تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت

بزرگترین فروشگاه فروش محصولات الکترونیکی در الکترونیک110ایسام

سایت جعفر0023فورکیا ارائه ی بهترین ها، کمیاب ترین ها و پرارزش ترین فایلها را سرلوحه ی کار خود قرار داده است ....


اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

دسته بندی سایت

محبوب ترین ها

پر فروش ترین های فورکیا


پر بازدید ترین های فورکیا

برچسب های مهم

آمار بازدید سایت

پیوند ها

نظرسنجی سایت

آیا شما از سایت جعفرفورکیا و مطالب و محصولات آن راضی هستید؟

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 123
  • بازدید دیروز : 116
  • بازدید کل : 731204

كار با مغناطيس سيالات


همه ما اغلب با اجسام مغناطيسيآشنايي داريم. قطعه هاي كوچك مغناطيسي به تنهايي خود يك وسيله بازي جالب هستند . مغناطيس هاي كه امروزه نسبت به مغناطيس هاي گذشته پيشرفت به سزايي را داشته اند. درمغازه هاي اسباب بازي و يا قطعات راديو مي توانيد حلقه هاي قابل انعطاف پلاستيكي راتهيه و به راحتي با قيچي آن را برش دهيد. همچنين مي توانيد مغناطيسي هاي سراميكيخشك كه ارزان تر و قوي تر از آلينكو مغناطيس ها هستند را تهيه كنيد كه حتي ازمغناطيس هاي كم ياب عالي نوع جديد قوي ترهستند اين مغناطيس ها از need/mium – iron – bron‌ يا samarium cobalt ساخته شده و خيلي قدرتمند هستند. در پايان اين بخش برخي از منابع مغناطيسيخوب يا ارزان و يا هم خوب و هم ارزان را ليست خواهيم كرد. بعضي از انواع خرد آن هارا كه جالب هم هستند مي توان در كاتالوگ ها پيدا كرد و همچنين از طريق سفارش پستخانگي مغناطيس هاي نوع اول را كه قدرت شگفتي خاصي دارند تهيه كرد. با حدود چهاردلار هر كدام از شما مي توانيد مغناطيس هايي را تهيه كنيد كه مي تواند جلد كتاب هايشما را بر روي يخچال نگه دارد .حتي مي توان با قرار دادن جسم مغناطيسي در زير ميزيكه 12 اينچ ضخامت دارد اجسام فلزي روي ميز مثل قاشق ها و چنگال ها را حركت داد وديگران را شگفت زده كرد. مردم از تأثير شگفت انگيزمغناطيس هاي قدرتمند غافل هستند ووقتي شما اين اعمال را انجام مي دهيد به شگفت مي آيند.
به علت قدرت بالاي مغناطيسهاي نئودايمپوم ،‌قدرت جاذبه تأثير اندكي بر روي آن ها مي گذارد. قطعه كوچكي از آنها را مي توان در يك طرف دماغ نگه داشت و تا زماني كه خنده اجازه دهد آن ها بر خلافنيروي جاذبه بالا مي روند و همديگر را جذب مي كنند. مغناطيس هاي بلندتر را بايد بامراقبت حركت داد چون كه ممكن است با پوست تماس پيدا كنند، باعث تاول پوستشوند.
مغناطيسها همچنين در اطلاعات فروشگاه ها بر روي كارت هاي اعتباري يافت مي شود. فلاپي هايفشرده نوارهاي ضبط صوت نيز از اين خاصيت پيروي كنند. اگر شما براي اولين بارمغناطيسها را به آدم هاي كم سن و سال نشان دهيد شگفت زده مي شوند. از مغناطيس هاي سراميكيارزان در قطعات راديو يا فروشگاه هاي اسباب بازي مي توان استفاده كرد. مغناطيس هامي توانند همديگر را جذف يا دفع كنند.
مقداري از مغناطيس ها را داخل جعبه هاي پلاستيكي تميزقرار دهيد و از طريق مخفي كردن آن ها در زمين شني و يا شن هاي ساحل نشان دهيد كهچگونه مغناطيس ها ماده آهن خارجي را جذب مي كنند سنگ معدن پاشيده شده روي كاغذي كهزير آن مغناطيسي قرار دارد بلافاصله جذب مغناطيس مي شود و براي درست كردن خطوطكماني پودري كه ردپا بر جا مي گذارد از خطوط فشار مغناطيسي استفاده ميشود.
جعبهپلاستيكي سنگ هاي معدن مغناطيسي بصورت تميز نگه مي دارد و جايگزين كردن پودر راآسان مي كند. اگر پودرها از بيرون جمع شدند از مقداري نوار چسب براي جدا كردن آناستفاده مي كنيم. يك قطب نماي مغناطيسي كه در كنار پودركماني قرار گرفته است، مطابقبا انحنايي كه شما در آن ايجاد مي كنيد خود را با آن ها تنظيم مي كند. مقداريمغناطيس در زير كاغذ اشكال جالبي را در سنگ معدن بالا ايجاد مي كند. گيره هاي كاغذ،سوزن هاي ته گرد ، دسته كليد و ديگر قطعه هاي فلزي آهني تحت تأثير مغناطيس هايدائمي تبديل به مغناطيس هاي موقتي مي شوند.
يك قطعه فلز مانند سوزن ته گرد يا يك پيچ گوشتي را برروي يك مغناطيس بكشيد. نشان دهيد كه چگونه اين عمل يك مغناطيس جديد ايجاد مي كند ومغناطيس جديد سوزن هاي ديگر سوزن، استيل يا سنگ معدن را جذب مي كند. با قراردادنمغناطيسي جديد در زير كاغذ مي توان فهميد كه اين مغناطيس جديد به قوت و قدرتمغناطيس اصلي نيست . سوزن و پيچ گوشتي را حرارت دهيد و مشاهده مي شود حرارت اثرمغناطيسي را از بين مي برد.
دو مغناطيسي را در زير كاغذ قرار دهيد آن ها را بهوسيله يك گيره كاغذ يا يك قطعه كوچك فلزي از هم جدا كنيد. مطمئن شويد كه هر كدامگيره و كاغذ را لمس مي كند، حال وقتي شما پودر سنگ را بر روي كاغذ مي پاشيد كمانكوچك تري از پودر شكل مي گيرد، اين نشان دهنده تأثير موج متمركز كننده مغناطيس استدر واقع گيره كاغذي فشار بين دو مغناطيس را باريك تر و قوي تر مي كند.
اين مشاهده ساده زمينه اياست كه اين بخش بر اساس آن طراحي شده است. ما نشان خواهيم داد كه برخي از تأثيراتيكه اكنون چندان ساده و واضح نيستند دنباله يادگيري هاي ما از مغناطيس در دورانكودكي است.


