تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت

بزرگترین فروشگاه فروش محصولات الکترونیکی در الکترونیک110ایسام

سایت جعفر0023فورکیا ارائه ی بهترین ها، کمیاب ترین ها و پرارزش ترین فایلها را سرلوحه ی کار خود قرار داده است ....


اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

دسته بندی سایت

محبوب ترین ها

پر فروش ترین های فورکیا


پر بازدید ترین های فورکیا

برچسب های مهم

آمار بازدید سایت

پیوند ها

نظرسنجی سایت

آیا شما از سایت جعفرفورکیا و مطالب و محصولات آن راضی هستید؟

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 137
  • بازدید دیروز : 116
  • بازدید کل : 731218

متافيزيك و زندگى هر روزه


متافيزيك و زندگى هر روزه

 

خلاصه سخنرانى بابك احمدى در جشنواره تابستانه پلى تكنيك

 

تنظيم: سينا روح

 

اولين قدم در بحث متافيزيك تعريف كلمه متافيزيك است كه يكى از الفاظ مبهم و مسئله ساز و گيج كننده در تاريخ فلسفه است. در تاريخ فلسفه كمتر مفهومى پيدا مى شود كه فيلسوف ها در آن اجماع نظر داشته باشند. هميشه آدمى مثل نيچه پيدا مى شود كه مسئله اش با همه تناقض داشته باشد. لفظ متافيزيك در صد سال اخير توسط فشارهاى ماركس و انگلس بسيار رو آمده است و معنى اى را گرفته كه با همه تاريخ فلسفه متناقض است. وقتى مى گويند متافيزيكى يعنى چيز غير علمى، عرفانى، گيج و مربوط به جهان مه آلود عقايد ماورايى. خيلى ها اين نظريه و تعريف را مى پذيرند ولى لغت متافيزيك هزار معنايى است. مثلاً برداشت لايب نيتس با هايدگر در مورد اين لفظ تفاوت دارد. اولين بار كه به متافيزيك بر مى خوريم نام كتابى است از ارسطو كه بعد از كتاب فيزيك وى عرضه مى شود. متافيزيك در اينجا هيچ معنى مبهمى ندارد. مباحثى كه در كتاب متافيزيك مطرح مى شود دقيقاً بعد از كتاب فيزيك ساخته مى شود و به سئوالاتى كه در كتاب فيزيك پاسخ داده شده در آن پاسخ داده مى شود. مثل اينكه ما چه را مى شناسيم؟ آيا چيزى كه مى شناسيم ظاهر است يا باطنى نيز دارد؟ آيا فقط عوارض است يا گوهرى دارد؟

 

اين مباحثى است كه در كتاب هاى ديگر ارسطو هرگز نبوده است. خود لفظ متافيزيك هيچ كجا در اين كتاب به كار برده نشده است. اما لغت متافيزيك بعدها در فلسفه روم بسيار به كار رفت. در فلسفه روم متافيزيك فلسفه اى است كه بعد از طبيعت مطرح مى شود و علم فيزيك علمى است كه ما به واسطه آن طبيعت را مى شناسيم. اين موضوع از نظر هايدگر بزرگترين انحرافى است كه در اين لغت پيدا شد و به جاى اينكه فيزيك ما را بكشد به مسائل هستى، سوق داد به مسائل طبيعى. ما طول و عرض و جنس را مدنظر قرار مى دهيم در حالى كه از هستى آن چيز اصلاً صحبت نمى كنيم. در حقيقت سئوالاتى در مورد هستى اشيا مطرح مى شود كه فيزيك اصلاً نيازى به آن احساس نمى كند. اين چندگانگى معناها در دنياى مدرن بيشتر مى شود. براى بعضى فيلسوفان مدرن بعد از دكارت لفظ متافيزيك و خود لفظ فيزيك همچنان به معناى رومى به كار مى رود اما براى بعضى ديگر در واقع متافيزيك چيزى است كه مى خواهد پى ببرد به اين كه ما چرا مى شناسيم؟ و خود ذات شناختن مطرح مى شود. به اين صورت است كه براى لايب نيتس دقيقاً متافيزيك به معناى نظريه شناخت نمود پيدا مى كند. وقتى به كانت و هگل مى رسيم، سخن از اين هم پيچيده تر مى شود. كانت اين معنى ها را تلفيق مى كند. مى گويد: متافيزيك يعنى هم نظريه شناخت، هم شناخت عناصر اوليه، هم شناخت قانون هاى حاكم بر موجودات فيزيكى و هستندگان. اينجاست كه ما با اين فيلسوف بزرگ به متافيزيك و زندگى هر روزه يك قدم نزديك تر مى شويم.

 

وقتى مى گوييم متافيزيك زندگى هر روزه در واقع به دنبال اين هستيم كه چه چارچوبى وجود دارد كه به زندگى هر روزه معنا مى دهد. چه چيزى سبب مى شود كه فيلسوفى از آلمان برود به انگليس و درباره زندگى مردم كه خود آنها به آن توجه نمى كردند تامل كند، چه چيزى سبب مى شود كه يك دكتراى فلسفه تمام وقتش را صرف تحقيق بر روى زندگى روزمره مردم و كشف چارچوب هاى آن بكند. حتى ماركس هم وقتى كاپيتال را مى نوشت يك چارچوب متافيزيكى به معنى كانتى كلمه در ذهنش بود كه مى خواست به دنياى زندگى هر روزه معنى دهد. برمى گرديم به يونان. كجاها فلسفه متوجه زندگى هر روزه بود و كجا نبود. زمانى بود كه سه فيلسوف بزرگ يونان (افلاطون، سقراط، ارسطو) درباره زندگى روزمره مردم فكر مى كردند. سقراط كسى بود كه با شوخ طبعى در كوچه هاى آتن مى گشت و مردم را وادار مى كرد كه فكر كنند. از مادر خود مثال مى آورد كه مادر من ماما بود و من هم ماما هستم و وظيفه ام به دنيا آوردن حقيقت از وجود شماست.

 

در تمام مكالمات افلاطون زندگى روزمره آتنى موج مى زند. تمام شغل ها، اشيا و افراد به خوبى توضيح داده مى شود. اين موضوع دلبستگى فيلسوف را به جزئيات روزمره نشان مى دهد. اما جايى مى رسد كه افلاطون همه كار زندگى روزمره را نفى مى كند. همه اينها را يك جا به هم فشار مى دهد و يك جسم درست مى كند. جسم را دور مى اندازد و مى گويد: همه اينها يك تصور از واقعيت هستند و وجود ندارند. بعد از آن جهان ايده را مى سازد. با ساختن عالم مثل يا جهان ايده زندگى هرروزه براى ما كمرنگ مى شود و حالا عظمت در جاى ديگر جست وجو مى شود. در دنياى سعادت. در عالم بالا نه اين جهانى. اين جهان را پلى مى بيند كه ما را ربط مى دهد به يك جهان خيلى خوب يا خيلى بد. در افلاطون تنها مبناى متافيزيكى اين فكر است كه مطرح مى شود.

 

در همان قدم هاى اوليه تاريخ فلسفه، ما به تناقض مهم دانستن زندگى روزمره يا بى اهميت دانستن آن پى مى بريم. فيلسوف از ابتدا تكليفش با خودش مشخص نيست. وظيفه فيلسوف عشق به دانايى است نه عشق به خدايان. فيلو _ عشق _ دارد به سوفيا _ دانش....شاگرد افلاطون يعنى ارسطو باز هم پاى خود را روى زمين مى گذارد. با رد كردن ايده افلاطونى راه را باز مى كند تا ما ببينيم كه روى زمين چگونه زندگى مى كنيم. او چيزى از جهان ايده ها نمى خواهد. ارسطو مى گويد انسان ها پنج نوع دانايى دارند. اپيستمه يا شناخت علمى، توانايى عملى، خرد شهودى، سوفيا Sophia يا حكمت نظرى و حكمت زندگى هر روزه كه آخرى مبناى بقيه است، يعنى چطور ميان ديگران زندگى كنيم. در اخلاق نيكوماخوس ارسطو، او همه چيزهايى را كه از فيزيك باقى مانده است به ياد مى آورد. اينجاست كه ما از شر آسمان ها خلاص و به ادبيات نزديك مى شويم. سوفيست ها هم بيشتر از ارسطو به زندگى روزمره وابسته بودند. حالا مى رسيم به دنياى مدرن و فلسفه مدرن. دكارت فيلسوفى است كه از همه بيشتر به بيرون ريختن فلسفه از زندگى روزمره مى پردازد و اين در تاريخ فلسفه بى نظير است. دكارت حتى انسانى را كه در دنيا زندگى مى كرد از فلسفه خارج كرد و به جايش موجودى خيالى و موجود مصنوعى را اختراع كرد به اسم سوژه. ماشينى كه درونش فكر است و سعى مى كند دنياى خارج را بشناسد در حالى كه روابط اجتماعى اش اصلاً مهم نيست. دكارت تمام قدرتش را بر اين گذاشت كه به ايستگاهى - جايى كه بتواند بايستد _به يقين و شناخت دست يابد. جايى را كه پيدا كرد اين بود كه خودش فكر مى كند. «من فكر مى كنم پس هستم.»

 

پس از آن در كارهاى دكارت مثال زمينى نمى بينيم. فقط سوژه مى بينيم. سوژه اى كه مى خواهد بشناسد و درگير حكمت عملى نيست. سوژه اى كه هيچ چيزى برايش ناشناخته نماند. اين سوژه دكارتى هميشه دانا، بزرگترين گسست فلسفى است در زندگى هرروزه. اين سوژه بعداً همراه مى شود با علوم جديد.

 

علومى كه در آزمايشگاه به دست مى آيد و به زندگى هرروزه مردم تحميل مى شود. در دنياى مدرن افراد بزرگى بودند كه از زندگى روزمره بسيار تاثيرپذير بودند. در انديشه سياسى مدرن، فيلسوفان از سوژه شروع نكردند. جان لاك كه دكارت گراى نابى بود، در رساله «در حدود فهم آدم» از واقعيت شروع مى كند يعنى از زندگى روزمره. در اقتصاد سياسى آدام اسميت و ريكاردو از زندگى هرروزه شروع كردند.

 

كانت هم در زمينه اخلاق و سياست از زندگى روزمره شروع كرد . هگل هم از زندگى روزمره بى بهره نيست. در كتاب پديدار شناسى روح زندگى هر روزه از بطن آن پيداست و آدم هايى كه در اين كتاب هستند نه روح بلكه آدم هاى واقعى اند كه درگير زندگى روزمره اند. در قرن 19 زندگى هرروزه در فلسفه و علم باز هم خود را نشان مى دهد. با اين تفاوت كه آدم هاى زندگى روزمره به صدا درآمده اند. آدم هايى هستند مختار، داراى روح آزادى، داراى حقوق بشر. قرن 19 قرنى است كه زندگى در آن معنى پيدا مى كند و در فلسفه هم تاثير مى گذارد.

 

در همين قرن است كه جامعه شناسى به عنوان يك علم درمى آيد كه محصول توجه به زندگى هر روزه است. هايدگر از تحليل انسان شروع مى كند و در شناختن آن از زندگى هر روزه شروع مى كند و ترم هر روزگى را مى سازد. انسان هايدگر از عالم بالا مى پرد و پايش را بر زمين مى گذارد. سارتر هم تمامى مبناى هستى و نيستى را زندگى هر روزه قرار مى دهد و تمام مدت از دلهره هاى ما حرف مى زند.

 

او نيز براى اثبات حكم هايش به زندگى هر روزه برمى گردد. نكته مهم ديگرى كه بايد به آن اشاره شود اين است كه پذيرفتن اين كه توده ها وارد تاريخ شدند، كشف اينكه زندگى هر روزه مهم است و كشف اينكه جامعه معيار است، همراه خودش يك ايده ضمنى را پيش مى كشد و آن اين است كه آن را نپذيريم. آن را نخواهيم. از آن انتقاد كنيم، با آن مخالفت كنيم. شايد در سخنان من ميان جهان ايده اى كه از افلاطون مطرح مى شود و زندگى هر روزه يك نوع ستايش از زندگى هر روزه است. خوب ما برمى گرديم به زندگى هر روزه.

 

اما در مواجهه با آن درمى يابيم كه با چه چيز زننده اى روبه رو هستيم. با جهانى روبه رو مى شويم كه همه چيزش نابسامان است. به دنيايى برمى خوريم كه مناسبات نابرابر انسان ها در آن هويداست. اين دنياى مدرن است كه همان طور كه توجه ما را به زندگى هر روزه معطوف مى كند انتقاد ما را نيز بر مى انگيزد.

 

فيلسوف مدرن بزرگى را كه از آن نام برديم، يعنى هايدگر _ دوباره ما را به يك جهان بسته فلسفى بر مى گرداند يعنى جهان مدرن را نمى پذيرد. اما نظريه اى هم ارائه نمى دهد.

 

تمام تلاش سارتر هم اين است كه مى خواهد طور ديگر زندگى كند. يعنى نه برگشتن به جهان نازى و نه نوستالژى قديم و نه جهان ارگانيك قرون وسطى، بلكه جهانى است كه در آن آزادى انسانى كه از آن حرف مى زند تحقق پيدا كند. كسانى نيز بودند كه زندگى هر روزه را در ابتذال و ناپسند بودنش به طور عميقاً فرهنگى به بحث گذاشتند. يكى از آنها تئودور آدورنو بود. وى كتاب «ديالكتيك منفى» خود اختناق نازى و جهان سرمايه دارى را بروز مى دهد. همه اين به آن برمى گردد كه وى ديد منفى نسبت به زندگى روزمره دارد. وى نافى اين زندگى است، نشان مى دهد كه چرا اين زندگى ظالمانه است. درسى كه آدورنو به ما داد اين بود كه دست كم در مقابل ابتذال مى شود ايستاد. ادبيات مدرن هم ادبياتى نفى كننده است كه در آن روش پوزيتيويستى جامعه رد مى شود. افرادى مثل ديكنز، جورج اليوت، جويس، كافكا، ويرجينيا ولف، لوكاچ از اين دست بودند. حال متافيزيك اين زندگى چيست؟ چارچوبى كه به اين معنا مى دهد چيست؟ به نظر من انديشه انتقادى است. اساسى ترين چيزى كه انسان را از حيوان جدا مى كند همين است. اساسى ترين چيزى كه انسان منتقد را از انسان پذيرا جدا مى كند. تسليم نشدن در برابر نظم حاكم، متنفر بودن از نظم حاكم. اين انديشه انتقادى است.

 

 

منبع :www.sharghnewspaper.com

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

عصر اتمي


 عصر اتمي

 

زماني كه اطلاعات انسان در مورد دنياي ريز داخل اتم گسترش يافت و توانست انرژي هسته‌‌اي را بشناسد ، تحولي عميق در زندگي او به وجود آمد. با وجود اين منبع عظيم انرژي ، ديگر نگراني در مورد تمام شدن ذخائر تجديد ناپذير انرژي مانند نفت ، گاز طبيعي و زغال اندكي كمتر شد. تمام توجه‌ها به سمت گسترش فناوري لازم براي استفاده از انرژي هسته‌اي جلب شد. و به اين ترتيب عصر جديدي به نام عصر اتمي در زندگي بشر آغاز گرديد.

 

تاريخچه

 

دقيقا در آخرين ثانيه شمارش معكوس ، در ساعت 5:30 دقيقه بامداد روز شنبه ، 16 ژوئيه سال 1945 ، انرژي از هسته اتم آزاد شد. تاريخ آغاز هيچ عصر جديدي چنين دقيق به ثبت نرسيده است. آن انفجار بزرگ ، در پايگاه هوايي آلاموگوردو ، در 120 مايلي جنوب آلبوكوك ، نيومكزيكو ، سرآغازي تاريخي بود كه از آن پس بايد آغاز آينده بشريت تعيين مي‌شد.

 

حيات بر روي زمين ، ناگهان و به نحوي غير قابل برگشت تغيير يافته بود. آدمي به منبع انرژي جديد ، و به همراه آن به قدرتي دست يافته بود كه تكامل انواع خود را بر روي كره زمين مخاطره آميز كرده و سياره زيباي خود را به باغ وحشي پرتوزا تبديل مي‌كرد.

 

آغاز عصر اتمي

 

در لحظه نخستين انفجار اتمي ، نور ملتهب سفيد و شديدي به وجود آمد. رابرت اوپنهايمر ، فيزيكدان آمريكايي و مغز متفكر در ساختن آن بمب ، 6/6 كيلومتر آن طرف‌تر ، در حالي كه خود را به ميله محكمي چسبانده بود ، منتظر شوك حاصل از انفجار بود. بعد از انفجار ، بلافاصله گوي آتشيني برخاست. و در پي آن ابري قارچي شكل ايجاد شد كه تا ارتفاع 8/14 كيلومتر بلند شد و به داخل آرام سپهر راه يافت. برج فولادي كه بمب بر روي آن نصب شده بود ، كاملا به بخار تبديل شد و سطح بيابان پيرامون آن تا شعاع حدود 730 متري گداخته شده و به حالت شيشه‌اي درآمده بود.

 

اين انفجار آزموني محرمانه بود. اما در ششم اوت همان سال 1945 ، وقتي يك بمب اتمي معادل 20000 تن ماده انفجاري تي.ان.تي نيرومندترين ماده انفجاري شيميايي ، بر شهر هيروشيماي ژاپن انداخته شد. خبرش نيز مانند خودش در سطح جهان پخش شد. انفجار اين بمب بيشتر از 10 كيلومتر مربع از مركز شهر را ويران كرد. تعداد بسيار زيادي از مردم اين شهر كشته شدند وبيش از 67 درصد ساختمانهاي شهر نابود شده يا به شدت آسيب ديد.

