایل شامل موارد زیر می باشد . - ارتباط - سند حسابداری - دفتر روزنامه - دفتر کل - تراز آزمایشی - صورت سود و زیان - صورت حساب سرمایه - ترازنامه  - بستن حسابهای موقت - تراز ... ...

آموزش نرم افزارمحک ( pdf + فیلم)

آموزش نرم افزارمحک ( pdf + فیلم)

  عنوان: آموزش نرم افزار محک بصورت کاربردی نوع فایل: pdf + فیلم این آموزش شامل بخش های زیر می باشد:       -تعریف اطلاعات پایه: در این قسمت نحوه وارد کردن اطلاعات در سیستم نرم افزار محک را فرا می گیرید. انبار صندوق بانک دستگاه های کارتخوان حساب های کل حساب ... ...

دانلود فایل اکسل صورت مالی و حسابداری شرکت

دانلود فایل اکسل صورت مالی و حسابداری شرکت

عنوان پروژه : صورت مالی و حسابداری شرکت تعداد صفحات : 13 فرمت فایل : excel توضیحات فایل : این فایل شامل موارد زیر می باشد . - ساعات کاری - فیش حقوقی - صفحه بانکی جهت واریز وجه گروهی - خلاصه وضعیت دریافتی ها و کسورات - ساعات کاری روی پروژه - بیمه - خلاصه وضعیت ... ...

حسابداری مالی دکتر یدالله تاری وردی

دانلود حسابداری مالی دکتر یدالله تاری وردی و کلاس کنکور کارشناسی ارشد حسابداری مالی ...

جزوه حسابداری و حسابرسی آزمون حسابدار رسمی

جزوه حسابداری و حسابرسی آزمون حسابدار رسمی

جزوه حسابداری و حسابرسی آزمون حسابدار رسمی(استاندارد های حسابداری ایران )   حجم فایل 107 مگابایت   ... ...

فرمول های مدیریت مالی دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد

فرمول های مدیریت مالی دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد

با سلام به دانشجویان گرامی دوره : کارشناسی و کارشناسی ارشد فرمول های کتاب مدیریت مالی دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد حسابداری بصورت روان و سلیس در تعداد 24 صفحه بصورت pdf که شامل: ( ارزش زمانی پول,بودجه بندی سرمایه ای در شرایط اطمینان,بودجه بندی سرمایه ای در شرایط ... ...


مطالب تصادفی

  • 1200 روش مات کردن حریف در شطرنج فقط با 2 حرکت کاملاً تصویری و واضح
  • فارسی نویس فارسی نویسی در نرم افزارهای گرافیکی و تدوین فیلم فتوشاپ افتر افکت اتوکد و ....
  • پاورپوینت ترس فوبی انواع فوبیا آثار و علائم فوبیا فوبی مربوط به درس روانشناسی
  • آموزش ساخت تابلو ثابت و روان بهمراه برنامه ها و فیلمها
  • ماشین حساب بورس تحت ویندوز ماشین حساب بازار سرمایه حسابگر بورسی دقیق
  • کوره القایی 150 وات قدرتمند سیم داغ کن و ذوب کردن
  • اینورتر 12 ولت به 220 ولت 300 وات مجهز به فن خنک کننده و خروجی درگاه usb

بزرگترین پورتال فروش پروژه های آماری، برنامه نویسی، الکترونیک، ریاضی و فیزیک، کارآموزی، کامپیوتر، اندروید و ....آدرس سایت ما: jafar0023.4kia.ir