كار با مغناطيس سيالات
يك سيال مغناطيسي مايعي سيال مغناطيسي قوي تر ازمغناطيسي است . در مقدمه اين بخش گفتم كه چگونه سنگ معدن را از نوع ذرات شني ساحلاستخراج مي كنيم. سنگ معدني كه در جعبه پلاستيكي به مغناطيس مي چسبد داراي مقداريشن است كه مي توان شن را با پالايش جداسازي كرد. در ابتدا مطمئن شويد كه سنگ معدنخشك است.سنگ معدن را بر روي صفحه كاغذي پهن كنيد و جعبه مغناطيسي را بر روي كاغذنگه داريد تا ذرات سنگ معدن به طرف جعبه پرش مي كنند، اين سنگ معدن را در صفحهكاغذي ديگري بگذاريد و اين كار را تا زماني كه پالايش كامل انجام مي شود ادامهدهيد. از آن جايي كه تعدادي ذرات شن با سنگ معدن همراه شده است جعبه را زياد نزديكصفحه قرار ندهيد. سنگ معدن داخل صفحه دوم بايد بصورت محسوس تيره تر از صفحه اوليباشد. اگر در داخل صفحه دوم هم شن مشاهده كرديد اين فرايند را مجدد تكرار كنيد. سنگمعدن را داخل يك فنجان كوچك قرار دهيد، يك فنجان پلاستيكي فرم بهتر عمل مي كند. فنجان بايد آن قدر كوچك باشد كه سنگ معدن ،حاصل از مرحله سوم استخراج فنجان را كاملپركند. مقداري روغن نباتي به سنگ معدن اضافه كنيد و با يك قاشق پلاستيكي يا غيرفلزيديگر آن را به هم بزنيد، روغن را اضافه كنيد تا زماني كه يك چسب سياه چرب به دستآيد.
حال يكمغناطيس را به آرامي در يك طرف فنجان قراردهيد، به محض اين كه سنگ معدن را به طرفخود كشيد بايد به آن طرف بچسبد. سنگ معدن بايد به اندازه كافي خشك شود. روغن اضافيفنجان را خالي كنيد، آن چه كه در داخل فنجان باقي مي ماند مغناطيس سيال مااست.
حال برايبخش هيجاني آماده ايم، فنجان را راست نگه داريد و مغناطيس را برداريد مايع را با يكقاشق پلاستيكي تكان دهيد، بتدا مقداري سخت و خشك است اما بعد به راحتي به هم ميخورد. فنجان را مقداري مايل نگه داريد و گودي قاشق را داخل مايع كنيد، حال براي اينكه اين معجون خشك تر و قوي تر شود. قاشق را به طور عمود و فنجان را راست نگه داريد: مقداري از اين ماده سيال را داخل جعبه پلاستيكي قرار دهيد و بگذاريد مغناطيسي به يكطرف بچسبد حال مي توانيد با فشار جعبه اين ماده را تشكيل دهيد. اين ماده مانند خاكرس عمل مي كند به شكل ديگر وقتي شما مغناطيسي را بر مي داريد شكل به حالت اول بر ميگردد.

چرابه اين شكل عمل مي كند؟
سنگ معدن در روغن نسبت به حالتي كه در روغن نباشد به يك شكل عمل مي كند. تنها در يك مورد تفاوت دارد در واقع روغن اجازه مي دهد كه پودر سنگ معدن آسان ترسرازير شود نسبت به زماني كه خشك است و اين به خاطر وزن اضافي است كه پيدا كردهاست.
گفتن اينكه اين ماده مثل سنگ معدن خشك عمل مي كند جواب كاملي به سؤال نيست. مگر اين كه مابدانيم چرا سنگ معدن به اين شيوه عمل مي كند. اگر ما با ذره بين يا ميكروسكوب نگاهكنيم مي بينيم كه اجزا، بيشتر بلند هستند تا اين كه عريض و پهن باشند.
يك ميخ كوچك را در يك دستقراردهيد و مغناطيسي را در دست ديگران ، ميخ را اطراف مغناطيس بگردانيد آن قدر كهتحت تأثير مغناطيسي قرار گيرد، ميخ خود را با مغناطيس خالص تنظيم خواهد كرد. اگرهردو را به موازات هم قرار دهيد به طرف نقطه اي مي چرخد كه جهت هاي ميخ به طرف قطباست. حتي زماني كه ميخ بر روي قطب است جهت آن به طرف قطب خواهد بود. براي تفكر درمورد اين كه چه اتفاقي افتاده است وجود دارد. اين كه وانمود كنيم كه جاذبه مغناطيسيو جاذبه زمين وجود دارد و ميخ مانند يك مهره است كه در انتهاي آن قرار مي گيرد. فشار اندك باعث مي شود مهره بر سطح قرار گيرد و فشار بيشتري براي ايستادن دوباره آنلازم است. مهره (ميخ) زماني كه ايستاده است در مقايسه با زماني كه افتاده است،انرژي بيشتري دارد تمايلي وجود دارد كه مهره ها ، انرژي خود را در حالت افتاده ازدست دهند و همچنين عكس آن صادق است. ميخ تمايل به افتادن دارد تا اين كه خود را باخطوط فشار مغناطيسي اطراف هماهنگ كند. براي نشان دادن راه دوم تفكر(مغناطيس و ميخ) به ميخ دوم نياز داريم. ميخ اولي را به موازات مغناطيسي (حدود نيم اينچ طرف راست) وميخ دوم را موازي اولي با مقداري فاصله قرار دهيد. انتظار داريم ميخ دومي توسط ميخاولي جذب شود. اگر ما ميخ دوم را پائين نگه داريم بالاي آن نزديك پايين ميخ اوليخواهد بود، حال ميخ اولي را جذب مي كند.

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

انرژی هسته ای - سوخت پاک - NPT - منبع گسترش سلاحهای هسته ای


ه) NPT چیست؟

NPT (Nuclear non-proliferation Treaty) یا همان پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای، پیمانی است که دسترسی کشورها را به سلاح های هسته ای محدود می کند. این پیمان را در سال 1968 ایرلند پیشنهاد داد و فنلاند اولین کشوری بود که عضو آن شد. سال 1992 هم پنج کشور دارای سلاح هسته ای آن را امضاء کردند. سه سال بعد هم مفاد این پیمان بازنگری و تجدیدنظر شد و بسیاری از کشورهای عضو NPT برنامه های هسته ای خود را تغییر دادند. برخی کشورها هم که در حال ساخت یا تحقیق برای دسترسی به سلاح هسته ای بودند از دسترسی به سلاح هسته ای صرف نظر کردند.

رکن اول-منع تکثیر. پنج کشور فرانسه، چین، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده، در زمان عقد قرارداد به سلاح هسته ای دست یافته بودند. طبق رکن اول، این پنج کشور مجاز به داشتن سلاح هسته ای هستند اما نباید سلاح هایشان را در اختیار کشورهای دیگر قرار دهند و کشورهای غیرمجاز هم نباید به این سلاح ها دسترسی پیدا کنند. همچنین رکن اول مشخص می کند که کشورهای مجاز نمی توانند در برابر کشورهای دیگر از این سلاح استفاده کنند مگر اینکه با استفاده از سلاح هسته ای مورد حمله قرار گرفته باشند.

رکن دوم – خلع سلاح. طبق این رکن انبارهای نظامی- هسته ای و سلاح های کشورهای مجاز مورد بازرسی قرار می‌گیرد تا مبادا تکثیر غیرمجاز داشته باشند. علاوه بر این کشورهای غیرمجاز هم مورد بازرسی قرار می‌گیرند تا بطور مخفیانه سلاح هسته ای تولید نکنند.