 

در نهم اوت همان سال ، بمب دوم بر شهر ناگازاكي فرود آمد ، كه در اين بمباران نيز انسانهاي بسياري نابود شدند و حدود 40 درصد از ساختمانهاي شهر در هم ريخت. بر اين ويرانيها و كشتارها ، مصيبت ديگري ، يعني تابش هم اضافه مي‌شد. كه نه تنها بر آنان كه در معرض آن قرار مي‌گرفتند تاثير مي‌گذاشت ، بلكه از طريق جهشهايي ژنتيكي مي‌توانست نسلهاي آينده را نيز متاثر كند. و به اين ترتيب عصر اتمي آغاز شد.

 

نتايج ويرانگر عصر اتم

 

عصر اتم بدون هيچ گونه آمادگي و اخطاري شروع شد. زيرا طرح مانهاتان ، كه متولي توليد بمب اتمي بود ، در پس ديوارهاي سر به فلك كشيده اختفا و بازداري نظامي به مورد اجرا درآمده بود. مطالعات انجام شده توسط سازمان بهداشت جهاني ، وابسته به سازمان ملل ، نشان داد كه نه تنها در كشورهاي پيشرفته ، بلكه در ميان مردم ساده تر سراسر جهان ، اين ماجرا آثار عميقي برجاي گذاشته بود. يكي از وحشتناك‌ترين جنبه‌هاي بمب اتمي در ميان مردم جهان ، آثار وخيم ناشي از تابش آن بود. آثاري كه نامرئي ، بدون تاثير بر چشايي ، نامحسوس ، بدون بو ، اما بسيار وسيع و گسترده بود.

 

سير تحولي و رشد

 

بعد از جنگ جهاني دوم ، ايالات متحده آمريكا به آزمايشهاي خود در مورد سلاحهاي شكافت هسته‌اي در جزاير اقيانوس آرام و صحراي نوادا ادامه داد. انگلستان ، شوروي سابق ، فرانسه ، چين و هندوستان اقدام به توليد و آزمايش بمبهاي هسته‌اي كردند. در اوايل سال 1950 ، مردم از وجود نوع ديگري بمب ، كه به بمب هيدروژني معروف شد ، باخبر گرديدند. بمب هيدروژني با قدرتي معادل 5 تا 7 ميليون تن تي.ان.تي را در اقيانوس آرام آزمايش كرد. اين انفجار جزيره‌اي را محو و به جاي آن حفره‌اي به عمق 45 متر و قطري بيشتر از 105 كيلومتر ايجاد كرد.

 

در اول مارس 1952 ، ايالات متحده آمريكا يك بمب هيدروژني با قدرت 12 تا 14 ميليون تن ، يعني دو برابر نيروي انفجاري قبلي آزمايش كرد. علي رغم تصور‌هايي رسمي مبني بر اينكه غبارهاي راديواكتيو (پس مانده‌هاي راديواكتيو ناشي از بمب) منحصر به منطقه انفجار خواهد بود. خاكستر راديو اكتيو يك قايق ماهيگير ژاپني را در فاصله حدود 96 كيلومتري مركز انفجار ، پوشانيد. 32 ماهيگير تحت تاثير اين غبارها قرار گرفتند و يكي از آنها در گذشت.

 

اتحاد شوروي سابق در 12 اوت سال 1953 ، يك بمب هيدروژني آزمايش كرد. انگلستان نخستين بمب خود را در جزيره كريسمس واقع در اقيانوس آرام در 17 مي سال 1957 به مرحله آزمايش درآورد. به اين ترتيب توليد و تكثير سلاحهاي ويرانگر اتمي به صورت مسابقه‌وار توسط كشورهاي قدرتمند دنيا ادامه پيدا كرد. به طوري كه در حال حاضر اين كشورها از عظيم‌ترين ذراتخانه‌هاي اتمي بر خوردار هستند. جالب توجه است كه خود اين كشورها همواره بر منع توليد و تكثير اين سلاحهاي مرگبار اصرار داشته و قوانين بسيار زيادي را در اين زمينه وضع كرده‌اند. قوانيني كه خود ، اولين نقض كنندگان اين قوانين بودند.

 

مشخصه كودكاني كه در عصر اتم به دنيا آمده‌اند

 

گاز كريپتون راديو اكتيو حاصل از انفجار بمب هيدروژني ، به استرانسيم راديو اكتيو واپاشيده و وارد جو زمين مي‌شود و از طريق جريانهاي اقليمي هوا در تمام نقاط جو زمين پخش مي‌شود تا همراه باران در سراسر دنيا فرود آيد. استرانسيم شبيه كلسيم است. در غياب كلسيم مي‌تواند نقش آن را بر عهده بگيرد. اين عنصر مي‌تواند به تشكيل استخوان كمك كند. بنابراين ، نوع راديو اكتيو آن يك جوينده استخوان است ، وقتي به بدن موجود زنده وارد شود ، قابل شستشو و يا انتقال به بيرون نيست.

 

نيم عمر فعال آن 97 سال است. بنابراين در اثر آزمايش بمب هسته‌اي و ساير آزمايشها ، استرانسيم راديو اكتيو به همه جا پخش شد و از طريق شير و گياهان آلوده به غبار راديو اكتيو مي‌تواند به بدن موجودات زنده و انسان وارد نشود. اين ماجرا چنان جهاني بود كه گفته شده است، هر كودكي كه در خلال سالهاي بعد از آزمايشهاي مكرر بمب هسته‌اي در جو ، استخوانهايش در حال شكل گيري و نشو و نما بوده است، در اين استخوانها نشاني از استرانسيم راديو اكتيو مانده است. كه هر چند لزوما جنبه معاينه باليني ندارد ، اما مشخصه كودكان عصر اتم است.

 

منبع : دانشنامه رشد

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

دوتايي ها


دوتايي ها

 

شب ها ستاره هاي زيادي بالاي سر ما سوسو مي زنند.آيا تا به حال به اين موضوع كه آيا آنها تنها هستند،يا همدمي را در كنار خود دارند؟

 

 

جالب است بدانيد كه اكثر آنها يعني حدود 50 تا 80 درصد از ستارگان از سيستم هاي دوتايي يا چند تايي هستند.

 

 

در اين سيستم ها ستارگان به طو فيزيكي با هم در ارتباط هستند و تحت تاثير جاذبه متقابل ناشي از گرانششان به دور هم مي گردند.

 

 

در اين مقاله سعي مي كم شما را با ستاره هاي دوتايي بيشتر آشنا كنم...

 

 

ستارگان دوتايي اطلاعات بسياري از ستاره ها مانند : جرم،شعاع،چگالي ، دماي سطحي،تابندگي و آهنگ چرخش به ما مي دهد، پس مطالعه آنها از نظر اخترفيزيكي و همچنين رصد و عكاسي و كارهاي ديگر با آنها از جمله فعاليت هاي منجمان آماتور و حتي حرفه اي است.

 

 

سيستم هاي دوتايي به چند دسته تقسيم ميشود كه عبارتند از :

 

 

دوتايي ظاهري : دو ستاره كه به طور فيزيكي با هم در ارتباط نيستند، ولي در آسمان به دليل اينكه در امتداد ديد يكسان قرار گرفته اند، نزديك بهم در نظر مي رسند.حركات فضايي نامربوط آنها به زودي آشكار مي كند كه آنها از دوتايي هاي فيزيكي نيستند.گاهي اين نوع دوتايي ها را نوري مي نامند.

 

 

دوتايي مرئي : يك سيستم مرتبط است كه مي تواند در تلسكوپ به صورت دو ستاره تفكيك شود.به نظر مي رسد حركات مداري متقابل اين زوج ها داراي دوره هاي تناوبي هستند كه دامنه آنها از يك تا صد سال تغيير پذيراست.

 

 

دوتايي نجوم سنجي : اينگونه زوج ها در تلسكوپ فقط به صورت يك ستاره ديده مي شوند،اما،حركت نوساني اش در آسمان آشكار مي سازد كه اين ستاره با يك همدم نامرئي همراه شده است.هر دو جرم به درر مركز جرم مشتركشان در حال چرخش هستند.

 

 

دوتايي طيف سنجي : يك سيستم نامرئي است كه دوتايي بودنش توسط نوسانات دوره اي در خطوط طيفي اش مشخص مي شود.در بعضي موارد،مجموعه اي از اشكال طيفي ( براي هر ستاره يكي ) ديده مي شوند كه با فازهاي مخالف نوسان مي كنند؛در موارد ديگر،يكي از ستاره ها كم نورتر از آن است كه ديده شود،در نتيجه تنها يك مجموعه از خطوط طيفي نوسان كننده پبت مي شود.در اينجا دوره هاي تناوب مداري واقعي از چند ساعت تا چند ماه متغير هستند.

 

 

دوتايي طيفي : يك سيستم نامرئي كه در آن تصاوير طيفي حركت مداري را آشكار نمي كنند.اما،دو طيف كاملا متفاوت بر روي هم قرار داده مي شوند. ما نتيجه مي گيريم كه دو عضو يك سيستم دوتايي،توليد كننده طيف تركيبي مشاهده شده هستند.

 

 

دوتايي گرفتي : يك سيستم دوتايي است كه در آن دو ستاره متناوبا يكديگر را مي پوشانند كه منجر به تغييرات دوره اي در روشنايي ظاهري سيستم مي شود.چنين سيستم هايي نيز ممكن است دوتايي هاي مرئي،نجوم سنجي يا طيف سنجي باشند.

 

 

در بين ستارگان نوع خورشيدي،نيبت سيستم هاي مشاهده شده منفرد،دوتايي،سه تايي و چهارتايي به صورت 45:46:8:1 است. براي سيستم هاي دوتايي،دامنه فواصل مداري به طور يكنواخت از 9^10*3 تا 15^10*3 متر تغيير مي كند ( دوره هاي تناوب مداري از يك روز تا 6^10*3 سال است ) .تقريبا 10% از تمام ستارگان دوتايي هستند كه دوره هاي مداري آنها از يك تا ده روز،10 درصد ديگر با دوره هاي تناوب از 10 تا 100 روز و همين طور الي آخر مي باشند.

 

نويسنده : ايليا تيموري

http://www.cosmos.co.sr/

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

ضرورت انرژي هسته‌اي


 ضرورت انرژي هسته‌اي

 

كاربرد روز افزون انرژي يكي از مظاهر مهم زندگي جديد است. مقدار انرژي مصرفي در ايلات متحده ، كه يك كشور صنعتي پيشرفته است بين سالهاي 1920 تا 1970 با ضريبي حدود 40 افزايش يافته است. اين بدان معني است كه در طول اين 50 سال ، مقدار مصرف انرژي تقريبا هر 10 سال دو برابر شده است. با آنكه هنوز زغال سنگ و نفت وجود دارد. آشكار شده است كه حتي با كوشش‌هاي بيشتر براي استفاده محتاطانه و صرفه جويانه از انرژي ، بازهم منابع انرژي جديدي لازم است، انرژي حاصل از شكافت هسته (و در دو مدت ، از همجوشي) مي تواند اين نياز را مرتفع سازد.

 

آيا بحران انرژي حل ميشود؟

 

نياز براي منابع جديد انرژي در بحران انرژي كه ايالات متحده ، كشورهاي غربي و ژاپن در سالهاي 1974- 1973 با آن مواجه بودند شديدا احساس ميشد. اين كمبود ناشي از آن بود كه كشورهاي توليد كننده نفت در خاورميانه حمل نفت به بعضي از كشورهاي پيشرفته صنعتي را كاهش دادند. اين گونه رويدادها نظرها را بر روشهاي ديگر توليد انرژي متمركز كرد. از مصرف زغال سنگ كه آلودگي بيشتري دارد به انرژي خورشيدي ، و به نقش صنعت توان هسته‌اي در اقتصاد ما كشانيد.

 

ارمغان فناوري هسته‌اي

 

پيشرفت توان هسته‌اي در ايالات متحده از آنچه در پايان جنگ جهاني دوم انتظار مي رفت، كندتر بوده است. به دلايل گوناگون ، اداري و فني عمدتا در ارتباط با جنگ سرد با اتحاد شوروي ، كميسيون انرژي اتمي آمريكا ( (AAEC) كه امروزه مركز انرژي Department of Energy ناميده ميشود. تاكيدي بر پژوهش ، درباره سيستمهاي توان الكتريكي هسته‌اي نداشت تا آنكه در 1953 آيزنهاور به اين امر اقدام كرد. در طي سالهاي 1960 توان الكتريكي هسته‌اي از لحاظ اقتصادي با هيدروالكتريسيته و الكتريسيته حاصل از زغال سنگ و نفت رقابت آميز شد.

 

در آغاز سال 1978، 65 راكتور هسته‌اي با ظرفيتي بيش از 47 ميليون كيلووات كه حدود 9% توليد توان كل الكتريكي ملي است در حال كار بود. با حدود 90 راكتور كه در دست ساختمان بود انتظار ميرفت كه بخش هسته‌اي محصول الكتريسيته امريكا در 1980 به حدود 17% و در 1985 به حدود 28% برسد. در مابقي جهان ، در آغاز 1978 ، حدود 130 راكتور توان هسته‌اي با ظرفيتي حدود 50 ميليون كيلووات در حال كار بود ، و انتظار ميرفت در سال 1995 تعداد آنها به حدود 325 راكتور برسد.

 

قدرت انرژي هسته‌اي

 

روش‌هاي استفاده از انرژي هسته‌اي كاملا تازه تكامل يافته‌اند، اما نخستين نتايج به دست آمده از به كارگيري اين روش‌ها مهم‌اند. بدون ترديد ، تكامل بيشتر روش‌هاي توليد و كاربرد انرژي هسته‌اي فرصت‌هاي بي سابقه جديدي را در پيش روي دانش ، فن و صنعت فراهم خواهد آورد. تجسم ميزان كامل اين فرصت‌ها در مرحله نوين دشوار است.

 

آزادي انرژي هسته‌اي قدرت بيكراني را در اختيار انسان گذاشته است مشروط بر اين كه اين انرژي در راه هدف‌هاي صلح آميز به كار گرفته شود. بايد اين را نيز به خاطر داشت كه طراحي راكتور‌هاي هسته‌اي يكي از نتايج بسيار مهم ساختا دروني ماده است. تابش گسيلي از اتم‌ها و هسته‌هاي اتمي نامرئي و نا محسوس به نتيجه عملي كاملا مرئي ، يعني آزاد سازي و استفاده از انرژي هسته‌اي نهان در اورانيوم ، منتهي شده است. اين نتيجه به يقين اثبات ميكند كه نظرات علمي ما درباره اتم‌ها و هسته‌هاي اتمي درست‌اند، يعني واقعيت عيني طبيعت را باز تاب ميدهند.

 

منبع : دانشنامه رشد

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

فلسفه و علوم طبيعي


فلسفه و علوم طبيعي

 

دوريس شرودر - ترجمه كاوه فيض اللهي:

 

اخلاق تكاملي مي كوشد بر شكاف ميان فلسفه و علوم طبيعي پل بزند. به اين ترتيب كه استدلال مي كند انتخاب طبيعي حسي اخلاقي را در انسان القا كرده است، طبعي براي نيك بودن. اگر چنين باشد اخلاق را مي توان همچون پديده اي كه ضمن تكامل موجوداتي اجتماعي و هوشمند خود به خود پديد مي آيد درك كرد و نه آن طور كه الاهي دانان يا فيلسوفان مي گويند، همچون نتيجه وحي الاهي يا كاربرد قواي ناطقه. از اين ديدگاه اخلاق به عنوان سازشي سودمند تفسير مي شود كه با فراهم ساختن امتيازي انتخابي شايستگي دارندگان خود را افزايش مي دهد. اين قطعاً با نگرش ادوارد ويلسون (E.Wilson) پدر زيست شناسي اجتماعي، تطبيق مي كند. ويلسون در فصل پاياني كتاب «سوسيوبيولوژي: تلفيق نوين» (1975) مي نويسد «اكنون دانشمندان و متخصصان علوم انساني همه بايد اين احتمال را در نظر بگيرند كه زمان آن فرا رسيده است تا اخلاق موقتاً از دست فيلسوفان خارج شده و زيست شناختي سازي شود.»چالشي كه پيش روي زيست شناسان تكاملي نظير ويلسون قرار دارد آن است كه نيكي1 را با ارجاع به نظريه تكامل تعريف كرده و سپس تبيين كنند چرا انسان بايد نيك باشد.

 

زيست شناختي سازي اخلاق در سال 1871،با انتشار كتاب «تبار انسان» اثر چارلز داروين آغاز شد. در اين دنباله «اصل انواع» داروين ايده هايش درباره تكوين تكاملي را در مورد انسان به كار برد. او نشان داد كه انسان بايد از شكلي كم سازمان يافته تر _ در واقع از چهار پايي دم دار و پرمو... ساكن دنياي قديم (آفريقا و آسيا _ م) اشتقاق يافته باشد.

 

مهم ترين مشكلي كه داروين در اين تبيين مي ديد، استاندارد بالاي كيفيات اخلاقي مشهود در انسان بود. داروين در مواجهه با اين معما، فصل بزرگي از كتاب خويش را به تبيين هاي تكاملي حس اخلاقي اختصاص داد و استدلال كرد كه بايد در دو گام اصلي تكامل يافته باشد.

 

نخست آنكه، ريشه اخلاق انسان در غرايز اجتماعي نهفته است. بر بنيان همين ادعاي داروين، زيست شناسان امروزي مسئله را به شرح زير تبيين مي كنند. جامعه پذيري صفتي است كه منشاء فيلوژنتيك آن را مي توان تا زمان «اختراع» روي تخم و جوجه خوابيدن، از تخم درآوردن و مراقبت از نوزادان توسط پرندگان دنبال كرد. براي آنكه موجودي قادر به انجام مسئوليت هاي والديني باشد نيازمند مكانيسم هايي اجتماعي است كه در مراحل پيشين تاريخ تكاملي لازم نبودند. براي مثال نه آميب (كه با تقسيم دوتايي توليد مثل مي كند) و نه قورباغه (كه نوزادانش را رها مي كند تا روي پاي خود بايستند) نيازي به غرايز اجتماعي موجود در پرندگان ندارند.

 

غرايز اجتماعي همزمان با تسهيل پرورش فرزندان در پرخاشجويي ذاتي نيز تعادل ايجاد كرد. تمايز ميان «براي آنها» و «براي ما» امكان پذير شد و پرخاشجويي را متوجه افرادي ساخت كه به گروه خودي تعلق نداشتند. اين رفتار آشكارا رفتاري سازشي است چرا كه بقاي خانواده آن فرد را تضمين مي كند.دوم آنكه با توسعه قواي عقلي، انسان توانست درباره اعمال گذشته و انگيزه هايشان بينديشد و به اين ترتيب با اعمال و انگيزه هاي ديگران و نيز خودش موافقت يا مخالفت كند. اين به ايجاد يك وجدان انجاميد كه تبديل به «مراقب و داور برين» تمام اعمال شد. داروين تحت تاثير مكتب فايده باوري معتقد بود كه اصل بيشترين خوشبختي، از سوي موجودي اجتماعي با ظرفيت هاي فكري بسيار تكامل يافته و داراي وجدان، ناگزير به عنوان معياري براي شايست و ناشايست در نظر گرفته خواهد شد.آيا داروين براساس اين ادعا ها مي تواند به دو پرسش بنيادي اخلاق پاسخ گويد؟ نخست آنكه چگونه مي توان خير و شر را از هم تمييز داد؟ و دوم، چرا ما بايد نيك باشيم؟

 

چنانچه تمام ادعا هاي او درست باشند واقعاً خواهند توانست به پرسش هاي فوق پاسخ دهند. تمايز داروين ميان خير و شر با تمايزي كه فايده باوران لذت انديش (هدونيستي) قائل مي شوند يكسان است. داروين اصل بيشترين خوشبختي را به عنوان معيار شايست و ناشايست مي پذيرد. به اين ترتيب در صورتي مي توان حكم به نيك بودن يك عمل داد كه بيشترين خوشبختي را براي بيشترين تعداد فراهم آورد، خواه لذت را افزايش دهد خواه درد را كاهش.و پرسش دوم _ چرا بايد نيك باشيم؟ - با آن جديتي كه مثلاً براي افلاطون مطرح بود براي داروين مطرح نبود (از همه مشهورتر آنجا كه تراسيما خوس در «جمهور» از سقراط مي پرسد چرا قوي، كه نيازمند كمك نيست، بايد قاعده زرين را به عنوان رهنمود عمل بپذيرد.)داروين در پاسخ اين پرسش خواهد گفت انسان به لحاظ زيست شناختي تمايل دارد كه همدل، فداكار و اخلاقي باشد زيرا در تنازع بقا امتياز محسوب مي شود.

 

پي نوشت:

 

1- در ترجمه اين متن نيكي به جاي goodness، خير و شر به جاي good و evil، شايست و ناشايست به جاي right و wrong و درست و نادرست به جاي true و false به كار رفته است.-م

 

 

منبع :شرق

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

حل معماي گربه شرودينگر


حل معماي گربه شرودينگر

 

فيزيكدانان موسسه ملي معيارها و تكنولوژي واقع در بولدر (ايالت كلورادو) تحت هدايت "كريس مونرو" و "ديويد واين لند" با اشعه ليزر روي يك واحد اتم بريليوم (سنگ گرانبهاي سبز رنگ) كار ظريفي انجام دادند. به نوشته نشريه "ساينس" بنظر مي آيد كه اتم همزمان در دو نقطه فيزيكي (مادي) جداگانه قرار دارد.

 

هدف فيزيكدانان از اين آزمايش، كشف اين نكته بود كه آيا يك اتم در كليت خود ميتواند همان رفتار عجيب ذرات زير ـ اتمي (نظير الكترونها، فوتونها، كواركها، نئوترينوها و ساير تقسيمات زير ـ اتمي) را داشته باشد. در سطح زير ـ اتمي ماده كه به دنياي كوانتوم مشهور است، عملكرد ذرات ريز بر مبناي قوانيني فيزيكي صورت ميگيرد كه با "قوانين كلاسيك فيزيكي" مربوط به عملكرد اجسام بزرگتر در سطح "ماكروسكوپي" ماده تفاوت بسيار دارد.براي مثال در مشاهده ذرات زير اتمي كه "بيان سيزو" آنها را "ويويكل" (موجذره ـ تركيب موج و ذره) مي نامند، بسته به روش مشاهده، بنظر ميرسد گاه عملكرد مشخصه ذرات را دارند و گاه مشخصه امواج را. و در عين حال، تئوريهاي با نفوذ در عرصه غالب فيزيك مدرن ادعا ميكنند كه ذرات زير ـ اتمي برخلاف ماده ماكروسكوپي، يك "مكان" (استقرار) ندارند.در تاريخ فيزيك كوانتوم، بر سر اينكه چرا اجسام در سطح ماكرو به همين نحو عمل نميكنند، مشاجره زيادي درگير بوده است. و در مورد امكان تعميم قوانين فيزيك كوانتوم كه در مورد ذرات زير ـ اتمي مطرح است به اجسام ماكروسكوپي (شامل ملكول ها يا حتي اشياء قابل رويتي كه ما در زندگي روزمره با آن سر و كار داريم)، نظراتي ابراز شده است.در آزمايش فوق الذكر، فيزيكدانان كوشيدند ببينند "زمانيكه اصل شرايط فوق العاده كوانتوم را به سيستمهاي ماكروسكوپي كه بطور سنتي توسط فيزيك كلاسيك تشريح شده اند بسط دهيم، چه اتفاقي مي افتد.

 

"بنا بر گزارش فيزيكدانان در نشريه "ساينس"، آنها يك واحد اتم بريليوم را در يك حصار مغناطيسي حبس كرده و سپس از طريق جدا كردن يكي از الكترون هايش، يك بار الكتريكي به اتم دادند. (اتمي كه بار الكتريكي يافته را يون مي نامند.) "يون حاصله فورا حصار مغناطيسي را حس ميكند و درونش محبوس ميشود. به گفته "مونرو" گام بعدي، سرد كردن يون توسط ليزر است تا اينكه يون در مركز حصار واقعا بي حركت بايستد. حال كه يون نميتواند بجنبد، فيزيكدانان از دو اشعه ليزر كه رنگهايشان با هم تفاوت اندكي دارد استفاده ميكنند تا يون را با شرايط فوق العاده وضعيتهاي دروني كوانتوم همساز كنند. منظور وضعيتهاي فوق العاده ريزي است كه به آن چرخش صعودي و چرخش نزولي (چرخش همزمان روي دو محور ـ فرفره اي يا اسپيني) ميگويند…" يون بريليوم همزمان دو وضعيت متفاوت را بنمايش ميگذارد؛ به همان نحوي كه آن را "شرايط فوق العاده" مي نامند.

 

تا اينجاي آزمايش چندان عجيب نبود. اما سپس "مونرو" و گروهش از اشعه ليزر براي ايجاد يك موج استفاده كردند تا "يون را با فركانسي مشابه فركانس نوسان طبيعي خودش در حصار حركت دهند." نيروي حاصله، يون را به حركت در مي آورد؛ بسيار شبيه به نيروي متناوبي كه شما ممكنست براي حركت دادن يك كودك روي تاب بكار ببريد. "مونرو" ميگويد كه ليزرها طوري تنظيم شده كه فقط بر يكي از دو وضعيت فوق العاده ريز تاثير بگذارد. گروه مذكور از طريق تغيير در تنظيم ليزرها، نخست يكي از وضعيتهاي فوق العاده ريز را به حركت درآوردند. سپس، دومي را خارج از فاز اولي حركت دادند…

 

در واقع فيزيكدانان مذكور جهت اندازه گيري فاصله بين دو وضعيت، نخست آنها را بسمت يكديگر هل دادند تا آنجا كه بر هم منطبق شده و در هم تداخل كردند."بعبارت ديگر، "مونرو" و "واين لند" مدعيند كه دو وضعيت اين واحد اتم را با كشش از هم جدا كرده اند. بدين ترتيب، اين اتم در آن واحد، در دو مكان ظاهر ميشود. چون اين دو "بخش موج يوني" ظاهرا در دو مكان متفاوت قرار داشتند، ديگر بنظر نمي آمد كه خود اتم آنگونه كه معمول ماده ماكروسكوپي است، يك مكان واحد داشته باشد.

 

فيزيكدانان ادعا كردند كه دو وضعيت حدودا 80 نانومتر از هم دور شدند ـ كه اين از معيارهاي اتمي بسيار دور است. نشريه "ساينس" گزارش ميدهد كه اين فاصله "از هر بخش موجي بزرگتر بوده و از يون موجود هم بسيار بزرگتر است."گربه شرودينگر حول و حوش اين آزمايش، مباحثه فراواني در مورد پارادكس گربه شرودينگر براه افتاده است. اروين شرودينگر يك دانشمند اتريشي بود. او در دهه 1930 لطيفه اي در هجو برخي دانشمندان ساخت. اين دانشمندان مدعي بودند كه رفتار غير قابل پيش بيني ذرات زير ـ اتمي نشان ميدهد، دنياي واقعي فقط زماني موجوديت دارد كه شخص به مشاهده اش بپردازد.

 

لطيفه شرودينگر ميگفت: تصور كنيد گربه اي در يك جعبه گير افتاده و در آنجا شيشه زهري هم هست. يك قطعه جسم راديواكتيوي نظير اورانيوم هم در جعبه قرار دارد. اگر يك اتم اورانيوم زوال يابد، يك ردياب الكترونيكي چكشي را به حركت در خواهد آورد؛ آن چكش شيشه زهر را خواهد شكست و گربه كشته خواهد شد. اما بعلت غير قابل پيش بيني بودن ذرات در سطح زير ـ اتمي (نظير زوال راديواكتيو هسته اورانيوم) شما فقط ميتوانيد بر امكان زوال يك اتم واقف باشيد، اما نميتوانيد لحظه دقيق را پيش بيني كنيد. بعبارت ديگر، شما نميتوانيد از قوانين فيزيك زير ـ اتمي براي پيش بيني اينكه گربه مرده است يا نه استفاده كنيد. تنها راه پي بردن به اين مسئله، نگاه كردن به داخل جعبه است. برخي دانشمندان ميگفتند از آنجا كه نميشود عملكرد يك ذره زير ـ اتمي را در لحظه دقيقا گمان زد، معنايش اينست كه تا وقتي شما چيزي مشاهده نكرده ايد اين ذره واقعا كاري انجام نداده است ـ يعني يا ذرات بنوعي در چارچوب كوانتوم مسكوت گذاشته ميشوند و يا اينكه مشاهده شما به ترديد خاتمه مي بخشد.

 

شرودينگر اين نظريه را مسخره ميكرد و ميگفت ما تا وقتي جعبه را باز نكرده ايم اين را هم نميتوانيم بگوئيم كه گربه مرده است يا زنده. پس بر مبناي منطق برخي افراد، تا وقتي جعبه باز نشده گربه هم زنده است و هم مرده! يك اتم اورانيوم ممكنست زوال يافته باشد ـ اما اين مشاهده ماست كه واقعا گربه را خواهد كشت. شرودينگر به افسانه معتقد نبود.

 

يكي از نقطه نظرات وي اين بود كه قوانين ماده زير ـ اتمي را نميتوان در مورد ماده ماكروسكوپي (مثلا يك گربه) بكار بست. اما داستان گربه زنده ـ مرده بعنوان يك تبارز سمبليك از شكاف بين رفتار ماده در دو دنياي زير ـ اتمي و ماكرو بر سر زبانها باقي ماند.فيزيكدانان "موسسه ملي معيارها و تكنولوژي" واقعا ادعا نميكنند كه يك "گربه شروي دينگر" حقيقي پيدا كرده اند. يعني نميگويند يك پديده ماكروسكوپي بر مبناي قوانين فيزيك كوانتوم عمل كرده است. اتم بريليوم در مقايسه با ساير اتمها، بسيار كوچك است. اين اتم فقط از 4 اكترون، 4 پروتون و 5 نئوترون ساخته شده است. بعبارت ديگر، اتم بريليوم در محدوده اتمها بسيار به دنياي زير ـ اتمي نزديك است. بنابراين آزمايش بر روي يك واحد اتم بريليوم، آنقدرها هم در سطح ماكروسكوپي ماده نميگنجد.

 

اين عمل در سطح "مزوسكوپي" ماده انجام ميگيرد. يعني در سطح گذاري بين سطوح زير ـ اتمي و ماكروسكوپي. به قول يكي از دانشمندان، براي اينكه بتوان ادعا كرد فيزيكدانان مذكور يك گربه شرودينگر پيدا كرده اند، يعني پلي بين دو دنياي زير ـ اتمي و ماكرو يافته اند، "دو وضعيت (يون بريليوم) بايد از لحاظ ماكروسكوپي صاحب مختصاتي بوضوح متمايز باشند… نه اينكه صرفا به لحاظ فيزيكي با هم 80 نانومتر فاصله داشته باشند."مجله "ساينس" گزارش داده كه وقتي جدائي دو بخش موج يوني به حد ماكروسكوپي رسيد، عمر آنها ظاهرا "بينهايت كوتاه شد." ـ "زمانيكه جدائي را بيشتر (يا كلاسيك تر) كردند، عمر شرايط فوق العاده به پايان رسيد.

 

" بعبارت ديگر، وقتي دانشمندان كوشيدند دو بخش موج يوني را بيش از حد با كشش از هم دور كنند، نتوانستند دو وضعيت جداگانه باثبات را حفظ نمايند.فيزيكدانان اميدوارند كه آزمايشات بيشتر در اين راستا، تصوير گسترده تري از تضادهاي بين دنياي كوانتوم و "دنياي كلاسيك" بدست دهد. اينهاست زمينه بحثي كه بر سر پيدا شدن "گربه شروي دينگر" در آزمايش موسسه ملي براه افتاده است.علم و مبارزه طبقاتيبه لحاظ تاريخي، اكتشافات جديد علمي به برخي تلاشها در ارائه درك متافيزيكي و ايده اليستي از رفتار ماده دامن زده است. براي مثال، كشف اين مسئله كه اتمهاي راديوم بر اثر تشعشع زوال مي يابند، باعث شد برخي افراد قانون قبلي فيزيك كلاسيك كه ميگفت "ماده را نه ميتوان آفريد و نه نابود كرد" را زير سئوال برند. زمانيكه برخي افراد اعلام كردند "ماده ناپديد ميشود"، اين ايده پا گرفت كه نوع بشر نميتواند واقعا بداند كه يك واقعيت مادي عينيتا موجود است.

 

سپس برخي افراد نظير دانشمندي بنام "ارنست ماخ" اصرار كردند كه ما نسبت به پديده ها فقط "احساسات" داريم؛ اما واقعا نميتوانيم شناخت مطمئني از آنها داشته باشيم. در سالهاي قبل از انقلاب روسيه، اين ايده ها تاثير مهمي بر مبارزه طبقاتي داشت. در همان دوره، لنين عليه تئوريهاي ماخيستي كه توانائي مردم در شناخت واقعي جهان و تغيير آن را نفي ميكرد بحث و استدلال نمود.در قرن نوزدهم، مردم فكر ميكردند كه نور صرفا يك موج الكترومغناطيسي است. اما بعدا كشف شد كه نور از ذراتي هم درست شده است. اين ذرات، فوتون نام گرفتند. مردم دريافتند كه نور فقط بعنوان موج وجود نداشته بلكه بعنوان ذره هم موجود است.

 

اكتشافات بيشتر در قرن بيستم روشن كرد كه اتمها از ذرات بسيار كوچكتري ساخته شده اند. اينها را ذرات زير ـ اتمي ناميدند. اين كشف به مباحثه بر سر قوانين ماده در سطح زير ـ اتمي پا داد. بعلاوه اين بحث هم جريان يافته كه آيا نوعي ذره زير ـ اتمي "نهائي" كه واحد پايه اي ساختمان كائنات باشد و نتوان آن را به بخشهاي كوچكتري تقسيم كرد وجود دارد يا نه.مقاله "بيان سيزو" سابقه اين مباحثات را ذكر نموده و مطرح ميكند كه "ماده تا بينهايت قابل تقسيم است."امروز، 90 سال بعد از لنين و 20 سال بعد از نگارش مقاله "بيان سيزو"، حرفهاي زيادي درباره "عصر اطلاعات"، "جامعه پسا ـ صنعتي" و حتي (مجددا) درباره "ناپديد شدن ماده" براه افتاده است.

 

"سياستهاي هويتي" رايج اين نظر را جلو ميگذارند كه واقعيات براي افراد مختلف، بسته به تجربه اجتماعي آنها، متفاوت است. بنابراين ضروري است كه يكبار ديگر موجوديت واقعيت عيني را مورد بحث قرار دهيم.آزمايش اخير "موسسه ملي معيارها و تكنولوژي" همانند آزمايشات علمي قبلي، به اظهار نظراتي انجاميده كه كشفيات جديد علمي را در تقابل با درك رايج از قوانين ماده مطرح ميكنند. روزنامه "نيويورك تايمز" فورا در صفحه اول خود مقاله اي با اين عنوان منتشر كرد: "يك فيزيكدان اتم را در آن واحد، در دو مكان قرار داد." اين مقاله همچنين بسيار نگران تاثير احتمالي وضعيتهاي جداگانه يون بر سيستم بانكي بين المللي سرمايه داري بود.