رکن سوم – حق دسترسی و استفاده از تکنولوژی صلح آمیز هسته ای. رکن سوم این پیمان به کشورهای غیرمجاز حق رسیدن به تکنولوژی صلح آمیز هسته ای را می دهد. البته این کار باید با نظارت و شرایط NPT انجام شود. این رکن هیچ کشوری را مستثنی نمی کند. رکن سوم به کشورهای عضو NPT که هیچکدام از اصول را زیر پا نگذاشته اند اجازه‌ی غنی سازی برای تولید سوخت هسته ای را نیز می‌دهد. جالب است بدانید که سه کشور هند، پاکستان و اسرائیل چون پیمان NPT را منصفانه نمی دانستند از امضای آن صرف نظر کردند. هند و پاکستان رسماً تایید کردند که سلاح هسته ای دارند و اسرائیل گرچه تایید نکرده است اما تاکنون آزمایشات زیادی انجام داده است و به احتمال زیاد بمب هسته ای دارد.

کره‌ی شمالی هم ابتدا عضو NPT شد اما در سال 2003 بخاطر سیاست های یک طرفه‌ی آمریکا و غرب از این پیمان کنار کشید. دو سال بعد کره رسماً اعلام کرد که به سلاح هسته ای دست یافته است. ایران هم در سال 2004 پیمان را امضاء کرد. ورود ایران به NPT از آن زمان آغاز شد که آمریکا ادعا می کرد ایران در حال ساخت سلاح‌های هسته ای است. بعد از ورود ایران به NPT ماموران آژانس بین المللی انرژی اتمی شروع به بازرسی تاسیسات هسته ای کردند.

بند 15 پیمان NPT مشخص می کند که کشور امضاء کننده می تواند هنگام بروز شرایط غیرعادی و به خطر افتادن مصالح ملی کشور از پیمان کناره گیری کند. برای این کار لازم است از سه ماه قبل با ارائه‌ی دلیل قانع کننده مدیریت IAEA رسماً توجیه شود.

 

 

انرژی هسته ای سوخت پاک....

امروزه در حالی که مشکل آلودگی هوا، پدیده‌ی گرم شدن زمین و تولید بیش از حد گازهای گلخانه‌ای، تبدیل به معضل بزرگی شده است، تولید برق با استفاده از انرژی هسته‌ای به نظر بهترین راه می‌رسد. جالب است بدانید ترتیب تولید کربن به ازای مقدار مشخصی از انرژی برای مواد مختلف از این قرار است:

زغال سنگ، نفت، گاز طبیعی، انرژی خورشیدی، باد و در آخر ... منابع هسته ای.

بنابراین سوخت هسته‌ای، یک سوخت پاک بشمار می رود. در فرانسه، تولید آلاینده‌های محیطی بدلیل بکارگیری برق هسته‌ای به میزان 80 درصد کاهش یافته است. از طرفی، بدلیل حجم و وزن محدود سوخت هسته‌ای و کمتر بودن فعالیتهای استخراج و حمل و نقل، برتری آن مشخص تر می گردد. به نظر می‌رسد با توجه به منابع محدود و رو به پایان سوخت‌های فسیلی و مزیت‌های ذکر شده، چاره‌ی کار استفاده از سوخت هسته‌ای باشد...

 

الف) ماده‌ی اولیه

برای شروع باید ماده اولیه‌ی کار را تهیه کرد. به نظر می‌رسد در حال حاضر اورانیوم بهترین گزینه برای تولید انرژی هسته‌ای باشد. البته در کشورهایی مانند ایران که منابع اورانیوم در آنها محدود می‌باشد، گویا جایگزینی عنصر توریم (90Th) با توجه به منابع نسبتاً غنی آن در ایران، گزینه ی مناسب‌تری است. بهر حال، اورانیوم در حال حاضر حرف اول را می زند.

منبع طبیعی اورانیوم سنگ معدن آن است که منابع آن هم پس از مطالعات طولانی شناسایی می‌شود. سنگ معدن استخراج شده شامل 0.72 درصد اورانیوم 235 و 99.275 درصد اورانیوم 238 (و 0.005 درصد اورانیوم 234) می‌باشد.

ب) کیک زرد

تکه‌سنگهایی که از استخراج بدست می‌آید به آسیاب فرستاده می‌شود و خرده‌سنگهایی با ابعاد یکسان تولید می شود. برای جدا کردن اورانیوم از سنگ معدن آن باید از اسید‌سولفوریک استفاده کرد. محصول بدست آمده در این مرحله، کیک زرد (Yellow Cake) نامیده می‌شود.

کیک زرد بطور مستقیم قابل استفاده در غنی‌سازی نیست و باید به گاز تبدیل شود. بنابراین در مرحله‌ی بعد، طی فرایندی این کیک به «هگزا فلوئورید اورانیوم (UF6)» گازی تبدیل می‌شود.

ج) غنی‌سازی اورانیوم

راکتورهای هسته‌ای دو نوعند: راکتور آب سنگین و راکتور آب سبک. در راکتور آب سنگین می توان از اورانیوم طبیعی بعنوان سوخت استفاده کرد و همان میزان 0.72 درصد اورانیوم 235 (یعنی اورانیوم غنی نشده) کافی است، ولی در راکتور آب سبک برای ادامه‌ی واکنشهای زنجیره‌ای جهت تولید انرژی، میزان 0.72 درصد اورانیوم 235 کافی نیست. لازم به ذکر است که این اورانیوم 235 است که واکنشهای موجود در راکتور را پیش می برد و باید درصد آن تا مقدار مشخصی (2 تا 3 درصد برای یک نیروگاه هسته‌ای و بیش از 90 درصد برای بمب هسته‌ای) افزایش یابد. این یعنی غنی‌سازی. نیروگاه بوشهر از نوع آب سبک و نیروگاه اراک از نوع آب سنگین است. برای غنی‌سازی روشهای مختلفی وجود دارد:

انتشار گازی (دیفیوژن)، سانتری‌فیوژ، الکترومغناطیس، لیزر و روش ایرودینامیکی نازل.

در روش الکترومغناطیس، اورانیوم یونیزه شده را با سرعت وارد میدان مغناطیسی می‌کنند. یونها با توجه به جرم متفاوتی که دارند شعاع های متفاوتی را طی می‌کنند.

در روش دیفیوژن، گاز UF6 را تحت فشار زیاد از ستون هایی عبور می دهند که جداره های این ستونها دارای منافذی است. این جداره ها اتم‌های سبک‌تر را با سرعت بیشتری عبور می‌دهند. در نتیجه 235UF6 از 238UF6 سریع‌تر عبور می‌کند. با تکرار این فرایند بتدریج غلظت اورانیوم 235 افزایش پیدا می‌کند. مهمترین عیب این روش این است که در هر مرحله جداسازی، غلظت ایزوتوپهای سبک نسبتاً پایین است و باید این مرحله به دفعات تکرار شود. از همین جا می‌توان فهمید که پرخرج ترین مرحله‌ی تولید سوخت اتمی، مرحله غنی‌سازی است؛ چون از هزاران کیلوگرم سنگ معدن اورانیوم، فقط 140 کیلوگرم اورانیوم طبیعی بدست می‌آید و فقط یک کیلوگرم اورانیوم 235 خالص در آن وجود دارد. برای تهیه و تغلیظ اورانیوم در حد 5 درصد، حداقل 2000 ستون متخلخل با ابعاد نسبتاً بزرگ و پی‌در‌پی لازم است تا نسبت ایزوتوپها از یک ستون به ستون دیگر به مقدار تنها 0.01 درصد غنی شود!!!