 

اين حدس در مقاله مذكور مطرح شده كه اگر "پديده بتواند در آن واحد در دو نقطه باشد"، ميتوان كامپيوترهاي كوانتوم فوق العاده سريع جديدي ابداع كرد كه بسادگي بتوانند همه كدهاي رمزي مورد استفاده در موسسات عظيم مالي بين المللي را باز كنند. (تصورش را بكنيد! از امكان ابداع كامپيوترهاي فوق العاده سريع جديد بحث ميكنند و تنها مسئله مهم اجتماعي كه بنظرشان مي آيد تاثير اين كامپيوترها بر اسرار بانكي است!) بعدا همين روزنامه، مقاله جدي تري نوشت كه عليه معرفي نادرست آزمايش مورد بحث هشدار ميداد. اما حتي در مقاله دوم هم حدسياتي درباره امكان "كائنات دوگانه" مطرح شده است.

 

اين موضوع، باب طبع سريال "پيشتازان فضا" بود. در چارچوب اين تصور، كائنات هاي جداگانه و در كنار هم موجودند كه از وجود يكديگر بي خبرند؛ مگر اينكه كسي به كائنات "ديگر" برود و آن را مشاهده كند.علاوه بر آزمايش فوق الذكر، هم اكنون يك مباحثه داغ ديگر در مورد رابطه ميان علم و جامعه جريان دارد. آيا مبارزه طبقاتي هيچ ربطي به تئوري علمي دارد؟

 

برخي دانشمندان نافي ميشوند كه فعاليتشان در يك چارچوب فرهنگي، اجتماعي و طبقاتي صورت ميگيرد و اين چارچوب بر مشاهدات، نتيجه گيريها و تئوريهايشان تاثير ميگذارد. و برخي دانشمندان فكر ميكنند كه غير متخصصان نميتوانند مباحثات علمي مدرن را حقيقتا درك كنند و بنابراين نميتوانند آگاهانه در آن شركت جويند. آنها معتقدند غير متخصصان مسلما هيچ حقي ندارند كه عيني بودن و معتبر بودن تئوريهاي علمي يا (دقيقتر گفته باشيم) تئوريهاي مطرح شده توسط دانشمندان را زير سئوال ببرند.

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

مخترع اصلی تلسکوپ


خيلي ها فكر مي كنند كه گاليله تلسكوپ را اختراع كرده است اما واقعيت اين است كه يك عينك ساز هلندي اول دوربين را ساخت. در واقع گاليله اولين كسي بود كه در ايتاليا ساختن دوربين را ياد گرفت و با ان به آسمان نگاه كرد. براي اين كار هم از پادشاه و كليسا و ... هديه گرفت و يك مستمري بسيار زياد ساليانه هم بهش اختصاص دادند. باز هم بر خلاف تصور خيلي ها ، دوربيني كه گاليله با اون كار مي كرد از دو عدسي محدب (يكي شيئي و يكي چشمي ) ساخته نشده بود بلكه عدسي شيئي - جلوييه - محدب بود و عقبيه يا شيئي، مقعر بود كه باعث مي شد تصوير تشكيل بشود و جلوتر از جايي كه هست ديده شود. دوربينهاي كوچولوي قديمي اي كه ممكنه شما هم داشته باشين، همينطوري هستند.

به اين تلسكوپهايي كه از دو عدسي محدب استفاده ميكنند "شكستي" يا "انكساري" مي گويند. يعني نور را مي شكنند (در سرعتش تغيير ايجاد مي كند) و با اين كار نور را كانوني مي كنند. تلسكوپ در واقع وسيله اي است كه به خاطر جمع آوري نور بيشتر (نسبت به چشم انسان) اهميت دارد نه به دليل بزرگنمايي. در واقع چشم انسان كمتر از يك سانتيمتر مربع براي جذب نور (درواقع عصبهاي حسي براي احساس نور) دارد. پس اگه قطر شيئي تلسكوپي مثلا 10 سانتيمتر باشد، بيشتر از سي برابر چشم آدم نور جذب مي كند. اين باعث مي شود كه اجرام خيلي كم نورتر هم ديده شوند.

پس هر چه قطر شيئي بزرگتر باشد ، تلسكوپ بهتري خواهيم داشت. مشكلي كه در اين بين وجود دارد اين است كه شيشه هايي رو كه به عنوان شيئي استفاده مي شود نمي شود از يك حدي بزرگتر ساخت. خود شيشه نور زيادي رو جذب مي كند و تا اندازه اي باعث تجزيه ي نور هم مي شود. هرچند كه با كمك راه حلهايي توانسته اند عدسيهاي بزرگي رو تراش بدهند، اما باز هم اين كار محدوديت زيادي دارد.نيوتن اولين كسي بود كه راه حلي براي اين مشكل پيدا كرد.

نيوتن كه روي نور آزمايشهاي زيادي انجام داده بود، براي جمع آوري نور بيشتر (و در واقع كانوني كردن يك سطح) به جاي عدسي از آيينه ي مقعر استفاده كرد. آينه هاي مقعري كه سطح اونها اندود شده اند. به اين ترتيب، مشكل شكست نور و آبيراهي رفع مي شد. به كمك همين تكنولوژي هست كه ما امروزه مي توانيم تلسكوپهاي غولپيكر بسازيم و در اعماق آسمان جستجو كنيم .البته بعدها انواع ديگري از تلسكوپها هم به وجود امدند كه اساس كار انها بر روي استفاده از آينه ي مقعر است و تغييرات ديگري دادند كه به اينجا مربوط نمي شود. يك سري به تلسكوپ در ايران بزنيم. در دهه ي 30 هجري شمسي ، اولين تلسكوپ به ايران امد. سيد جلال تهراني ، محقق ايراني اي بود كه در لندن مطالعه و زندگي مي كرد. او در دهه ي سي به ايران بازگشت و همراهش يك تلسكوپ يازده سانتي متري شكستي هم با خود آورد. اين تلسكوپ همراه كلي وسايل نجومي و ساعت آفتابي و ... الان در موزه ي آستان قدس رضوي در مشهد است.

گاليله , سازنده اولين تلسكوپ :

ايا مدانستيد كه گاليله در سال 1609 اولين تلسكوپش را ساخت و با ان توانست قمر هاي مشتري , حلقه ي دور زحل , زهره و ستاره هاي راه شيري را ببيند. و سال بعد اين خبر را با نام "The Starry Messinger" به چاپ رساند.

ايا ميدانستيد كه شما ميتوانيد با يك تلسكوب آماتوري حداقل از 40 ميليون تا 500 ميليارد سال نوري در فضا ببينيد؟!

انواع تلسكوپ :

منبع :گروه نجوم روجا و سايت ملاصدرا

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

زندگی چیست؟ - بخش2


 زندگي چيست؟

 

بخش دوم

 

موجود غير زنده اي مثل سنگ خارا را در نظر بگيريد كه ميتواند بوسيله دنياي خارج تغيير داده شود ـ بعنوان مثال، ميتواند بوسيله باد و باران فرسوده شود. و همچنين ميتواند دنياي خارج را تغيير دهد ـ بعنوان مثال، ميتواند مسير آب را منحرف كند ، يا اگر پرتاب شود ميتواند شيشه يك ماشين را بشكند، و حتي ميتواند بصورتي پاسيو طي زمان تغييرات را ثبت كند ـ بعنوان مثال بوسيله فشار درون زمين خرد شده و لايه لايه ميشود يا نقش فسيل گياه يا حيواني مربوط به عهد قديم را نگاه مي دارد. يك رودخانه ميتواند زمين را انحناء دهد، پس از باراني از يك جريان آرام به سيلابي خشم آلود تبديل شود يا توسط سدي محصور گردد. فوران آتشفشاني ميتواند با خاكستر خود اشعه خورشيد را سد كرده و ميليونها هكتار را با گدازه سوزاننده تحليل برد. يك طوفان حاره اي ميتواند چندين گردباد را براه اندازه و باعث شود هوا در مناطق دوردست تغيير كندـ طوفان ميتواند قدرت بگيرد يا بتدريج زائل شود. اينها مثالهائي از كنش و واكنش بسيار پويائي است كه بين ماده غيرزنده و محيط زيست اطرافش روي ميدهد. ولي حتي پويا ترين سيستم هاي غيرزنده داراي آن توانائي كه تمام چيزهاي زنده در پيش كشيدن و جذب عناصر "جديد"، و بازتوليد و پراكندن اين تغييرات بطور مستمر طي نسلها هستند، نمي باشند.

 

طريقي كه اين كاركرد روي ميدهد چنين است: تمام ارگانيسم هاي زنده (حداقل در روي اين سياره) داراي سيستم ژنتيكي هستند كه در درجه اول بر مجموعه اي از مولكولهاي DNA كه در سلول هاي آنهاست، استوارند. DNA مانند انباري شيمييايي جاوي اطلاعات است كه بخش بزرگي از رشد و تكامل يك ارگانيسم زنده را برنامه ريزي كرده و گرچه نه تمام اما بسياري از خصائل اساسي آنرا معين ميكند. DNA انبار اطلاعاتي براي خصوصيات موروثي است. از نسلي به نسل ديگر انتقال مي يابد. و آن اطلاعات اساسي كه ممكن است يك سلول تخمك را به اردك يا ديگري را به خرگوش و آن يك را به موجود انساني تكامل دهد، در بر دارد.

 

مقايسه DNA در سلول هاي تيره هاي مختلف، تشابهات بسيار بين اشكال مختلف زندگي روي زمين را نشان داده و آشكار ميكند كه ما همه از اجدادي مشترك نتيجه شده ايم (به يكي از ضميمه ها بنام "مثالي از تكامل از طريق انتخاب طبيعي" نگاه كنيد.) اين قبيل مقايسه كردنها نشان ميدهد كه مثلا ما از همه نزديكتر با شامپانزه مرتبط بوده و احتمالا داراي اجداد مشتركي كه به حدود 4 ميليون سال قبل ميرسد، هستيم. يك سيستم ژنتيكي، تغييرات گذشته تاريخ زندگي راثبت كرده و نقشه اصلي براي تكامل كلي يك ارگانيسم را فراهم ميكند. اما همچنين در رابطه با دنياي خارج دائما تغييريابنده، مواد خام لازم براي تغيير را فراهم ميكند . زندگي تكامل مي يابد، و اين متمايزكننده ترين خصوصيت آنست.

 

برنامه هاي ژنتيكي از نسلي به نسلي ديگر انتقال مي يابند. در اين پروسه اكثر اطلاعات انتقال يابنده نسبتا ثابت باقي ميماند، اما افراد مختلف نسخه هاي نسبتا متفاوتي از برنامه را به ارث ميبرند چرا كه در جريان بازتوليد "جابجائي" هاي معيني در اطلاعات ژنتيكي رخ ميدهد. برخي اوقات بعضي از اين جابجائيهاي شيميايي منجر به ظهور خصائل نويني در افراد ميشود. اين مسئله همچنين به معناي آنست كه در هر محلي، در هر جمعيتي از ارگانيسم هاي زنده، تنوع زيادي ميتواند بين افراد موجود باشد (يعني "نسخه" هاي متفاوتي از هر نوع گياه يا حيوان) كه در كنش و واكنش با دنياي بيروني است. از ميان اين افراد مختلف با خصائل متفاوت كه در كنش و واكنش با شرايط خارجي مستمرا تغيير يابنده هستند، برخي موفق ميشوند كه فرزندان بيشتري از خود بر جاي بگذارند. باين ترتيب ويژگي هاي ژنتيكي دروني آنها (و خصائلي كه ممكنست به ظهور برسانند) به خصائل متعارف نسلهاي بعدي تبديل ميشود.

 

معناي "انتخاب طبيعي" بطور مختصر و مفيد همين است. برخي اوقات تغييرات آنقدر هست كه منجر به بوجود آمدن يك تيره يا نوع كاملا نوين از آن گياه يا حيوان شود. از طريق اين مكانيسم انتخاب طبيعي است كه زندگي در روي اين سياره تكامل مييابد. اين طرق ثبت و انتقال تغييرات از يك نسل به نسل هاي ديگر، تنوع و گوناگوني عظيم اشكال زندگي روي زمين را امكانپذير نموده است.

 

به يك معنا، ماده خام زندگي درگير يك پروسه مستمر "آزمون" ناآگاهانه مي باشد. دستي خارجي كه اينرا از خارج هدايت كند وجود ندارد. يك مبناي داخلي در تمام موجودات زنده روي زمين موجود است كه در كنش و واكنش با دنياي خارج، و طي نسلها، اين تغييرات را امكانپذير ميكند. يك نقطه پاياني يا هدفي كه موجودات زنده بطرف آن در حركتند، وجود ندارد.

 

مثالي از تكامل بطريقه انتخاب طبيعي

 

يك نوع(يا تيره) از درخت را تصور كنيد كه بطور طبيعي هر ساله بذر توليد ميكند. اما ممكن است، بخاطر مقدار معيني تنوع در برنامه هاي ژنيتيكي اين درختان، تعداد قليلي از آنها بتوانند هر دو سال يكبار بذر توليد كنند. حال تصور كنيد بعضي از شرايط بيروني تغيير كند (مثل آب و هوا)، و تحت شرايط جديد آن معدود درختاني كه انرژي كمتري صرف توليد بذر مينمودند (فقط هر دو سال يكبار) بيشتر از درختان نوع اول، اعقابي از خود برجاي گذارند. حال اگر اين خصلت (يعني توليد بذر هر دو سال يكبار) يكي از آن علائم مشخصه اي باشد كه به نسل بعدي قابل انتقال است (بسياري از خصائل نوين قابل انتقال نيستند)، آنگاه به احتمال زياد، بعد از چند نسل، جمعيت درختان نوع دوم بيشتر از نوع اول خواهد شد. يا ممكن است دو نوع (تيره) خيلي متمايز از آن درخت بوجود آيد. تمام اين پروسه ميتواند مثالي از تكامل بطريقه انتخاب طبيعي باشد.

 

اما تكامل يعني اين كه موجودات زنده ـ در عمل كنش و واكنش با جهان متغير بيروني ـ ميتوانند اشكال جديد و متفاوتي از زندگي را توليد كنند. عده اي از موجودات بقا ميابند و عده اي خير. بسته به شرايط، تغيير طي نسلها بعضي اوقات ميتواند خيلي محدود باشد، و بعضي اوقات ميتواند اكستريم بوده و بطور نسبتاً سريع مايه بوجود آمدن اشكال كاملا جديدي از زندگي گردد.

 

هر چيزي حفظ نميشود. هر چيزي انتقال نمييابد. و بسياري از تغييرات تكاملي به بن بست ميرسند. با اين اوصاف فقط موجودات زنده اين توانائي را دارند كه تغيير را جذب كرده و طي نسلها آنرا بطور مستمر بازتوليد كنند. باز تاكيد كنيم كه زندگي در واقع "تكامل" مييابد و اين آن صفتي است كه بيشتر از هر چيز ديگر وجه مشخصه زندگي است. تكامل بطريقه انتخاب طبيعي: مثالي ديگر

 

دوزيستان (ام في بين ها) يسال ماندر (نوعي مارمولك)، قورباغه، وزغ (يك نوع وزغ كه فقط هنگام تخم ريزي در آب ميرود) از كجا ممكن است آمده باشند؟ ميليونها سال قبل، نوعي ماهي وجود داشت (لاب فين)، كه بعضي از آنها نه تنها دستگاه تنفسي (پره هاي تنفسي ماهي ـ م) معمولي ماهي كه براي نفس كشيدن زير آب بكار ميرود را داشتند. بلكه نوعي "شش" كه به احتمال زياد به آنها اجازه ميداد خارج از آب براي لحظه اي بتوانند نفس بكشند را نيز دارا بودند. مضافا، بعضي از آنها بالهاي كلفت و سختي هم داشتند. اين قبيل رويدادها (كه نتيجه تنوع ژنيتيكي در لاب فين ها بود) ميتوانست به جائي نرسد. اما بنظر ميرسد آن ماهي هائي كه داراي شش و بالهاي سخت بودند و ميتوانستند مدتي خارج از آب بسر برند قادر بودند هنگام خشك شدن منبع آبشان از طريق جهيدن به اينطرف آنطرف از طريق خشكي خود را به منبع آب ديگري برسانند (برخي از ماهي هاي امروزي هم ميتوانند از اينكارها كنند.) بنظر ميرسد زماني محيط زيست آن ماهي ها دچار خشكسالي شد. شك نيست ماهي هائي كه ميتوانستند بر روي خشكي حركت كنند و براي مدتي هوا تنفس كنند بيشتر از ماهي هائي كه نميتوانستند خود را به اين شرايط جديد تطبيق دهند و دسته دسته ميمردند، از خود اعقابي برجاي نهادند. و اگر شش و بالهاي سخت از علائم مشخصه قابل انتقال بودند، احتمالا بفاصله چند نسل ـ حتي همراه با نسخه هاي اكستريم تري از اين خصائل مانند ششهاي كاملتر، "پاهاي" كوتاه و كلفت ـ به خصائل متعارف تري تبديل ميشدند . در واقع لاب فين ها خودشان بتدريج از بين رفتند، اما قبل از اينكه از بين بروند مايه پيدايش موجود جديدي شدند كه شش و پاهاي كلفت و كوتاه داشته و قادر بود بمدت درازتري خارج از آب و بر خشكي بمانند. اين موجودات جديد اجداد دوزيستانهاي امروزي بودند.

 

رشد، سوخت و ساز (متابوليزم)، بازتوليد، داشتن طرقي براي جذب و حفظ تغيير طي نسلها؛ اينها خصائلي است كه وجه اشتراك ما و كليه موجودات زنده اين سياره ميباشد. ما انسانها در مسير تكاملي مان طريق ديگري براي جذب و انتقال تغيير به نسلهاي آتي نيز بدست آورده ايم؛ طريقي كه بسيار قدرتمندتر و سريع تر است ـ طريقي اجتماعي، كه بطور مستقيم در سيستمهاي ژنتيكي انفرادي ما برنامه ريزي نشده بلكه، در سطحي ديگر، از دل تجارب و كنش ـ واكنشهاي ما به مثابه يك موجود اجتماعي، به ظهور رسيده است.