در روش سانتری‌فیوژ، گاز UF6 را به مخزن‌های استوانه‌ای تزریق می‌کنند و آن را با سرعت بسیار زیادی می‌چرخانند. نیروی گریز از مرکز موجب می‌شود 235UF6 که اندکی سبکتر از 238UF6 است، از آن جدا شود. این فرایند در مجموعه‌ای از مخازن صورت می‌گیرد و در نهایت اورانیوم با سطح غنی شده ی مطلوب بدست می‌آید. هرچند روش سانتری‌فیوژ نیازمند تجهیزات گرانقیمتی است، اما هزینه‌ی غنی‌سازی با سانتری‌فیوژ نسبت به روش انتشار گاز کمتر است. تاسیسات غنی سازی سایت نطنز از نوع سانتری‌فیوژ است.

در روش دیگر یعنی لیزر، مواد خام بیشتری در هر مرحله غنی می‌شود و سطح غنی‌سازی آن نیز بالاتر است.

د) تولید انرژی هسته‌ای

با برخورد یک نوترون، اورانیوم 235 به دو عنصر دیگر شکافته می‌شود و بطور متوسط 2.5 نوترون و 200 میلیون الکترون ولت انرژی تولید می‌شود. نمونه‌ای از این واکنش‌ها بصورت زیر است:

 

235U + n à 141Ba + 92Kr + 3n

235U + n à 139Te + 94Zr + 3n

 

از شکافت اتم‌های یک گرم اورانیوم، حدود صدها‌هزار مگاوات انرژی تولید می شود و این است آن انرژی عظیم هسته ای!!! اگر کنترلی در مهار کردن تعداد نوتون ها نباشد واکنش شکافت داخل توده‌ی اورانیوم بصورت زنجیره‌ای انجام می‌شود و در کمتر از یک هزارم ثانیه انفجار شدیدی رخ خواهد داد. در نیروگاه هسته‌ای واکنش زنجیره‌ای به آهستگی و در یک سلاح هسته‌ای با سرعت زیاد روی می‌دهد، اما در هر دو حالت باید کنترل دقیقی روی آن وجود داشته باشد.

واکنشهای هسته‌ای در قلب راکتور صورت می‌گیرند. در این مرحله باید میله‌ی سوخت تهیه شود...

در ادامه اورانیوم غنی‌شده که به شکل UF6 است به پودر UO2 تبدیل می شود. این پودر فشرده شده، به شکل قرص‌هایی در می‌آید و این قرص‌ها در معرض حرارت بالا به قرص‌های سرامیکی سخت تبدیل و در لوله‌ی بخصوص قرار داده می‌شوند. حال، میله‌ی سوخت آماده است. این استوانه‌ها درون ماده‌ای که "کندکننده" نامیده می‌شود، غوطه‌ور می‌شوند. کندکننده به منظور کندسازی و بازتاباندن نوترون‌هایی که در واکنش شکافت تولید می‌شوند، مورد استفاده قرار می‌گیرد و متداول‌ ترین کندکننده، آب سنگین (ایزوتوپ دوتریوم هیدروژن) می‌باشد. سرعت واکنشها را به کمک میله‌هایی که در قلب راکتور قرار می‌گیرد کنترل می‌کنند. این میله‌ها معمولاً از جنس ماده‌ای مانند کادمیم (که نوترون ها را به خوبی جذب می‌کند) ساخته می‌شوند. برای اینکه آهنگ واکنش افزایش یابد، میله‌ها را تا حدودی از قلب راکتور بیرون می‌آورند و برای کاستن سرعت واکنش یا متوقف ساختن آن، میله‌ها را بیشتر در قلب راکتور فرو می‌برند. نتیحه‌ی واکنش راکتور بصورت انرژی گرمایی بسیار زیاد ظاهر می‌شود. گرمای تولید شده را بکمک جریان سیالی که از قلب راکتور می‌گذرد به محفظه‌ی مبادله کننده‌ی گرما که در آن آب وجود دارد منتقل می‌کنند. آنجا آب تبخیر شده و بخار متراکم شده توربین را می‌چرخاند و برق تولید می‌شود.

ه) زباله‌های هسته‌ای

بعد از تولید انرژی در راکتور، چیزی که برجای می‌ماند، زباله‌های رادیواکتیو است. این زیاله‌ها با این که حجم کمی دارند ولی از حساسیت زیادی برخوردارند. سوخت مصرف شده که از راکتور خارج می‌شود، بسیار داغ و رادیواکتیو است و اشعه ها و یونهای فراوانی را می‌تاباند. بنابراین باید سرد شده و از تابش رادیواکتیو آنها نیز جلوگیری شود. به این منظور استخرهایی در کنار راکتورها تعبیه شده است. آب داخل استخر هم میله‌های سوخت مصرف نشده را خنک می‌کند و هم بعنوان پوشش حفاظتی در برابر رادیواکتیو عمل می‌کند. به مرور زمان گرما و تابش کاهش می‌یابد و بعد از 40 سال به 0.001 مقدار اولیه می‌رسد. 3 درصد سوخت مصرف شده در یک راکتور آب سبک، ضایعات بسیار خطرناکی هستند ولی بقیه آن، مقادیر قابل توجهی پولوتونیوم و اورانیوم 235 و 238 است. این مواد را می‌توان با روشهای شیمیایی از هم جدا کرد و با شرایط اقتصادی و قوانین حقوقی خاص، آن را برای تهیه‌ی سوخت هسته‌ای جدید، بازیافت کرد. در نهایت زیاله‌ها را درون محفظه‌های فولاد زنگ نزن، قرار داده و در منطقه‌ای پایدار (از نظر جغرافیایی) انبار می‌کنند.

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

رابطه فلسفه با علوم دیگر


فلسفه چيست؟

 

در حقيقت، هيچ گاه نمي توان گفت فلسفه چيست؛ يعني هيچ گاه نمي توان گفت: فلسفه اين است و جز اين نيست؛ زيرا فلسفه، آزاد ترين نوع فعاليت آدمي است و نمي توان آن را محدود به امري خاص كرد. عمر فلسفه به اندازه عمر انسان بر روي زمين است و در طول تاريخ تغييرات فراواني كرده و هر زمان به گونه اي متفاوت با ديگر دوره ها بوده است.براي اين مطلب كافي است به تعاريف مختلفي كه از آن شده نگاهي بيندازيد. در اين باره نگاه كنيد به: تعاريف مختلف درباره فلسفه با اين حال مي كوشيم تا جايي كه بتوانيم، فلسفه را معرفي كنيم.