 

ديگر حيوانات ذره اي از اين توانائي را بدست آورده اند. يك گرگ جوان وقتي بدنيا ميايد نميداند كه چگونه شكار كند بلكه بايد آنرا از ديگر گرگها ياد بگيرد. يك شامپانزه ماده بايد از ديگر شامپانزه ها طرز مواظب از يك بچه را ياد بگيرد. نهنگها به جوانان خود "آوازهاي" پيچيده تيره هاي خود را مي آموزند و غيره.

 

ولي موجودات انساني به درجه اي كيفيتاً بالاتر دنياي خارج را در هم آهنگي با يكديگر، بوسيله سازمانهاي ارتباطي و اجتماعي ـ ياد گرفتن، ياد دادن، مبارزه كردن ـ بطرق گوناگون تغيير ميدهند (و بوسيله آن تغيير ميكنند.) ما ميتوانيم طي نسلهاي بسيار، تجربه را انباشت كرده، تاريخ مان را ثبت كرده، خود را به شرايط متغير تطبيق دهيم، تعيين كنيم چه پراتيكهائي را ميخواهيم رايج كنيم و كدامين را بدور افكنيم، يا چه پراتيكهاي جديدي را شروع كرده و گسترش دهيم. ما ميتوانيم بوسيله تاريخ اجتماعي جمعي مان و مبارزه، گذشته را جمعبندي كرده، حال را تحليل كرده، و براي آينده نقشه بريزيم. و از اين نظر ما روي اين سياره منحصر بفرد هستيم.

 

تمام چيزهاي زنده روي زمين بهم ارتباط دارند

 

در شروع زندگي روي زمين، تركيب شيميائي آبها و اتمسفر چنان بود كه ذراتي از بعضي مواد شيميائي ارگانيك ميتوانستند بيكديگر چسبيده و خود را با پوسته اي محصور كنند كه درون آن واكنشهاي شيميائي گوناگوني ميتوانست رخ دهد. اينها نمونه هاي اوليه از نخستين سلولهاي زنده بودند كه ميتوانستند انرژي جذب كنند، رشد كنند، تقسيم شوند و بتدريج حتي شكلي از برنامه ريزي ساده ژنتيكي را از نسلي به نسل بعد انتقال بدهند.

 

امروزه، شرايط محيط زيست خيلي متفاوت است، و سلولهاي جديد اينطور از هيچ شروع نميكنند. اين بدان معني است كه تمام سلولهاي زنده امروزي در تمام موجودات زنده، همه فرزندان آن نخستين سلولهاي زنده روي اين سياره هستند! بشكرانه تكامل تاريخي اشكال زندگي از طريق مكانيسم انتخاب طبيعي، امروزه انواع و اقسام شكل زندگي روي اين سياره موجود است. اما اگر به عقب بازگشته و اجداد كليه موجودات زنده را رديابي كنيم، همه ما به همان نخستين سلولها ميرسيم. و همه ما با يكديگر نسبت داريم.

 

خلاصه كليه اين مطلب چنين ميشود: ميدانيم كه ما با كل ماده در اين كهكشان وجه اشتراكهاي بسياري داريم و حتي بيشتر از آن با كليه موجودات زنده روي اين سياره وجه اشتراك داريم. آنچه كه ما را به معنائي "ويژه" مينمايد قطعاً زنده بودن ما نيست (از هر چه بگذري، بسياري چيزهاي اطراف ما زنده اند!) بلكه ويژگي ما در آنست كه ما در حال حاضر تنها شكل زندگي روي اين سياره هستيم كه (خوب يا بد!) بيشترين قابليت را در اين امر بدست آورده ايم كه بطور جمعي از طريق ابزارهاي اجتماعي شرايط زندگي خودمان و سياره مان، را تغيير دهيم.

 

و ما قادر هستيم اين كار را بكنيم نه به اين دليل كه اكسيژن تنفس ميكنيم، خون در رگهايمان جاري است، يا انگشت شستمان را مك ميزنيم، و نه حتي به اين دليل كه با مغزهاي انفرادي مان "فكر" ميكنيم. ما قادريم اين كار را بكنيم زيرا تمام عمرمان را در همآهنگي با ديگر موجودات انساني، بعنوان بخشي از جامعه انساني، زندگي و مبارزه ميكنيم. "زنده" بودن در خودش آن چيزي نيست كه واقعاً ما را بعنوان موجودات انساني متمايز ميكند. بخشي از جامعه بشري بودن كنه مسئله است.

 

زندگي با تمام پيچيدگي و گوناگوني اش يقيناً زيبا، اعجاب انگيز، و ويژه است. اما درك و قدرشناسي عميقتري از زندگي، منجمله زندگي انساني، بايد شامل فهم اين حقيقت باشد كه نه ممكن و نه حتي دلخواه است كه سعي شود تمام زندگي، تمام ايام، حفظ شود.

 

مرگ يك واقعيت ضروري از زندگي روي اين سياره است. مثلا، اغلب گياهان و حيوانات بيشتر از آن تعداد كه به بلوغ ميرسند بذر و جوانه توليد ميكنند و اين امر معمولا تضمين ميكند كه بعضي بقاء يابند. حيوانات اگر بقيمت ديگر حيوانات و گياهان تغذيه نكنند نميتوانند زندگي كنند. گياهان بخشاً از گياهان و حيواناتي كه زماني زنده بوده اند و اكنون در خاك پوسيده و تجزيه ميشوند، تغذيه ميكنند. ما انسانها براي تضمين سلامت و صحت وجودمان گياهان و حيوانات را بخاطر غذا ميكشيم، حشرات آفت زا را ميكشيم، براي كشتن باكتريهاي زنده كه به بدن ما حمله ميكنند آنتي بيوتيك ميخوريم.

 

همچنين لحظات زيادي وجود دارد كه در آن انسانها، موجودات انساني ديگر را ميكشند، بعضي اوقات از روي لاابالي گري، بي ملاحظگي، استعمارگرانه، و بعضي اوقات بنام خير اجتماعي برتر براي نفع كل جامعه. اين عينيتاً توجيه پذير است و برخي اوقات خير.

 

واقعيت آنست كه موجودات انساني اغلب بايد زندگي را براي اينكه زندگي ديگري را حفظ و غني كنند ، خاتمه بخشند.

 

اينكه چنين عملي درست است يا نه بسته به اين است كه در هر اوضاع معين چه چيزي مهمتر است؛ و در اساس مسئله اينست كه آيا ارجحيت ها و تصميمات واقعاً بنفع اكثريت بزرگ مردم و نهايتاً تمام بشريت هست يا خير؟

 

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

آشکار شدن گوشه ای از توانایی های اُپتیک سازگار


تصوير جديدي از خوشه M13 گوشه ای  از توانايههاي اپتيك سازگار را آشكار كرد .

 

تلسكوپ دو پيكر شمالي با كمك سيستم اپتيك سازگار خود تصويري جديد از خوشه كروي M13 در صورت فلكي جاثي (هركول) تهيه كرده است. دقت تصوير جديد معادل آن است كه از فاصله 3850 كيلوتري بتوانيد چراغهي جلوي يك ات.مبيل را تفكيك كنيد.اين تصوير جزييات بسيار اضحي را از بخش كوچكي از مركز اين خوشه كروي آشكار كرده است. تا پيش از اين تلسكوپهاي زميني تنها نمايي محو و مه آلود از اين ناحيه به دست مي دادند.

اين نماي بسيار واضح با كمك سيستم اپتيك سازگار ويژه اي به نام ALTAIR (Altitude Conjugate Adaptive Optics for Infrared) به دست آمده است. اين سيستم براي رصدخانه دوپيكر شمالي طراحي شده است كه بر فراز قله موناكي هاوايي و در كنار يك دوجين تلسكوپهاي عظيم ديگر مستقر شده است.

 

نور ستاره ها هنگام گذراز درون جو زمين دچار اعوجاج مي شود . همين اعوجاج است كه باعث مي شود تا ستاره ها از ديد ما چشمك زن به نظر آيند. زمانيكه پرتوهاي نوري ستاره ها وارد تلسكوپ مي شود اين اعوجاج تشددي مي شود. سيستم اپتيك سازگار با كمك آينه اي قابل حركت به تصحيح اين اعوججات مي پردازد.

تصوير جديد نماينگر توانايي سيستمهاي اپتيك سازگار بود كه به زودي برروي بسياري از تلسكوپهاي بزرگ جهان نصب خواهند شد و تلسكوپهاي زميني را قادر مي سازند تا تصاويري بسيار با كيفيت از عمق آسمان تهيه كنند.

 

منبع :www.nojum.ir

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

متافيزيك دكارت


متافيزيك دكارت

ترانه جوانبخت

موضوع هستي نزد دكارت به صورت سيستماتيك بررسي نشده است. دكارت همه توجه خود را صرف فعاليت " من فكر مي كنم" يا cogito كرده است كه منبع ذهني هستي مي باشد. درواقع چنين به نظر مي رسد كه متافيزيك به "خودشناسي" جابه جا شده است. بنابراين در معناي واقعي كلمه متافيزيك نزد دكارت وجود ندارد. دكارت در كتابش با عنوان "تعمق هاي فلسفه نخستين" خود را داراي فلسفه تخستين معرفي مي كند. در زمان حيات دكارت اين كتاب با عنوان "تعمق هاي متافيزيك" منتشر شده بود. بنابراين بايد در نظر گرفت كه اين كتاب جوابي به سئوالات كلاسيك متافيزيك مي دهد از جمله اين سئوالات اين هاست: هستي چيست؟ اساس آن چيست؟

اگر از هستي به خود يا ضمير يا ego برويم و cogito را در هر آنچه وجود دارد در نظر بگيريم همين cogito تعيين كننده هستي خواهد بود كه هستي از آن معني مي يابد و قابل درك مي شود. از اين يس هستي واقعي همان ego cogito يا ضمير فكر كننده است. هستي به ضمير اول شخص مفرد برمي گرددكه همان من هستم مي باشد. دكارت داده هاي فلسفه نخستين را طبق cogito تغيير شكل داده است. در سال 1674كتاب دكارت از عنوان "تعمق هاي فلسفه نخستين" به " تعمق هاي متافيزيك" توسط Duc de Luynes تغيير يافت. اين سئوال مطرح است كه آيا كلمات متافيزيك و فلسفه نخستين مترادف هستند؟ اگرچه دكارت در برخي موارد كتابش را متافيزيك نام نهاده اما ترجيحا آن را فلسفه نخستين نام گذاري كرده است زيرا در اين كتاب نه تنها به موضوع خدا و روح بلكه به موضوعات نخستين كه مي توان در فلسفه آنها را شناخت يرداخته است. بنابراين موضوع فلسفه نخستين از موضوع متافيزيك گسترده تر است. بنابراين متافيزيك نزد دكارت دانش عموم هستي آنطور كه هست -يعني طبق نظر ارسطو- نيست. اين دانش عمومي نزد دكارت عنوان فلسفه نخستين را دارد زيرا به شناخت همه آنچه درجه نخست را در فلسفه دارد مي يردازد. اين نظر دكارت از نظر دونس اسكات گرفته شده كه وي نيز متافيزيك را به نخستين موضوعات فلسفي مربوط مي دانست. آنچه نزد دكارت براي اولين بار مطرح شده اين است كه نخستين موضوعات شناخت را بايد طبق ترتيب و روش خاصي بررسي كرد كه در كتابش با عنوان "بررسي شده با روش" در سال 1637 نوشته است. :

نخستين تعمق نزد دكارت همان طور كه از عنوانش "از چيزهايي كه مي توان با شك حذف كرد" مشخص است با شك همراه است كه مشخص مي كند كه نمي توان به همه چيز شك داشت. زيرا اگر شك مي كنيم به دنبال قطعيتي هستيم كه بتوانيم بر مبناي آن فلسفه نخستين را يايه گذاري كنيم. بنابراين دكارت به دنبال شك مي رود تا براساس قطعيتي جديد فلسفه نخستين را يايه گذاري كند. دكارت براي اين منمظور از شك سيستماتيك سخن به ميان مي آورد كه آن را به عنوان تعليق همه متافيزيك بتوان خواند. دكارت همه حدسياتي را كه در همه عمر به دست آورده و قطعيتي درباره شان ندارد مورد شك قرار مي دهد و سعي در برقرار كردن يايه و اساس محكم و ثابتي براي علوم دارد. يارمنيدس و افلاطون از حدسيات سخن به ميان آورده بودند و آن را به دانسته هاي حسي كه هنوز علم نيستند مربوط دانسته بودند. اساس شناخت نزد افلاطون همان ايده ها هستند.همه متافيزيك در اميد به كنار گذاشتن اين فرضيات يي ريزي شده است و افلاطون براي كنار گذاشتن اين فرضيات از ايده ها سخن رانده است. از نظر دكارت شناخت روي اصولي ست كه قطعيتي ندارند . دكارت به جاي بررسي اين اصول شناخت به اطمينان يافتن درباره ترتيب اين اصول يرداخته است. سئوالي كه اينجا مطرح مي شود اين است كه چگونه مي توان از اصولي كه منبع همه قطعيت و اطمينان ماست مطمئن شد؟ نخستين تعمق در كتاب دكارت به جواب دادن به اين سئوال مربوط است.

دكارت براي اطمينان يافتن از اصول شناخت به شكي راديكال مي يردازد به اين معنا كه اين شك بايد به ريشه همه اطميناني كه قبلا داشته ايم برسد. طبق نظر دكارت براي از بين بردن همه حدسيات گذشته نيازي نيست كه نشان دهيم همگي آنها اشتباهند زيرا بررسي همه آنها به زماني نامحدود نياز دارد كه از توان ما خارج است. تنها كافي ست كه به ريشه دانش حمله كرد چرا كه وبراني يايه هاي دانش لزوما ويراني باقي ساختار آن را ناز شامل مي شود. دكارت مي گويد كه همه اين فرضيات از حسيات آمده است و حسيات مي تواند ما را بفريبد. از نظر او ممكن است شخصي را از دور تصور كنيم درحالي كه در واقع يك درخت باشد كه يك انسان. از نظر دكارت هرگز نبايد به آنچه ما را يك بار فريب داده دوباره اطمينان كرد. بنابراين يك بار براي هميشه حسيات را كنار مي نهيم.اما علاوه بر حسيات بسيار چيزهاي ديگر هم هست كه درباره شان شكي به خودمان راه نمي دهيم. دكارت دو علت را براي شك كردن نسبت به آنها لازم مي داند: ديوانگي و رويا. دكارت مي يرسد كه چه كسي مي تواند به ما اظمينان دهد كه از عقل بهره منديم و دچار ديوانگي نمي شويم؟ او درباره رويا نيز اين چنين استدلال مي كند كه زماني كه رويا مي بينيم از آنچه مي بينيم مطمئن هستيم. چه كسي مي تواند بگويد كه هميشه ما در رويا به سرنمي بريم؟ از نظر دكارت هيچ مشخصه اي كه بتواند با قطعيت رويا را از بيداري جدا كند وجود ندارد.

از نظر دكارت بايد درباره همه علومي كه به شناخت طبيعت مربوط است از جمله به فيزيك نجوم و يزشكي شك كرد كه به ما طرحي از واقعيت را نشان مي دهد. اما نوع ديگري از شناخت وجود دارد كه نمي توان به آن به آساني شك كرد كه عبارت از رياضيات منطق و هندسه است كه به جاي طرحي از واقيعت روابط ساده و مشخص را نشان مي دهد. چه در خواب باشيم و چه در بيداري چه عاقل چه ديوانه هميشه واضح و مشخص است كه دو به علاوه دو معادل چهار مي شود و مجموع زواياي يك مثلث معادل 180 درجه است. آيا درباره اينها هم مي توان شك كرد؟

دكارت براي آن كه نشان دهد كه درباره شناخت نوع دوم هم مي توان شك كرد فرض خدايي را مطرح مي كند كه مي تواند ما را به اشتباه بيندازد. در اين بخش از كتاب دكارت خدايي را در نظر مي گيرد كه به همه كار تواناست. اما از لفظ فريبنده باذكاوت كه در بخش ديگر كتابش استفاده كرده در اينجا استفاده نمي كند. از نظر دكارت چنين خدايي كه به همه كار تواناست قادر است ما را به اشتباه بيندازد. در چنين شرايطي حتي مي توان به اصول رياضيات هم شك كرد. دكارت نتيجه مي گيرد كه از همه اصولي كه دانش او بر يايه آن قرار گرفته اطميناني نيست و هيچ نوع شناختي نمي تواند مقابل اين شك راديكال مقاومت كند. بنابراين چگونه مي توان قطعيتي ييدا كرد؟ دكارت در تعمق دوم به بررسي هستي مي يردازد كه در فكر جاي دارد. قطعيت هستي در قطعيت فكر جاي دارد كه از ضمير يا خود يا به عبارت ديگر از فكر درباره فكر برمي خيزد.

تعمق دوم دكارت فرداي همان روز كه تعمق نخست رخ داده با شك همراه است. آيا اين شك مشخصه تمايل به داشتن قطعيت نيست؟ دكارت در ادامه راه تعمق نخست به شك ادامه مي دهد و بنابر گفته خود به دنبال قطعيتي ست كه جوابگوي اين شك باشد يا او را به اين نتيجه برساند كه هيچ قطعيتي در جهان وجود ندارد. اين نوع شك گرايي به شك گرايي راديكال موسوم است كه طبق آن هيچ قطعيتي در جهان وجود ندارد. اين ديدگاه در يونان باستان هم وجود داشت و يك قرن قبل از دكارت توسط ميشل دي مونتني احيا شده بود. شك گرايي راديكال بر مبناي اين يارادوكس است كه هيچ چيز قطعي نيست و اين كه هيچ چيز قطعي نيست قطعي ست. اگر تنها قطعيت درباره شك گرايي ست در اين صورت علمي وجود نخواهد داشت. راه حلي كه دكارت ييشنهاد مي كند از نوع كمي است يعني بايد يك قطعيت ييدا كرد. دكارت راه حل خود را از نوع راه حلي مي داند كه ارشميدس يافته بود. ارشميدس يراي قرار دادن زمين و جابه جا كردن آن به نقطه ديگر تنها يك اهرم خواسته بود. دكارت مي گويد كه وي نيز تنها به دنبال يك چيز براي رسيدن يه قطعيت است.

اين نخستين بار نيست كه متافيزيك از مدل هندسي بهره مي گيرد. افلاطون نيز قبلا از اين مدل براي رها شدن از حدسيات بهره گرفته بود.دكارت تنها به دنبال دانش قطعي نيست چرا كه رياضيات نمونه آن است بلكه او به دنبال دانشي ست كه هرگز نتوان قطعيتش را تغيير داد و دكارت براي اين منظور از فرضيه فريبكار باذكاوت بهره مي گيرد. طبق نظر او بايد چيزي را يافت كه غير قابل شك و اطمينان بخش باشد. دكارت اين قطعيت را به شكي كه آن را به دست دهد و به طور دقيق تر به هستي كسي كه شك مي كند و فكر مي كند مربوط مي كند.هستي كسي كه فكر مي كند نقش اساسي در استدلال دكارت برعهده مي گيرد: با حذف همه انچه در جهان وجود دارد دكارت به نخستين قطعيت هستي يعني قطعيت هستي فكر مي رسد. او نتيجه مي گيرد كه اگر به جيزي فكر كند بدون شك وجود داشته است كه فكر كرده است. نخستين قطعيت نزد دكارت فعل وجود دارد با زمان ماضي استمراري ست و استمرار در زمان را نشان مي دهد: "وجود داشتم اگر به چيزي فكر كرده ام". دكارت فرض وجود فريبكار با ذكاوت كه او را به اين نتيجه گيري رسانده دوباره مطرح مي كند و به اين فرض جواب منفي مي دهد. از نظر او تا زماني كه وي به چيزي بودن فكر مي كند فريبكار با ذكاوت او را فريب نخواهد داد. دكارت نتيجه مي گيرد كه عبارت "وجود دارم" هر زماني كه او آن را مي گيد يا در روحش درك مي كند وجود واقعي دارد. اين ارتباط بين وجود و فكر است كه دكارت در نظر مي گيرد.

اين نخستين قطعيت فكر است كه مي تواند به همه چيز غير از خودش –به طور دقيق تر بگوييم به اين كه هست- شك كند (يعني به اين شك كند كه ممكن است اشتباه كرده باشد). نخستين قطعيت دكارت از نوع اونتولوژي ياهستي شناختي ست. همانطور كه مريون دكارت شناس معروف تاييد مي كند اين قطعيت وجود داشتن من تاييدي بر قطعيت وجود داشتن ديگري ست كه مي تواند من را به اشتباه بيندازد. دكارت مي گويد: "من همچنين هستم اگر او من را به اشتباه بيندازد و آنقدر كه مي تواند من را به اشتباه بيندازد او هرگز نخواهد توانست كه من هيچ چيزي نباشم تا زماني كه من فكر خواهم كرد كه چيزي هستم".

نخستين قطعيت دكارت كه درباره وجود داشتن وجود است به سئوال او درباره ذات منجر مي شود. دكارت مي يرسد: مي دانم كه هستم و فكر مي كنم اما هستم به واقع چه معني مي دهد؟چه كسي واقعا وجود دارد وقتي مي گويم كه هستم؟ من كه هستم؟ دكارت بار ديگر از فرض وجود فريبكار با ذكاوت بهره مي گيرد و مطرح مي كند كه درباره همه چيز از جمله امور جسماني و برخي فعاليت هاي روحي از جمله حس كردن اين فرض فريبكار با ذكاوت وجود دارد اما فعاليتي هست كه نمي تواند از من جدا شود كه همان فكر كردن است. زيرا از نظر دكارت فكر كردن به ضمير تعلق دارد و نمي تواند از آن جدا شود.

دكارت مي يرسد: من هستم. من وجود دارم. اما از چه زماني؟ او در جواب مي گويد: از زماني كه فكر مي كنم وقتي از فكر كردن متوقف شوم از وجود داشتن و بودن هم متوقف خواهم شد. من چيزي هستم كه واقعيت دارد و واقعا وجود دارد اما چه چيز؟ چيزي كه فكر مي كند.

از اين يس مي توان اساس آنچه متافيزيك كارتزين cogito مي ناميم را در نظر گرفت. آنچه دكارت در فلسفه نخستين به عنوان اصول اوليه مي شناسد همان وجود فكر است. اين سئوال مطرح مي شود كه ذات اين اصل اوليه شامل چيست؟ اين اصل اصل چيزي ست كه فكر مي كند. هستي هر آنچه هست يا هرآنچه كه من نيست چيست؟ از نظر دكارت همه اين هستي به هستي فكر برمي گردد به cogitation هاي cogito اي كه درباره شان فكر مي كند. دكارت متافيزيك خود را بر مبناي cogito يايه ريزي مي كند. اين متافيزيك از نخستين اصل خود كه تعيين ذاتش است و و براي درك هستي هرآنچه وجود دارد لازم است شروع مي شود.

در متافيزيك دكارت سه مفهوم مهم وجود دارد

هستي اصل نخستين يا اوليه: هستي cogito "من فكر مي كنم"

ذاتش: res cogitans يا ذات من يا چيزي كه فكر مي كند

هستي آنطور كه هست: cogitatum يا هستي فكر شده.

سومين تعمق دكارت مربوط به برگشت از خدايي كه هست به متافيزيك الوهيت است. براي رسيدن به هستي بايد از فكر شروع كرد. مي توان نتيجه گرفت كه هستي شناسي نزد دكارت از هستي شناسي فكر به دست آمده است. دكارت بعد از مشخص كردن متافيزيكcogito در سومين تعمق خود به بحث درباره خدا مي يردازد. دكارت با اين كار ترتيب هستي شناختي كلاسيك را تغيير مي دهد. آنچه براي وي مهم است حل كردن مشكل شناخت فكر و اطمينان از واقعيت هاي ست كه به وضوح و به طور مشخص دريافت مي كنيم. از نظر دكارت ترتيب فكر ما يعني ترتيبcogito از وضوحي كامل برخوردار اشت. دكارت مي گويد: من مطمئنم كه هستم و اين كه چيزي هستم كه فكر مي كند. اين وضوح يا نخستين شناخت هرگز توسط دكارت مورد شك واقع نمي شود و نيازي به اين نيست كه از آن خاطر جمع بود چرا كه واضح است. دكارت از اين يس به دنبال تاييد شناخت هاي ديگر است زيرا اگر اساس شناخت را از نو شروع كرده است براي برقرا كردن استحكام و ثبات در علوم است. دكارت در تعمق سوم از خودش مي يرسد كه آيا شناخت هاي ديگري وجود دارند كه او به آنها نيرداخته باشد؟ او مي گويد: من مطمئن هستم كه چيزي هستم كه فكر مي كند اما آيا از آنچه من را درباره چيزي قطعيت بخشد آگاهي دارم؟

دكارت وضوح هستي من را در ذات من يا res cogitans مطرح مي كند. او مي يرسد چه چيزي هست كه من را از چيزي مطمئن كند؟ او ياسخ مي دهد كه در شناخت اوليه يا نخستين شناخت تنها دريافت آنچه من مي شناسم وجود دارد يعني فكر درباره خود واضح و مشخص است. دكارت از اين وضوح فكر به يك اصل عمومي مي رسد مبني بر اين كه همه آنچه ما به وضوح و به طور مشخص دريافت مي كنيم واقعي هستند. در تعمق چهارم دكارت اين مورد همان اصل واقعي ست: قطعيت ذهني كه در من است به قطعيت عيني كه رد چيزهاست برمي گيرد. به عبارت ديگر نتيجه از قطعيت به واقعيت خوب است.

اگرچه اين اصل عمومي واضح است اما مي توان درباره اين احساس قطعيت اشتباه كرد. يعني به موارد واضح و قطعي رسيد كه بعد شك آور و غير قطعي در نظر گرفت. دكارت از دو مورد واضح كه بعدا مورد شك قرار مي دهد ياد مي كند.

١) سيارات از جمله زمين و همه آنچه به حسيات درمي آيد. از نظر او آنچه درباره اينها واضح است تنها آن چيزي است كه به فكر مي آيد اما دكارت مي گويد كه وقتي فكر مي كنيم كه چيزهايي خارج از ما وجود داشت كه به صورت ايده درمي آمد و به همديگر شبيه بود دچار اشتباه شده ايم

٢) دكارت همچنين مي گويد كه آنچه درباره منطق و هندسه ساده و آسان به نظر مي رسدممكن است ما را به خطا بيندازد. سئوالي كه اينجا مطرح مي شود اين است كه دكارت چگونه ممكن است درباره وضوح ابن موارد به شك بيفتد؟ دكارت استدلال مي كند كه به ذهنش مي رسد كه شايد خدا به او چنين طبيعتي داده كه درباره آنچه برايش واضح به نظر مي رسد به اشتباه بيفتد. ايده خدايي كه او را به اشتباه بيندازد برخلاف اصل عمومي وافعيت است كه قبلا به آن اشاره شد. دكارت مي گويد كه بايد امتحان كرد كه آيا خدا هسد و در صورت رسيدن به جواب مثبت آيا او را به اشتباه مي اندازد؟ زيرا بدون شناخت اين دو نمي توان از شناخت هيچ چيز ديگري اطمينان حاصل كرد. بنابراين براي رسيدن به استحكام در اصل عمومي واقعيت يا وضوح كه از خواسته هاي cogito است دكارت در متافيزيك اش به خدا مي يردازد. دكارت از ايده خدا كه در روحش كشف مي كند شروع مي كند و در قلب متافيزيك cogito به ايده اي مي يردازد كه طبق آن خدا را ابدي نا محدود يايدار شناسنده همه چيز و آفريننده همه چيز در نظر مي گيرد. دكارت استدلال مي كند كه اگر من ايده از نامحدود در ذهنم دارم اين ايده بايد از كسي باشد كه خودش نامحدود است. بنابراين خدا خودش نامحدود است كه ايده نامحدود را در ذهن من گذاشته است.

دكارت استدلال مي كند كه اگر من به عنوان موجودي فكركننده اصل همه افكارم هستم من نمي توانم علت اين ايده نامحدود باشم زيرا من خودم موجودي محدود هستم (كه مي تواند شك كند يا به اشتباه بيفتد). آنچه كامل تراست نمي تواند وابسته به چيزي باشد كه كمتر كامل است. بنابراين ايده نامحدود نمي تواند از من كه موجودي محدود هستم به دست آمده باشد. اين ايده نمي تواند از عدم به وجود آمده باشد و فقط مي تواند از خود خدا حاصل شده باشد. يس خدا علت ايده خود در من است (اين مورد را اثبات ماتاخر يا a posteriori دكارت مي ناميم كه اثر در اين اثبات وجود ايده خدا در من است). يعني اگر علت اين ايده من نيستم يس وجود ديگري لازم است كه علت اين ايده در من است. دكارت نتيجه مي گيرد كه من در جهان تنها نيستم و خدا نيز با من هست. اطمينان از اصل عمومي از اين يس قابل حصول است. خدا كه وجود دارد و نامحدود است بايد كامل باشد و از آنجايي كه به اشتباه انداختن از وجود نقص است و چون در خدا نقصي نيست يس خدا به اشتباه نمي اندازد. يس خدا اطمينان دهنده واقعيت مشاهدات واضح و آشكار ما از جمله علوم است. دكارت نتيجه مي گيرد كه علم بي خدا غير قابل فكر است. از نظر دكارت علت الوهي اصل همه هستي ست. در اينجا هستي شناختي دكارت از متافيزيك دو تعمق اول و دوم او كه برمبناي cogito بود متفاوت است. درواقع متافيزيك دكارت در اين قسمت از نوع فكري نيست بلكه از نوع علتي ست و بر يايه علت هستي يعني خدا بنا شده است. به عبارت ديگر متافيزيك علتي دكارت به تاييد متافيزيك فكري او مي يردازد. بنابراين مي توان نه يك بلكه دو نوع هستي شناسي را نزد دكارت در نظر گرفت.من يك ايراد و يك مزيت در متافيزيك دكارت مي بينم .

١) ايراد بزرگ متافيزيك دكارت در عقل گرايي بيش از حد اوست به گونه اي كه فلسفه غرب از آن به عنوان دگم ياد مي كند. بعدها فيلسوفاني از جمله جان لاك و ديويد هيوم به ديدگاه حس گرايي يرداختند و عقل گرايي محض را كه از افلاطون به دكارت به ارث رسيده بود زير سئوال بردند.

٢) اين كه يك نوع متافيزك خاص مبناي متافيزيك ديگر باشد در ديگاه دكارت جالب است و در متافيزيك قبل از او ديده نشده است. مي توان به جاي مبنا فرار دادن عقل اصول ديگري را براي متافيزيك جستجو و ييدا كرد.

منابع

1. J. Marion, Sur le prisme métaphysique de Descartes, Paris, PUF, 1986.

2. R. Descartes, Méditations de philosophie première, Paris, GF, Vrin, 1641.

(استفاده از مقالات سايت تنها با ذكر نام نويسنده و لينك مستقيم به مقاله آزاد مي باشد)

منبع: تاريخ فلسفه

 

http://philosophers.atspace.com/t_descart.htm

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

مدركي جديد در خصوص سياهچاله هاي متوسط


مدركي جديد در خصوص سياهچاله هاي متوسط

 

 

اخيرا مداركي يافت شده ند كه امكان وجود سياهچاله هايي با اندازه متوسط را تقويت مي كند.

 

در يك طبقه بندي كلي مي توان سياهچاله ها را از نظر اندازه به دو دسته كلي كوچك و بزرگ طبقه بندي كرد. دسته اول تنها چند برابر خورشيد جرم دارند و تقريبا همگي اخترشناسان بر اين باورند كه اين سياهچاله ها بر اثر فروريزي بقاياي نواختري شكل مي گيرند . دسته دوم كه اكثرا در مركز كهكشانها جا خوش كرده اند بين چند ميليون تا چند ميليارد برابرخورشيد جرم دارند. برخي از دانشمندان معتقدند گونه ديگري از اين اجرام مرموز كيهاني وجود دارند كه جرمي بينابين اين دو گونه شناخته شده دارند. احتمالا جرم آنها بايد بين چند صد تاچند هزار برابر خورشيد باشد.با وجود اينكه نحوه شكل گيري اين گونه از سياهچاله ها به هيچ وجه مشخص نيست اما برخي از شواهد ( هرچند به شكل غير قطعي) از حضور آنها در كيهان حكايت دارد.

 

نتايج دو تحقيق كه هفته گذشته در كنفرانس انرژيهاي بالا ي انجن نجوم آمريكا منتشر شد امكان وجود اين سياهچاله هاي "ميان اندازه " را تقويت مي كند. در هردو پژوهش منابع فوق درخشان پرتو X يا به اختصارULX ها، مورد بررسي قرار گرفته اند. اين احتمال وجود دارد كه قرصهايي از مواد چرخان داغ كه حول كهكشاني با جرم چند صد تا چند هزار برابر خورشيد جرم دارد مولد اين نقاط درخشان باشند. اين فرضيه ،درخشش بالاي اين مراكز نوراني را توجيه مي كند . البته برخي از اخترشناسان معتقدند كه اين درخشها ممكن است از سياهچاله اي كوچكتر ناشي شده باشد ( سياهچاله هاي گونه اول) . اين دانشمندان معتقدند اگر ما از روبرو به سمت قرص داغ و چرخان سياهچاله اي كوچكتر بنگريم و نور ان (البته در پرتو X ) مستقيما به ما برسد ، آنگاه درخشش بالاي اين منابع قابل توجيه خواهند بود. تحقيقات جديد كه با كمك ماهواره - Newton XMM آژانس فضايي اروپا به انجام رسيد اين ديدگاه را مورد ترديد قرار مي دهد و بنابراين احتمال آنكه سياهچاله هاي ميان اندازه مولد اين درخشها باشند را تقويت مي كنند.

 

در تحقيق نخست كه توسط جان ميلر از مركز اخترفيزيك هاروارد – اسميتسون رهبري مي شد ، دو ULX را در كهكشان مارپيچي NGC 1313 مورد برررسي قرار دادند. اين كهكشان كه 12 ميليون سال نوري از ما فاصله دارد در صورت فلكي " تور" قراردارد. بررسي طيف اين منابع نشان داد كه دماي آنها به شكل غير منتظره اي پايين است. اين امر نشان از آن داشت كه سياهچاله مركزي كه مولد قرص چرخان مواديست كه اين درخشها را ايجاد مي كند بايد جرم بيشتري نسبت به رده سياهچاله هاي كم جرم داشته باشد، چراكه با افزايش جرم سياهچاله آهنگ چرخش قرص اطراف سياهچاله كاهش مي يابد. اين كاهش سرعت چرخش مواد كه به دليل ساختارهاي فضا زماني در اطراف سياهچاله رخ مي دهد باعث مي شود تا دماي اين مواد نيز كاهش يابد. مطابق محاسبه اين گروه تحقيقاتي هريك از دو سياهچاله مولد دو ULX كهكشان NGC 1313 حدود هزار برابر خورشيد جرم دارند. اين گروه تحقيقاتي در عين حال بابررسي كامل تصاوير اين ناحيه در محدوده پرتوهاي X متوجه شدند كه سحابيهاي اطراف اين منابع نوراني در اثر تابش اين منابع فوق درخشان پرتو X گرم و درخشان شده اند. اين يافته مهم نشان از آن دارد كه انتشار پرتوهاي X از اين منابع در همه جهات صورت مي گيرد. بنابراين استدلال گروهي از دانشمندان كه درخشش اين منابع را مربوط به تابش قرص يك سياهچال كوچكتر و به شكل متمركز و در يك جهت مي دانستند عملا فاقد اعتبار است ( حداقل در خصوص اين دو منبع).