 

واژه فلسفه

 

واژه فلسفهphilosophy يا فيلوسوفيا كه كلمه اي يوناني است، از دو بخش تشكيل شده است:

 

فيلو به معني دوستداري و سوفيا به معني دانايي.

 

اولين كسي كه اين كلمه را به كار برد، فيثاغورس بود. وقتي از او سئوال كردند كه: آيا تو فرد دانايي هستي؟ جواب داد:نه، اما دوستدار داناييفيلوسوفر هستم.

 

بنابراين فلسفه از اولين روز پيدايش به معني عشق ورزيدن به دانايي، تفكر و فرزانگي بوده است. تعريف فلسفه فلسفه تفكر است. تفكر درباره كلي ترين و اساسي ترين موضوعاتي كه در جهان و در زندگي با آن ها روبه رو هستيم. فلسفه وقتي پديدار مي شود كه سوالهايي بنيادين درباره خود و جهان مي پرسيم. سوالاتي مانند:زيبائي چيست؟ قبل از تولد كجا بوده ايم؟ حقيقت زمان چيست؟

 

آيا عالم هدفي دارد؟ اگر زندگي معنايي دارد، چگونه آن را بفهميم؟

 

آيا ممكن است كه چيزي باشد و علتي نداشته باشد؟ ما جهان را واقعيت مي دانيم، اما واقعيت به چه معناست؟سرنوشت انسان به دست خود اوست و يا از بيرون تعيين مي شود؟

 

چنانچه در اين سئوالات مي بينيم، پرسش ها و مسائل فلسفي از سنخ امور خاصي هستند و در هيچ علمي به اين چنين موضوعات، پرداخته نمي شود.مثلا هيچ علمي نمي تواند به اين سئوال كه واقعيت يا حقيقت چيست؟ و يا اين كه عدالت چيست؟ پاسخ گويد. اين امر به دليل ويژگي خاص اين مسائل است.

 

يك ويژگي عمده موضوعات فلسفي، ابدي و هميشگي بودنشان است.

 

هميشه وجود داشته و هميشه وجود خواهند داشت و در هر دوره اي، بر حسب شرايط آن عصر و پيشرفت علوم مختلف، پاسخ هاي جديدي به اين مسائل ارائه مي گردد.

 

فلسفه مطالعه واقعيت است، اما نه آن جنبه اي از واقعيت كه علوم گوناگون بدان پرداخته اند.

 

به عنوان نمونه، علم فيزيك درباره اجسام مادي از آن جنبه كه حركت و سكون دارند و علم زيست شناسي درباره موجودات از آن حيث كه حيات دارند، به پژوهش و بررسي مي پردازد.

 

ولي در فلسفه كلي ترين امري كه بتوان با آن سر و كار داشت، يعني وجود موضوع تفكر قرار مي گيرد؛ به عبارت ديگر، در فلسفه، اصل وجود به طور مطلق و فارغ از هر گونه قيد و شرطي مطرح مي گردد. به همين دليل ارسطو در تعريف فلسفه مي گويد:فلسفه علم به احوال موجودات است ، از آن حيث كه وجود دارند.يكي از معاني فلسفه، اطلاق آن به استعداد هاي عقلي و فكريي است كه انسان را قادر مي سازد تا اشيا، حوادث و امور مختلف را از ديدگاهي بالا و گسترده مورد مطالعه قرار دهد و به اين ترتيب، حوادث روزگار را با اعتماد و اطمينان و آرامش بپذيرد.فلسفه در اين معنا مترادف حكمت است. فلسفه در پي دستيابي به بنيادي ترين حقايق عالم است. چنانكه ابن سينا آن را اين گونه تعريف مي كند:

 

فلسفه، آگاهي بر حقايق تمام اشيا است به قدري كه براي انسان ممكن است.

 

فلسفه همواره از روزهاي آغازين حيات خود، علمي مقدس و فرا بشري تلقي مي شد و آن را علمي الهي مي دانستند. اين طرز نظر، حتي در ميان فلاسفه مسيحي و اسلامي رواج داشت؛ چنانكه جرجاني مي گويد:فلسفه عبارت است از شبيه شدن به خدا به اندازه توان انسان و براي تحصيل سعادت ابدي. همان طور كه گفته شد، اساسا فلسفه از اولين روز پيدايش، به معني عشق به دانايي و خرد و فرزانگي بوده و به علمي اطلاق مي شد كه در جستجوي دستيابي به حقايق جهان و عمل كردن به آنچه بهتر است،يعني زندگاني درست بود. فلسفه در آغاز حيات خود شامل تمام علوم بود و اين ويژگي را قرن ها حفظ كرد؛ چنانكه يك فيلسوف را جامع همه دانش ها مي دانستند. اما به تدريج دانشها و علوم مختلف از آن جدا گشتند.در قديم، اين فلسفه كه جامع تمام دانشها بود، بر دو قسم بود: فلسفه نظري و فلسفه عملي.

 

فلسفه نظري به علم الهيات، رياضيات و طيبعيات تقسيم مي گشت كه به ترتيب، علم اعلي، علم وسط و علم اسفلپايين تر ناميده مي شد. فلسفه عملي نيز از سه قسمت تشكيل مي شد: اخلاق، تدبير منزل و سياست مد ر ن اولي در رابطه با تدبير امور شخصي انسان بود. دومي در رابطه با تدبير امور خانواده و سومي تدبير امور مملكت بود.

 

مسائل فلسفه

 

مسائل فلسفه، اساسي ترين سوالاتي است كه بشر مي تواند بپرسد. ويژگي اين سوالات، اين است كه هميشه وجود داشته و خواهند داشت و هيچ علمي نمي تواند به آنها پاسخ دهد. هر انساني با اين سؤالات بنيادين كه به زندگي معنا مي بخشند، روبروست. سؤالاتي مانند:زيبايي چيست؟ آيا عالم هدفي دارد؟ علم ما واقعي است يا اينكه همه چيز يك نمايش است؟ و سئوالاتي مانند آن. هر علمي موجودات را از جنبه اي خاص بررسي مي كند. مثلا هندسه هر چيز را از حيث اندازه و بعد و شيمي از جنبه خواص شيميايي بررسي مي كند. اما فلسفه در وجود موجودات، شناخت ما به آنها و چيستي حقيقي آنها سئوال مي پرسد. به طور كلي اگر نتوان پرسشي را به طور تجربي و با استفاده از حواس يا با انجام آزمايش، پاسخ گفت، آن پرسش، يك پرسش فلسفي است. به اين ترتيب، مي توان مسائل فلسفي را در پنج دسته اصلي قرار داد. اين دسته ها شاخه هاي اصلي فلسفه محسوب مي شوند و ما براي نمونه چند پرسش از مسائلي را كه در هر كدام از اين شاخه ها مطرح است، ذكر مي كنيم.

 

فلسفه منطق

 

معناي استدلال و نتيجه گيري از يك سري مقدمات چيست؟ فرق استدلال هاي معتبر با استدلال هاي نامعتبر چيست؟ اصولا چرا به استدلال نياز داريم؟ فرق استدلالهاي قياسي و استقرايي چيست؟

 

معرفت شناسي

 

آيا اساسا شناخت چيزي ممكن است؟ اگر چيزي را مي شناسيم از كجا بدانيم كه آنرا مي شناسيم و از كجا بدانيم كه آنرا همانطور كه واقعا هست مي شناسيم؟ آيا يقين به چيزي ممكن است و يا اينكه همه شناختهاي ما چيزي بيش از حدس و گمان نيست؟ چگونه مي توان به شناخت صحيح رسيد؟ آيا عقل همه چيز را مي تواند درك كند و يا اينكه بعضي چيزها هستند كه خارج از دسترس عقل مي باشند؟

 

مابعدالطبيعه

 

بودن يعني چه؟ آيا عدم وجود دارد؟ آياهستي منحصر به موجودات مادي است؟ آيا جهان نامتناهي است؟ جسم و ذهن و يا بدن و روح چه رابطه اي با هم دارند؟ وحدت و كثرت يعني چه و در جهان چه نسبتي با هم دارند؟ يعني جهان تا كجا وحدت و اين هماني دارد وتا كجا كثرت و اختلاف؟ آيا خدا وجود دارد؟

 

فلسفه اخلاق

 

اخلاق چيست؟ ارزش به چه معناست؟ عمل نيك چه ملاكي دارد؟ آيا ارزشهاي اخلاقي هميشگي اند و يا نسبي؟ آيا در انسان چيزي به نام وجدان اخلاقي وجود دارد؟ آيا عمل بد در هر اوضاع و شرايطي بد است؟

 

زيبايي شناسي

 

ما به چه چيزي زيبا مي گوييم و ملاكمان براي زيبا ناميد ن يك چيز چيست؟ آيا زيباي امري عيني و واقعي است؛ يعني واقعا چيزي به نام زيبايي در اشيا وموجودات وجود دارد يا اينكه امري ذهني است و به هر شخص مربوط مي گردد و ممكن است كسي چيزي را زيبا بداند و كسي ديگر زيبا نداند؟ آيا زيبايي انواع مختلفي دارد؟ قوه اي كه در انسان زيبايي را درك مي كند، چيست؟ كاركرد هنر چيست؟ اين سئوالات، تنها نمونه هايي است از سئوالاتي كه در مسائل و شاخه هاي عمده فلسفي مطرح مي گردد. سئوالات فلسفي در هر يك از اين شاخه ها بسيار است و هر فيلسوفي نيز جواب هايي متفاوت از ديگر فلاسفه به اين سئوالات داده است. فايده فلسفه آيا اساسا فلسفه فايده اي هم دارد و لازم است كه به آن بپردازيم؟ و يا اين كه صرفا انباشته اي از آرا و سخنان عده اي در گذشته است و هيچ گونه فايده اي براي ما ندارد؟

 

ما در اينجا تنها چند فايده از فوائدي را كه ذاتا بر فلسفه مترتب است، ذكر مي كنيم و قضاوت را بر عهده شما مي گذاريم: دانش فلسفه، مانند هر دانش ديگري، غريزه كنجكاوي انسان را در زمينه سوالات و پرسشهاي مختلف ارضاء مي كند؛ با اين تفاوت كه سوالات و مسائلي كه فلسفه در پي حل آن ها است اساسي ترين و بنيادي ترين نوع مسائلي است كه بشر با آن ها سر و كار داشته و دارد.

 

اساسا در فلسفه لذتي وجود دارد كه از نياز ما به خود فلسفه؛ يعني نياز به دانستن و فهم جريانات عالم هستي بر مي خيزد و گواه اين مطلب، معناي خود واژه فلسفه يعني عشق به دانايي و خرد است.

 

لئوناردو داوينچي مي گويد:

 

عالي ترين لذت، لذت درك و معرفت است.

 

فلسفه ما را بسوي اين لذت متعالي راهنمايي مي كند.

 

اغلب ما انسان ها، جدا از لذات جسماني، همواره به دنبال حقيقتي هستيم. در جستجوي فهم معنا و مقصود جهان و حوادث آنيم؛ گر چه هميشه به اين نياز دروني و فطري خود آگاه نباشيم. فلسفه به دليل طبيعتي كه دارد، به اين نياز ما پاسخ مي دهد. و براي همين نيز از اولين روز حيات آدمي بر روي كره زمين، وجود داشته است.

 

اگر كمي تامل كنيم، مي بينيم بدون گزاره هاي فلسفي نمي توان زيست.

 

به عنوان مثال، يك رويداد ساده و روزمره را در نظر مي گيريم:

 

فرض كنيد در منزل هستيد و تلفن در اتاق بغلي زنگ مي زند. شما به سمت تلفن رفته و آنرا بر مي داريد. تحليل همين رويداد ساده نشان مي دهد كه كار شما بدون فرض و قبول تعدادي گزاره فلسفي امكان پذير نيست و توجيهي هم ندارد. مثلا براي اين كه حركت شما و رفتن به سمت تلفن معنا داشته باشد، بايد مفاهيم علت و معلول، هستي و نيستي، زمان و مكان، ذات يا جوهركه در اين جا مقصود از آن همان تلفن است و غيره... را كه هيچ يك توسط حواس به ما داده نمي شوند؛ بلكه همه عقلي اند، مفروض بگيريم.

 

براي توضيح بيشتر مطلب مي گوييم كه بايد گزاره هاي فلسفي زير را صادق فرض كرده و آن ها را قبول كرده باشيد تا پس از زنگ زدن تلفن به سمت آن رفته و گوشي را برداريد:

 

1- چيزي كه آثاري دارد، حتما هست. صداي زنگ تلفن مي آيد، پس حتما تلفني هست كه دارد زنگ مي زند.

 

2- هر معلولي، علتي مي خواهد. اگر تلفن زنگ مي زند معلول، پس حتما علتي دارد.كسي كه زنگ زده است.

 

3- هر جسمي مكاني دارد. اگر تلفن زنگ مي زند، پس حتما جايي دارد. بنابراين بايد به آن جا بروم. در حقيقت رفتن شما به اتاق بغلي مبتني بر اين گزاره عقلي است.

 

4- چيزهايي را كه حس مي كنيم، موهوم و خيالي نيستند. بدون فرض اين گزاره، شما به تلفن جواب نمي دهيد، زيرا آن را موهوم و در خواب و رويا مي دانيد.

 

5- اجتماع و ارتفاع نقيصين محال است.كه معناي آن در اين رابطه اين است كه تلفن نمي تواند هم باشد و هم نباشد. اگر دارد زنگ مي زند، حتما هست و نمي شود كه نباشد.

 

با تامل بيشتر، به گزاره ها و پيش فرض هاي فلسفي بيشتري نيز خواهيم رسيد و اين گزاره ها فقط چند نمونه بودند. اگر در ساير امور نيز دقت كنيم، متوجه مي شويم كه از گزاره هاي فلسفي بسيار زياد ديگري نيز بهره مي بريم. مانند: قانون ضرورت علي معلولي، قانون عليت، امتناع تضاد، امتناع تناقص، امتناع دور، امتناع تسلسل و غيره ... . اين گزاره هاي فلسفي در ذهن همه ما انسان ها موجودند؛ به آنها باور داريم و دائما آن ها را به كار مي گيريم، بي آنكه توجهي به آن ها داشته باشيم.