 

گروه تحقيقاتي دوم توجه خود را به سوي يك ULX ويژه در كهكشان M82 معطوف كرد. اين كهكشان تقريبا در همان فاصله كهكشان NGC 1313 از ما قرار دارد. ماهواره XMM-Newton موفق به آشكار كردن يك ضربان منظم 18 ثانيه اي در بخش قوي پرتوهاي ايكس در اين ULX شد. اين نخستين گونه چنين ضربانهايي است كه در خارج از كهكشان راه شيري ثبت مي شود.اگرچه در مورد علت اين ضربان فرضيات متفاوتي وجود دارد اما در هر صورت وجود قرصي از مواد چرخان در آن ناحيه غير قابل ترديد است. تد استرماير از پژوهشگاه مركز فضايي گدارد ناسا كه رهبري تحقيق مورد بحث را بر عهده دارد ، تاكيد كرده است كه تابش اين قرص چرخان قطعا نمي تواند تنها در يك جهت منتشر شود.از سوي ديگر بررسي طيف M82 نشان از مشخصه ويژه اي دارد كه خط عريض آهن K (broad iron K line) ناميده مي شود. وجود اين مشخصه و ساير مولفه هاي طيف اين منبع نشان از آن دارد كه منبع چنين تابش پرتو ايكس بايد حداقل 500 برابر خورشيد جرم داشته باشد. اين مساله تاييد ديگري مبني بر وجود سياهچاله هاي ميان اندازه است.

 

با وجود ارايه اين دو مدرك جديد دانشمندان در اين نكته اتفاق نظر دارند كه بايد تحقيقات كاملتري در اين خصوص به انجام برساند.به ويژه آنكه منبع كهكشان M82 حرارتي بيش از منابع كهكشان NGC 1313 دارد.

 

منبع :www.nojum.ir

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

فيزيك و زندگي


فيزيك و زندگي

 

 

 

فيزيك از واژه يوناني physikos به معني « طبيعي» و physis به معني « طبيعت» گرفته شده است. پس فيزيك علم طبيعت است به عبارتي در عرصه علم پديده هاي طبيعي را بررسي مي كند.

 

 

 

علم فيزيك

 

 

 

علم فيزيك رفتار و اثر متقابل ماده و نيرو را مطالعه مي كند.مفاهيم بنيادي پديده هاي طبيعي تحت عنوان قوانين فيزيك مطرح مي شوند.اين قوانين به توسط علوم رياضي فرمول بندي مي شوند به طوريكه قوانين فيزيك و روابط رياضي با هم در توافق بوده و مكمل هم هستند.و دو تايي قادرند كليه پديده هاي فيزيكي را توصيف نمايند.

 

 

 

تاريخچه علم فيزيك

 

 

 

- از روزگاران باستان مردم سعي مي كردند رفتار ماده را بفهمند. و بدانند كه:چرا مواد مختلف خواص متفاوت دارند؟ چرا برخي مواد سنگينترند؟ و... همچنين جهان ، تشكيل زمين و رفتار اجرام آسماني مانند ماه و خورشيد براي همه معما بود.

 

 

 

- قبل از ارسطو تحقيقاتي كه مربوط به فيزيك مي شد ، بيشتر در زمينه نجوم صورت مي گرفت. علت آن در اين بود كه لااقل بعضي از مسائل نجوم معين و محدود بود و به آساني امكان داشت كه آنها را از مسائل فيزيك جدا كنند. در برابر سوالاتي كه پيش مي آمد گاه خرافاتي درست مي كردند، گاه تئوريهايي پيشنهاد مي شد كه بيشتر آنها نادرست بود.

 

 

 

اين تئوريها اغلب برگرفته ازعبارتهاي فلسفي بودند و هرگز بوسيله تجربه و آزمايش تحقيق نمي شدند. و بعضي مواقع نيز جوابهايي داده مي شد كه لااقل بصورت اجمالي و با تقريب كافي بنظر مي رسيد.

 

 

 

- جهان به دو قسمت تقسيم مي شد: جهان تحت فلك قمر و مابقي جهان.مسائل فيزيكي اغلب مربوط به جهان زير ماه بود و مسائل نجومي مربوط به ماه و آن طرف ماه نيز« فيزيك ارسطو» يا بطور صحيحتر« فيزيك مشائي» بود كه در چند كتاب مانند« فيزيك»،« آسمان»،« آثار جوي»،« مكانيك»،« كون و فساد» و حتي« مابعدالطبيعه» ديده مي شد.

 

 

 

- تا اينكه در قرن 17 ، گاليله براي اولين باربه منظور قانوني كردن تئوريهاي فيزيك ، از آزمايش استفاده كرد. او تئوريها را فرمولبندي كرد و چندين نتيجه از ديناميك و اينرسي را با موفقيت آزمايش كرد. پس از گاليله ، اسحاق نيوتن ، قوانين معروف خود «قوانين حركت نيوتن) را ارائه كرد كه به خوبي با تجربه سازگار بودند.

 

 

 

- بدين ترتيب فيزيك جايگاه علمي و عملي خود را يافت و روزبه روز پيشرفت كرد، مباحث آن گسترده تر شد، تا آنجا كه قوانين آن از ريزترين ابعاد اتمي تا وسيعترين ابعاد نجومي را شامل مي شود. اكنون فيزيك مانند زنجيري محكم با بقيه علوم مرتبط است و هنوز هم به سرعت در حال گسترش و پيشرفت مي باشد.

 

 

 

نقش فيزيك در زندگي

 

 

 

- هر فرد بزرگ يا كوچك، درس خوانده يا بيسواد ، شاغل يا بيكار خواه ناخواه با فيزيك زندگي مي كند. عمل ديدن و شنيدن ، عكس العمل در برابراتفاقات ، حفظ تعادل در راه رفتن و... نمونه هايي از امور عادي ولي در عين حال وابسته به فيزيك مي باشند.

 

 

 

- پديده هاي جالب طبيعي نظير رنگين كمان ، سراب ، رعد و برق ، گرفتگي ماه و خورشيد و... همه با فيزيك توجيه مي شوند.

 

 

 

- برنامه هاي راديو ، تلويزيون ، ماهواره ، اينترنت ، تلفن و... با كمك فيزيك مخابره مي شوند.

 

 

 

- با اين نمونه هاي ساده ، مي توان تصور كرد كه اگر فيزيك نبود و اگر روزي قوانين فيزيك بر جهان حاكم نباشند، زندگي و ارتباطات مردم شديدا دچار مشكل مي شود.

 

 

 

فيزيك و ساير علوم

 

 

 

- فيزيك، ديناميك و ساختار دروني اتم ها را توصيف مي كند. و از آنجا كه همه مواد شامل اتم هستند، پس هر علمي كه در ارتباط با ماده باشد، با فيزيك نيز مرتبط خواهد بود. علومي نظير: شيمي ، زيست شناسي ، زمين شناسي ، پزشكي ، دندانپزشكي ، داروسازي ، دامپزشكي ، فيزيولوژي ، راديولوژي ، مهندسي مكانيك ، برق ، الكترونيك ، مهندسي معدن ، معماري ، كشاورزي و ... .

 

 

 

- فيزيك درصنعت ، معدن ، دريانوردي ، هوانوردي و... نيزكاربرد فراوان دارد. اينكه ابزار كار هر شغلي و هر علمي مبتني براستفاده ازقوانين و مواد فيزيكي است، نقش اساسي فيزيك درساير علوم و رشته ها را نمايان مي كند. علاوه برآن استفاده روزافزون از اشعه ليزر در جراحي ها و دندانپزشكي، راديوگرافي با اشعه ايكس در راديولوژي ، جوشكاري صنعتي و... نمونه هايي از كاربردهاي بيشمار فيزيك در علوم ديگرمي باشند.

 

 

 

فيزيك و آينده

 

 

 

با اين روند رو به رشدي كه علم فيزيك در كنار ساير علوم دارد، مي توان اميدوار بود كه در آينده به چراها و چگونگي هاي عالم طبيعت پاسخ داده شود و اين دنياي فيزيك سكوي پرتاب به عالم متا فيزيك باشد.

 

 

 

در آينده شايد فيزيك بتواند ...

 

 

 

- رسيدن به سرعت نور و فراتر از آن را مقدور سازد.

 

 

 

- مثالهاي عجيب نسبيت را عملي كند.

 

 

 

- معماي مثلث برمودا را حل كند.

 

 

 

- واقعيت يوفوها( بشقاب پرنده ها) را مشخص كند.

 

 

 

- به راز وجود يا عدم وجود هوش فرا زميني واقف شود. و...

 

 

 

منبع : دانشنامه رشد

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

كشف سياره فراخورشيدي ديگر


كشف سياره فراخورشيدي ديگر

 

 

با استفاده از تكنيك گذر سيارات از مقابل خورشيد ، سياره فرا خورشيدي ديگري كشف شد .

 

اخترشناسان تا كنون موفق به كشف بيش از صد سياره فراخورشيدي شده اند. تقريبا در اكثر موارد فاصله سياره تا ستاره و دوره تناوب اين سيارات مشخص شده است اما درمورد جرم آنها تنها محدوده هايي پيش بيني شده است و تعيين جرم دقيق آنها با دقتي مناسب مقدور نيست. علت اين امر در آنجا است كه در روشهاي معمول، كشف سياره فراخورشيدي بر اساس رصد و ثبت تغييرات سرعت ستاره مادر انجام مي شود. اين تغييرات يكي از نتايج اثرات گرانشي سياره بر مدار ستاره مادر است اما ازآنجا كه ممكن است عوامل ديگري نيز در تغييرات اين سرعت ستاره اي نقش ايفا كند تعيين جرم دقيق سياره ممكن نيست.

 

اما تا كنون در كشف سيارات فراخورشيدي از روشي استفاده شده است كه مي تواند اطلاعات بيشتري از سياره را در اختيار ما قرار دهد.در اين روش هنگامي كه سياره فراخورشيدي از مقابل قرص ستاره مادر گذر مي كند تغييراتي كه در منحني نوري و همچنين طيف ستاره به وجود مي ايد محاسبه شده و از طريق آن نه تنها وجود سياره فراخورشيدي بلكه عناصر جو آن و جرم آن نيز تعيين مي گردد. اين روش با وجود محاسن فراوانش نقصي اساسي دارد . با كمك اين روش قوي (كه حتي دانشمندان اميدوارند با كمك آن و ابزارهاي بزرگ، سيارات زمين مانند فرا خورشيدي را كشف كنند) تنها مي توان سياراتي را كشف كرد كه از ديد ناظر زميني داراي گذر باشد. يعني صفحه مداري آن از ديد زمينيان از ميان قرص ستاره مادر بگذرد.

 

اخيرا گروهي از اخترشناسان آلماني موفق به كشف سومين سياره فرا خورشيدي با اين روش شده اند. آنها اين سياره را حول ستاره اي موسوم به OGL-TR3 يافته اند. اين سياره كه تنها اندكي از مشتري بزرگتر است تنها نيمي از جرم مشتري را دارد و هر 5/28 ساعت يكبار از مقابل قرص خورشيد عبور مي كند .ستاره ماد راين سياره ستاره اي معمولي و شبيه به خورشيد است و فاصله آن با سياره غول پيكرشتنها 5/3 ميليون كيلومتر است.به خاطر نزديكي زياد اين سياره كه با كمك طيف نگار تلسكوپ 2/8 متري VLT كشف شده است، به ستاره اصلي دماي جو آن به 2000 درجه مي رسد و عملا جو آن در مجاورت گرماي سياره در حال تبخير شدن است. يلفتن ين گونه سيارات اين اميد را ايجاد كرده است كه با كمك گرفتن از سيستمهاي اپتيك سازگار و تكميل تداخل سنجي تلسكوپهاي VLT و با استفاده ازاين تكنيك سيارات احتمالي زمين مانند فرا خورشيدي نيز در آينده اي دور كشف شوند.

 

منبع :www.nojum.ir

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

گاليلئو گاليلئي معروف به گاليله


 گاليلئو گاليلئي معروف به گاليله

 

تولد : 1564 فلورانس ايتاليا

 

فوت 8 ژانويه 1642 فلورانس

 

گاليله فيزيكدان و منجم بزرگ را پدر علوم تجربي مي نامند. او با استفاده از ابزار كار و نيز روش مناسب توانست بعضي از قانون هاي طبيعت را با استفاده از آزمايش به دست آورد و باطل بودن نظريات ارسطو را در مورد سقوط اجسام به كمك آزمايش مشخص كند.

 

گاليله در 19 سالگي به دانشگاه (( پيز)) راه يافت و علوم پزشكي را تحصيل كرد اما پس از مدتي به رياضيات و فيزيك روي آورد. توجه به پديده هاي طبيعت و يافتن ارتباطي ميان پديده ها از مشخصات ذهني او بود. گفته مي شود روزي كه به كليسا رفته بود متوجه نوسانات منظم چراغهاي كليسا شد. از اين مشاهده اتفاقي به سوي آزمايش علمي درباره آونگ كشانده شد و قانون همزماني نوسانات كم دامنه آونگ را به دست آورد.

 

گاليله در زمان استادي دانشگاه پيز ( 1592-1589) درباره سقوط اجسام مطالعه كرد و با آزمايش بر سطح شيبدار كه خود مبتكر آن بود نتيجه گرفت كه اگر فقط نيروي وزن بر اجسام مختلف اثر كند شتاب سقوط براي همه آنها يكسان است و به عبارت ديگر :

 

در جايي كه هوا نيست همه اجسام با شتاب يكسان سقوط مي كنند

 

او علاوه بر سقوط آزاد حركت پرتابه ها را نيز مورد بررسي قرار داد و نتيجه گرفت كه مسير پرتابه ها سهمي است. در سال 1592 به تدريس در دانشگاه پادوا پرداخت و مدت 18 سال در اين سمت ماند. در 1609 يك دوربين نجومي ساخت ( دوربين گاليله از يك عدسي محدب شيئي و يك عدسي مقعر چشمي تشكيل شده است) و با آن در هفتم ژانويه 1610 قمرهاي سياره مشتري را كشف كرد. كشف قمرهاي مشتري و مشاهده حركت آنها و اظها ر نظر درباره درستي نظر كپرنيك مربوط به حركت زمين و سيارات به دور خورشيد دشمني كليسا را به دنيال داشت.

 

گاليله براي اثبات درستي نظريات و مشاهدات خود به سال 1611 به رم رفت تا اعضاي كليسا با حركت سيارات از داخل دوربين دست از دشمني بردارند اما اين عاشقان افكار خويش خود را مجاز به مشاهده آسمان با دوربين ندانستند و سرانجام به سال 1633 گاليله را به پاي ميز محاكمه كشاندند.

 

آخرين فعاليت علمي گاليله تاليف كتابي به نام گفتگو درباره دو علم جديد بود كه فعاليتهاي علمي خود را در رشاه فيزيك در آن نوشته است .

 

منبع :www.physicsir.com

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

ماده و صورت


ماده و صورت

 

ماده و صورت از مفاهيم اساسي فلسفه هستند كه اول بار توسط ارسطو وضع شدند و در طول تاريخ حيات فلسفه، همواره مفهومي بنيادين بوده و جاي خاص خود را حفظ كرده اند.

 

ما در هر چيزي مي توانيم ماده و صورت را بيابيم. به همين دليل گفته مي شود كه: وجود و حركت عالم هستي، بر اساس ماده و صورت است.

 

در آغاز، آنچه ارسطو را براي اولين بار، به اين دو اصل راهنمايي كرد، تفاوتي بود كه ميان مواد سازنده شئ و ساختار شئ، مشاهده مي كرد.

 

ماده

 

ماده ي هر چيز يعني مواد ، عناصر و در واقع خميره اي كه شئ از آن تشكيل شده است. مثلا ماده ي لباس، پارچه، ماده ي ميز، چوب و ماده ي نمك طعام، سديم و كلر است.

 

بنابراين وقتي از ماده شئ صحبت مي كنيم، منظورمان اين است كه شئ از چه موادي ساخته شده است. آن موادي را كه شئ را تشكيل داده اند، روي هم رفته، ماده شئ مي خوانيم.

 

صورت

 

منظور از صورت، قالب و ساختار شئ است؛ نوعي نظم و ساختار كه شئ را شكل و تعين مي بخشد. به عنوان مثال، خياط، پارچه را كه ماده لباس است شكل داده و به صورت لباس در مي آورد؛ به عبارت ديگر، خياط، به پارچه صورت مي بخشد. در اينجا، صورتِ لباس است كه آن را لباس مي كند، نه پارچه(ماده آن).

 

بايد توجه داشت كه منظور از صورت فقط شكل و قيافه و ريخت ظاهري شئ نيست؛ بلكه همچنين مقصود از آن اين است كه شئ براي اينكه به وجود آمده و كاركرد داشته باشد، به چه نحو تشكل يا سازمان پيدا كرده است.

 

مثلا، صورت مرغ در واقع، آن چيزي است كه همه مرغ ها به طور مشترك دارند؛ يعني مجموعه ويژگي هاي خاصي كه در هر مرغ وجود دارد و آن را مرغ مي كند؛ مانند بال، پر، تخم گذاري ... و از همه اساسي تر سازمان و ساختار مرغ يا صورت مرغ است كه به آن اين اجازه را مي دهد كه فعاليت ها و ويژگي هاي خاص يك مرغ را داشته باشد.

 

به اين ترتيب، به نحوه خاص تشكل اجزاء مادي به منظور ايجاد كاركرد، صورت مي گوييم. صورت مانند ظرف و ماده مانند آب است؛ آب را در هر ظرفي بريزيم، به شكل همان ظرف در مي آيد. صورت ماده را كه هيچ گونه تعيني ندارد، شكل مي دهد.

 

رابطه ماده با صورت

 

صورت و ماده هميشه با هم وجود دارند و امكان ندارد يكي بدون ديگري تحقق پيدا كند. صورت، همان ساختار شئ است؛ همان ويژگي هاي شئ است و به همين علت، چيزي نيست كه بتواند از شئ جدا باشد، زيرا ويژگي شيئ از آن جدا نيست. امكان ندارد ماده اي بدون صورت موجود شود؛ زيرا هر ماده اي ظرف و قالبي مي خواهد تا در آن جاي بگيرد و متعين گردد.

 

البته مي توانيم چنين چيزي را، يعني ماده صرف را كه هيچ تعيني ندارد، فرض كنيم. فلاسفه، اين ماده نامتعين و بي صورت را هيولاي اولي مي نامند و همان طور كه گفته شد، هيولاي اولي فقط فرض ذهني ماست و ممكن نيست تحقق خارجي داشته باشد.

 

صورت و حقيقت شئ

 

در حقيقت، اين صورت شئ است كه يك شئ را آن شئ ميكند؛ به عبارت ديگر، فعليت شئ به صورت آن است. ماده شئ هيچ چيز خاصي نيست؛ توده اي خميره است كه هيچ نامي نمي توانيم به آن بدهيم و اين خميره هر چيزي مي تواند باشد؛ يعني اين استعداد را دارد كه به هر چيزي تبديل شود. تنها وقتي كه اين ماده به صورت خاصي درآمد، نام مخصوصي به خود مي گيرد و در واقع آن هنگام است كه چيزي مي شود. به عبارت ديگر، تنها وقتي مي توانيم چه بودي و حقيقت يك شيئ را تعيين كنيم كه صورتي را پذيرفته باشد.

 

همه اشيا و موجودات به سوي كمال خود در حال حركتند و اين كمال، همان صورت است. يعني همه آن ها مي خواهند به فعليت برسند. دانه مي خواهد گياه شود؛ بنابراين دانه ماده و گياه صورت آن است. بدين ترتيب گفته مي شود كه ماده قوه و صورت، فعليت شئ است.

 

چيزي كه هيچ ماده اي نداشته باشد، يعني اين كه همه اش كمال و فعليت است؛ يعني صورت محض و به گفته ارسطو، اين صورت محض، خدا است.

 

 

منبع : دانشنامه رشد

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم


تئوری حسابداری 1 تالیف دکتر ساسان مهرانی و دکتر غلامرضا کرمی

تئوری حسابداری 1 تالیف دکتر ساسان مهرانی و دکتر غلامرضا کرمی اسکن کامل (جلد اول)   حجم این فایل 126 مگابایت می باشد لطفا تا دانلود کامل شکیبا باشید. ...

پاسخ تست ها و حل المسائل  حسابداری میانه 1 - جمشید اسکندری

پاسخ تست ها و حل المسائل حسابداری میانه 1 - جمشید اسکندری

دانلود پاسخ نامه تست ها و حل المسائل حسابداری میانه 1 - جمشید اسکندری مفید برای کلیه دانشجویان حسابداری ... ...

دانلود پاورپوینت فصل هفتم کتاب تئوری حسابداری (جلد 1) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی و سید مصطفی سید حسینی

دانلود پاورپوینت فصل هفتم کتاب تئوری حسابداری (جلد 1) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی و سید مصطفی سید حسینی

  فرمت فایل: pptx تعداد اسلاید ها: 56     این فایل شامل موارد زیر است: عنوان مقدمه دیدگاه های مختلف در مورد صورتهای مالی رابطه بین صورت های مالی رویکرد ترازنامه ای (دارائی - بدهی) صورت های مالی ترازنامه گروه حسابهای ترازنامه ای دارایی ها مفهوم قابلیت مبادله و ... ...

آموزش نرم افزار شالی

آموزش نرم افزار شالی

آموزش نرم افزار حسابداری شالی (شرکت داده پردازی کاشان) آدرس سایت شرکت: https://kdps.ir/ مجموعه فایل PDF آموزش نرم افزار شالی شامل حساب و انبار + تمرین و حل تمرین ... ...

دریافت فایل : آموزش نرم افزار شالی
رایانه کار حسابدار مالی

رایانه کار حسابدار مالی

شامل 3 سری سوالات رسمی و اساسی رایانه کار مالی همراه با جواب و همچنین شامل 2 سری سوالات پراکنده و عمومی مطرح درباره موضوع درس     ******** ... ...

جزوه تایپ شده درس بهایابی 2 مخصوص دانشجویان رشته حسابداری

جزوه تایپ شده درس بهایابی 2 مخصوص دانشجویان رشته حسابداری

جزوه تایپ شده درس بهایابی 2 مخصوص دانشجویان رشته حسابداری   تایپ شده( با رنگ های مختلف همراه با جدول بندی به صورت کاملا جذاب) pdf آماده پرینت 33 صفحه مناسب همه دانشجویان رشته حسابداری و مرتبط در مقطع کاردانی و کارشناسی دانشگاه های دولتی، غیر دولتی، آزاد، غیرانتفاعی، ... ...

جزوه حسابداری مالی استاد کرمی دستنویس

جزوه دستنویس حسابداری مالی استاد کرمی در دو بخش به صورت دستنویس و بسیار مفید ...

دانلود پاورپوینت عدم اطمینان در محیط اقتصادی (تئوری حسابداری) با توضیحات کامل

دانلود پاورپوینت عدم اطمینان در محیط اقتصادی (تئوری حسابداری) با توضیحات کامل

پاورپوینت با موضوع عدم اطمینان در محیط اقتصادی (از کتاب تئوری حسابداری دکتر ساسان مهرانی فصل دهم جلد دوم) با توضیحات کامل در 35 اسلاید و با فرمت قابل ویرایش برای ارائه در سمینارهای کلاسی تهیه شده است. در پاورپوینت حاضر به موارد زیر پرداخته می شود: بسم الله الرحمن الرحیم ... ...

دانلود آموزش نرم افزار حسابداری پیشرو

دانلود آموزش نرم افزار حسابداری پیشرو

آموزش نرم افزار حسابداری پیشرو     فرمت فیلم: mp4 مدت زمان پخش: 9 دقیقه و 44 ثانیه حجم فیلم: 21 مگابایت     فرمت فایل: pdf تعداد اسلایدها: 76 حجم فایل: 36 مگابایت     تصاویری از محیط فایل pdf: فایل pdf شامل موارد زیر است: عنوان پیشرو یک سیستم ... ...

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار هلو

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار هلو

کار با نرم افزار هلو     فرمت فایل: pptx تعداد اسلاید ها: 29     بخشی از محتوا: کار با نرم‌افزار هلو طی 4 بخش انجام می‌شود: بخش اول (اطلاعات اول دوره) بخش دوم (انتهای عملیات اول دوره) بخش سوم (ورود اطلاعات طی دوره) بخش آخر (بستن حسابها) اجرای اولیه برنامه ... ...

جزوه درس تئوری حسابداری 1 ( بر اساس کتاب هندریکسون ترجمه توسط دکتر پارساییان)

جزوه درس تئوری حسابداری 1 ( بر اساس کتاب هندریکسون ترجمه توسط دکتر پارساییان)

این جزوه بر اساس کتاب تئوری حسابداری هندریکسون که توسط دکتر علی پارسیان ترجمه شده ،گردآوری و تنظیم شده است. در این جزوه سعی شده است به مطالب مهم و کاربردی پرداخته شود و نکات کلیدی هر فصل مشخص شده است. دانشچویانی که فرصت مطالعه کامل کتاب را ندارند می توانند از این جزوه ... ...

پاورپوینت کامل کتاب تصمیم گیری در مسائل مالی دکتر وکیلی فرد

پاورپوینت کامل کتاب تصمیم گیری در مسائل مالی دکتر وکیلی فرد مناسب اساتید و کنفرانس دانشجویان حسابداری   ارائه مبحث ریسک و بازده - 12 کتاب تصمیم گیری در مسائل مالی دانلود فصل 13 مبحث تامین مالی کوتاه مدت و میان مدت فایل ارائه فصل 14 -تامین مالی بلند مدت ارائه فصل 15 کتاب تصمیم ...

جزوه درس تئوری حسابداری2 (بر اساس کتاب دکتر ساسان مهرانی)

جزوه درس تئوری حسابداری2 (بر اساس کتاب دکتر ساسان مهرانی)

این جزوه برگرفته از مطالب تئوری حسابداری2-دکتر مهرانی تنظیم گردیده است تعداد صفحات:43  این جزوه توسط دکتر موسوی شیری تدریس شده است.   دانشچویانی که فرصت مطالعه کامل کتاب را ندارند می توانند از این جزوه خلاصه شده بهره مند شوند. همچنین دانشجویانی که کتاب را مطالعه نموده ... ...

دانلود سوالات و پاسخ های کتاب حسابداری مدیریت (دکتر نیکبخت)

دانلود سوالات و پاسخ های کتاب حسابداری مدیریت (دکتر نیکبخت)

این کتاب شامل سوالات و تمرین های فصول و پاسخ های آنها می باشد فرمت فایل :pdf تعداد صفحات: 102 ... ...

دانلود پاورپوینت فصل پانزدهم کتاب تئوری حسابداری (جلد 2) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی، مهتاب جهرومی و سیدمصطفی سیدحسینی

دانلود پاورپوینت فصل پانزدهم کتاب تئوری حسابداری (جلد 2) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی، مهتاب جهرومی و سیدمصطفی سیدحسینی

  فرمت فایل: pptx تعداد اسلاید ها: 23 حجم فایل: 3 مگابایت     مقدمه: در فصل های قبل پیرامون واکنش بازار سرمایه به انتشار اطلاعات حسابداری بحث شد، تحقیقات بازار سرمایه بر دو رویداد انتشار اطلاعات و واکنش بازار سرمایه تمرکز دارند .در تئوری نمایندگی این موضوع مطرح می ... ...

جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مالی مخصوص دانشجویان حسابداری

جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مالی مخصوص دانشجویان حسابداری

جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مالی مخصوص دانشجویان حسابداری     pdf آماده پرینت اسکن شده با کیفیت بسیار عالی دستنویس، خوش خط و خوانا 31 صفحه فهرست مطالب: مستند سازی مکاتبات تجاری یا بازرگانی مکاتبات اداری تفاوت بین دفتر روزنامه و سند ارکان نامه های ... ...

دانلود کاملترین پکیج آموزش نرم افزار حسابداری پارمیس

دانلود کاملترین پکیج آموزش نرم افزار حسابداری پارمیس

محتوای فیلم های آموزشی نرم افزار پارمیس پلاس تعداد ویدئو ها : 20 فایل نوع فایل : MP4 قابل پخش در موبایل،کامپیوتر و سایر دستگاه ها نمونه ای از فیلم آموزشی       محتوای فایل های ویدئویی تعداد ویدئوها : 20 نوع فایل : MP4 قابل پخش در موبایل،تبلت،کامپیوتر و... فیلم ... ...

دانلود کتاب اصول حسابداری 1 تالیف عبدالکریم مقدم-  علی شفیع زاده مرجع اصلی پیام نور

دانلود کتاب اصول حسابداری 1 تالیف عبدالکریم مقدم- علی شفیع زاده مرجع اصلی پیام نور

کتاب اصول حسابداری 1 تالیف عبدالکریم مقدم- علی شفیع زاده  به عنوان منبع اصلی دانشگاه پیام نور در رشه های حسابداری، مدیریت، اقتصاد و ....شامل 418 صفحه به همراه نمونه سوالات چند سال اخیر مخصوص ورودی های 94و 95 به بعد در قالب pdf و پاور پوینت شامل فهرست مطالب زیر ارائه می ... ...

دانلود جزوه حسابداری مالیاتی 2 کریمی

دانلود جزوه حسابداری مالیاتی 2 کریمی

جزوه حسابداری مالیاتی 2 آماده برای دانلود مشخصات استاد: کریمی تعداد صفحات: 311 فرمت: پی دی اف PDF کیفیت: عالی حجم: 9.32 مگابایت نوع جزوه (تایپی یا دست نویس): تایپی (اسلاید) ... ...

جزوه حقوق تجارت(بازرگانی)مخصوص دانشجویان رشته حسابداری مقاطع کاردانی و کارشناسی

جزوه حقوق تجارت(بازرگانی)مخصوص دانشجویان رشته حسابداری مقاطع کاردانی و کارشناسی

جزوه حقوق تجارت(بازرگانی)مخصوص دانشجویان رشته حسابداری مقاطع کاردانی و کارشناسی     مناسب همه دانشجویان رشته حسابداری و مرتبط در مقطع کاردانی و کارشناسی دانشگاه های دولتی، غیر دولتی، آزاد، غیرانتفاعی، پیام نور و... pdf آماده پرینت   90 صفحه   اسکن شده با کیفیت ... ...

متن کامل سیستمهای اطلاعاتی حسابداری دکتر محسن دستگیر - دکتر علی سعیدی

متن کامل سیستمهای اطلاعاتی حسابداری دکتر محسن دستگیر - دکتر علی سعیدی تا پایان فصل 7 به تعداد 392 صفحه pdf   ...

خلاصه کتاب اخلاق و مسولیت اجتماعی+- دکتر رمضان علی رویایی

خلاصه کتاب اخلاق و مسولیت اجتماعی+- دکتر رمضان علی رویایی- منطبق با سرفصلهای دکتری  ...

دانلود جزوه حسابداری عمومی مقدماتی در قالب pdf

عنوان فایل: دانلود جزوه حسابداری عمومی مقدماتی نوع فایل : pdf زبان: فارسی تعدادصفحات: 253 ص توضیحات: امروزه آشنایی با مفاهیم حسابداری برای تمام کسانی که به انجام فعالیت های اقتصادی می پردازند از ضرورت های اجتناب ناپذیر است. در کتاب حاضر سعی شده است که رئوس کلی مباحث حسابداری در ...

دانلود فایل اکسل حسابداری

دانلود فایل اکسل حسابداری

عنوان پروژه : فایل اکسل حسابداری تعداد صفحات : 12 فرمت فایل : excel توضیحات فایل :  این فایل شامل موارد زیر می باشد . - ارتباط - سند حسابداری - دفتر روزنامه - دفتر کل - تراز آزمایشی - صورت سود و زیان - صورت حساب سرمایه - ترازنامه  - بستن حسابهای موقت - تراز ... ...

آموزش نرم افزارمحک ( pdf + فیلم)

آموزش نرم افزارمحک ( pdf + فیلم)

  عنوان: آموزش نرم افزار محک بصورت کاربردی نوع فایل: pdf + فیلم این آموزش شامل بخش های زیر می باشد:       -تعریف اطلاعات پایه: در این قسمت نحوه وارد کردن اطلاعات در سیستم نرم افزار محک را فرا می گیرید. انبار صندوق بانک دستگاه های کارتخوان حساب های کل حساب ... ...

دانلود فایل اکسل صورت مالی و حسابداری شرکت

دانلود فایل اکسل صورت مالی و حسابداری شرکت

عنوان پروژه : صورت مالی و حسابداری شرکت تعداد صفحات : 13 فرمت فایل : excel توضیحات فایل : این فایل شامل موارد زیر می باشد . - ساعات کاری - فیش حقوقی - صفحه بانکی جهت واریز وجه گروهی - خلاصه وضعیت دریافتی ها و کسورات - ساعات کاری روی پروژه - بیمه - خلاصه وضعیت ... ...

حسابداری مالی دکتر یدالله تاری وردی

دانلود حسابداری مالی دکتر یدالله تاری وردی و کلاس کنکور کارشناسی ارشد حسابداری مالی ...

جزوه حسابداری و حسابرسی آزمون حسابدار رسمی

جزوه حسابداری و حسابرسی آزمون حسابدار رسمی

جزوه حسابداری و حسابرسی آزمون حسابدار رسمی(استاندارد های حسابداری ایران )   حجم فایل 107 مگابایت   ... ...

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار سپیدار همکاران سیستم

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار سپیدار همکاران سیستم

کار با نرم افزار سپیدار همکاران سیستم     نوع فایل: PowerPoint تعداد اسلاید (ها): 32     مقدمه: پیش بینی تولید جهت شناسایی مواد مورد نیاز برای تولیدات مختلف کاربرد دارد و به کاربر کمک می کند که اگر می خواهد تعدادی محصول با فرمول های مختلف کند به چه مواد اولیه ای ... ...


مطالب تصادفی

  • 1200 روش مات کردن حریف در شطرنج فقط با 2 حرکت کاملاً تصویری و واضح
  • فارسی نویس فارسی نویسی در نرم افزارهای گرافیکی و تدوین فیلم فتوشاپ افتر افکت اتوکد و ....
  • پاورپوینت ترس فوبی انواع فوبیا آثار و علائم فوبیا فوبی مربوط به درس روانشناسی
  • آموزش ساخت تابلو ثابت و روان بهمراه برنامه ها و فیلمها
  • ماشین حساب بورس تحت ویندوز ماشین حساب بازار سرمایه حسابگر بورسی دقیق
  • کوره القایی 150 وات قدرتمند سیم داغ کن و ذوب کردن
  • اینورتر 12 ولت به 220 ولت 300 وات مجهز به فن خنک کننده و خروجی درگاه usb

بزرگترین پورتال فروش پروژه های آماری، برنامه نویسی، الکترونیک، ریاضی و فیزیک، کارآموزی، کامپیوتر، اندروید و ....آدرس سایت ما: jafar0023.4kia.ir