 

نقش بنيادين گزاره هاي فلسفي در امور در زندگي روزمره هنگامي بخوبي درك مي شود كه فرض كنيم همه آن ها از ذهن همه انسان ها پاك شود. در اين صورت همه مي دانيم كه زندگي به كلي مختل خواهد شد. البته چنان كه اشاره شد، تمامي انسان ها بي آنكه نياز به آموختن دانش فلسفه داشته باشند، چنين گزاره هايي را به طور نا خود آگاه به كار مي گيرند. در حالي كه فلاسفه آن ها را به طور دقيق استخراج كرده؛ مفاهيم دروني و حدودشان را روشن ساخته و به اشكالات وارده بر آن ها پاسخ مي گويند.

 

براي درك اين مطلب، به مثال قبلي توجه كنيد. پيش از تحليل اين اتفاق، همگي فكر مي كرديم كه رويدادي كاملا حسي است و همه چيز توسط حواس ساز و كار يافته است. اما پس از تحليل مذكور، پي به اشتباه خود برديم. اين تحليل، نوعي تحليل فلسفي است.

 

يكي از فوايد فلسفه اين است كه به انسان مي آموزد كه در زندگي بشر، نقش حس بسي كمتر و نقش عقل بسيار بيشتر از آن است كه گمان مي رود. به عبارت ديگر، آموختن فلسفه انسان را از حس گرايي و توجه تنها به حس و جسم خود كه به اقتضاي زندگي طبيعي همه بدان دچارند، مي رهاند.

 

موضوع فلسفه، برخلاف موضوع ديگر دانش ها، عام و فراگير است و به همين دليل، جستجوي فلسفي فقط شامل بخش خاصي از جهان نيست؛ بر خلاف ساير دانش ها كه هر يك تنها بخش خاصي از جهان را مورد بررسي قرار مي دهند. اين ويژگي باعث شده كه فلسفه، بر خلاف ساير دانش ها كل نگر بوده و تصويري از كل عالم هستي به دست دهد. اساسا تصويري كه از فلسفه حاصل مي شود، به مراتب دقيق تر و كامل تر از تصوير حاصل از باورهاي عقل عرفي ميان انسان ها است.

 

ژرف نگري غالبا عموم مردم به پديده ها و اشيا موجود در جهان به ديده سطحي مي نگرند. آن ها اشيا و پديده هاي بسياري را مي بينند كه به ظاهر گوناگون و پراكنده اند؛ مانند سقوط اجسام بر روي زمين، گردش ماه به دور زمين؛ جزر و مد درياها و پديد آمدن فصول در پي يكديگر. عموم مردم از اين پديده ها پي به هيچ چيزي نمي برند و حوادثي كه در جهات اتفاق مي افتد، هيچ جذابيتي برايشان ندارد.

 

دانشمندان با ديده عميق تري مي نگرند. آن ها بر اساس تعدادي پيش فرض هاي فلسفي و غير فلسفي و با تجربه و تفكر به عمق پديده ها پي مي برند و نشان مي دهند كه اين پديده ها قوانيني دارند. اما اين ژرف نگري دانشمندان تا كجا ادامه مي يابد؟ تا جايي كه به پيش فرض هاي عام كه همه امور و قوانين علمي را تحت قوانين عام ديگري در مي آورند، برسند. همين كه به اين نقطه برسند، متوقف مي شوند. اما درست از همين نقطه حركت فلسفي آغاز و تحقيق فلسفي شروع مي شود. فلسفه با تحليل و اثبات و توضيح پيش فرضهاي فلسفي علوم به تعمق بيشتري در جريان ها و حوادث جهان پرداخته و پديده ها و اشيا را تا بنيادين ترين پايه هاي آن ريشه يابي مي كند .

 

بنابراين، در سير از سطح پديده ها به عمق آن ها فلسفه از همان نقطه اي آغاز مي كند كه ساير دانش ها در آن متوقف مي شوند. به طور كلي مباحث فلسفي ماهيتا عميق و ديدگاه ها و آراي فلسفي ذاتا ژرف اند و به همين جهت، فلسفه ژرف نگرتر از ساير دانش هاست و در اين زمينه با هيچ يك، قابل مقايسه نيست. همان طور كه گفته شد، همه دانش ها داراي پيش فرض هاي فلسفي هستند كه بدون اين پيش فرضها، بي معنا و غير ممكن مي شوند. پيش فرضهايي مانند اصل امتناع تناقض، اصل امكان شناخت، اصل عليت، اصل ضرورت علي معلولي، اصل معيت علي معلولي، امتناع دور، امتناع تسلسل و... .

 

پس فلسفه، تنها علمي است كه پيش فرض هاي ساير دانش ها را تدارك مي كند. به همين دليل است كه فلسفه را نقطه اتكاي ساير دانش ها و مادر همه علوم مي نامند. همان طور كه هر دانشي بر پيش فرضي فلسفي استوار است، هر جنبش اجتماعي و هر مكتب انساني نيز بر فلسفه اي استوار مي باشد. يعني زير ساخت هر جنبش و سيستم در همه زمينه ها مكتبي فلسفي است. براي مثال جنبش هاي بزرگي همچون نازيسم بر فلسفه نازيسم استوار بوده اند. جنبشهاي كوچك مانند جنبش هيپي ها، پانك ها و رپ ها نيز از اين قاعده مستثني نيستند و بر مباني جهان شناختي و فلسفي ديگري استوارند. به طور كلي تمام نظامهاي سياسي و اجتماعي كه در طول تاريخ در جهان به وجود آمده اند يا مي آيند، از فلسفه متاثر هستند. همچنين هر نظام انساني مانند نظام اخلاقي، سياسي، حقوقي، اقتصادي، آموزشي و غيره... بر مباني و پيش فرضهايي استوار است كه بسياري از آنها ماهيتا فلسفي بوده و رد و اثبات آن ها بر عهده فلسفه است. در يك كلام هر جنبش و مكتب اجتماعي و هر نظام انساني، درست يا نا درست، بر فلسفه اي درست يا نادرست استوار است. فيلسوفان يك جامعه به طور مستقيم با اين فلسفه ها سر و كار دارند؛ اما ساير اقشار جامعه هم از اين فلسفه ها بي بهره نيستند و به طور غير مستقيم، از طريق انتشار افكار فلاسفه و بازنمود اين افكار در مظاهر زندگي اجتماعي از آن ها متاثرند. به سبب همين تاثير و تاثرات، غالبا فلسفه اي خاص در يك جامعه مقبوليت عام پيدا مي كند. آشكار است كه در اين صورت، اين جامعه تنها آن نوع جنبش ها و نظام هايي را پذيرا است كه با فلسفه مورد قبولش نا سازگار نباشد. بنابراين هر جنبشي و هر نظامي در هر جامعه اي با هر فلسفه اي قابل پديد آمدن يا دوام يافتن نيست. از اين جا مي توان نقش پنهان فلسفه را در زندگي فردي و اجتماعي انسان ها درك كرد.

 

بنابراين، به مقتضاي اين ويژگي، فلسفه نقشي پنهان در زندگي فردي و اجتماعي بشر دارد؛ به طوري كه فقدان يك فلسفه درست به اختلال زندگي فردي يا اجتماعي و چه بسا نابودي اجتماع منجر شود. گواه اين مطلب خسارتهاي فردي و اجتماعي جبران ناپذيري است كه نازيسم و فاشيسم به جامعه بشري وارد آورده اند. چنانكه جنبش نازيسم كه بر اساس فلسفه اي نادرست بنا شده بود، باعث بروز جنگ جهاني دوم و كشته شدن ميليون ها انسان گرديد. پس به موجب اين معيار، ترديدي نيست كه براي پيشگيري يا دفع اين نوع خسارت ها كه جامعه بشدي هيچ گاه از آن ها مصون نيست، وجود فلسفه اي صحيح ضروري است و براي داشتن فلسفه صحيح بايد فلسفه آموخت. همه ما كساني را ديده ايم يا شنيده ايم كه هيچ گونه كاميابي و نعمت دنيوي نداشته اند و انواع مصيبت ها و بلاهاي مادي و معنوي را تجربه كرده اند و در عين حال افرادي شاد و قوي و محكم بوده اند؛ و در مقابل، افرادي را سراغ داريم كه مصائبي كوچك آن ها را از پاي در آورده است. اين فرق ناشي از چيست؟ بايد گفت: نوع زندگي انسان ناشي از نوع نگرش وي به هستي، به خودش، به آينده، به دنيا و ماجراهاي آن و به طور خلاصه، ناشي از نگرش او به جهان و موقعيت انسان در جهان است كه مجموع اين ها را جهان بيني مي نامند. اغراق نيست اگر بگوييم كه هيچ جنبه اي از انسان مهم تر از جهان بيني او نيست؛ زيرا جهان بيني فرد در تمام حركات و سكنات او و در تمام زندگي وي، نقش اصلي را دارد. بنابراين داشتن جهان بيني درست براي هر انساني ضروري است. اما اين جهان بيني چگونه به وجود مي آيد؟

 

در جواب مي گوييم كه: مسائل اساسي جهان بيني، مسائلي فلسفي اند؛ يعني باورهاي فلسفي هستند كه به انسان نوع نگرش يا همان جهان بيني را مي بخشند و چون داشتن جهان بيني درست براي هر كسي ضروري است، داشتن باورهاي فلسفي درست هم براي هر كسي ضروري است.

 

فلسفه با پايه ريزي مبناهاي زندگي انسان، او را در نحوه زندگي و طريقه سلوك در اجتماع راهنايي مي كند. اساسا از زمان قديم، فلسفه به دو بخش نظري و عملي تقسيم مي شد. بخش عملي آن مربوط به اخلاق امور شخصي انسان، تدبير منزلامور خانوادگي انسان و سياست مدنامور مملكت داري و حكومت بود. به عبارت ديگر، اين بخش از فلسفه، مستقيما انسان را در زندگي و امور عملي خود راهنمايي مي كرد و به او مي گفت كه در شرايط خاص، چه چيزي بد و چه چيزي خوب است. چنانكه ذكر شد، فلسفه هميشه به طور مستقيم و غير مستقيم، تاثير بسيار مهمي بر زندگي كساني كه حتي چيزي درباره آن نمي دانسته اند، داشته و از طريق ارتباطاترسانه ها فكر اجتماع را تحت تاثير خود قرار داده است. حتي آنچه امروزه به نام مسيحيت و يا اسلام شناخته مي شود، تا حدود زيادي تحت تاثير فلسفه تكوين يافته است. اين تاثير خصوصا در حوزه سياست مهم بوده است و هر حكومتي بر اساس فلسفه اي خاص بنا شده است. براي مثال قانون اساسي آمريكا تا حدود زيادي يكي از موارد اعمال و پياده نمودن انديشه هاي يك فيلسوف، يعني جان لاك است. فلسفه به دليل ماهيتي كه دارد و با برهان سرو كار دارد، از جانبداري هاي احساساتي و نتيجه گيري هاي عجولانه به دور است. اساسا تفاوت فلسفه با اموري همچون عرفان، در همين است؛ يعني فلسفه با استدلالي كردن مطالب خود، آن ها را براي همگان قابل پذيرش مي سازد؛ در حالي كه عرفان به دليل ماهيت خاص خود، براي اشخاص ديگر قابل درك نيست و بايد به مقام عارف رسيد تا بتوان مطالب او را درك كرد.

 

فيلسوف

 

فيلسوف كسي است كه به فلسفه و فلسفه ورزيدن مي پردازد؛ يعني دانشمند فلسفه است. گذشتگان، فيلسوف را حكيم مي ناميدند و مقصودشان از اين كلمه اين بود كه حكيم كسي است كه بر علوم مختلف، از علم طب گرفته تا علم رياضيات تسلط دارد و همچنين حكمت فلسفه را نيز كه به معناي علم به احوال موجودات است، آموخته است. فيثاغورس اولين كسي بود كه خود را فيلسوف، يعني دوستدار حكمت ناميد؛ زيرا در نظر او، صفت حكيم فقط به خداوند اختصاص داشت.

 

وي زندگي را به ميدان هاي مسابقه تشبيه مي كرد و مي گفت:

 

كساني كه در اين ميدان ها حضور مي يابند، سه گروهند:

 

يكي كساني كه براي شركت در بازي حاضر شده اند. دوم كساني كه براي خريد و فروش بليط به آن جا آمده اند و سوم كساني كه براي تماشا آمده اند. در ميدان زندگي، گروه سوم فلاسفه اند. فلاسفه جهان را از بالا همانند تماشاچياننگاه مي كنند و در مورد آن قضاوت مي كنند. فيلسوف همواره به ملاحظه مسائل و مشكلاتي مي پردازد كه براي همه ما داراي اهميت است. وي با مطالعه انتقادي صحيح مي كوشد تا عقايد و شناخت ما را درباره جهان و انسان ارزشيابي كند. وي مي كوشد تصويري كلي و منظم و منطقي در مورد آنچه مي دانيم و آنچه مي انديشيم، پيدا و مطرح نمايد. شخص معمولي در پرتو پژوهش فيلسوف و با نظر به طرح جامعي كه وي فراهم آورده است، مي تواند تصور خود را در مورد جهان و امور انساني متناسب با آن طرح كلي اصلاح كرده و اعمال و رفتار خود را با آن بسنجد. از همان آغاز پيدايش فلسفه، عقيده متفكراني كه به اين نوع پژوهش ها سرگرم بودند، اين بود كه نظرياتي را كه درباره خود و جهان قبول مي كنيم، بايد مورد رسيدگي دقيق قرار دهيم تا ببينيم آيا عقلا پذيرفتني هست يا نه.همه ما عقايد و معلوماتي درباره جهان و انسان حاصل كرده ايم؛ اما فقط معدودي از ما تامل و فكر كرده ايم كه آيا اين معلومات و عقايد قابل اعتماد و معتبر است يا خير.

 

فيلسوف اصرار دارد كه اين همه را در معرض مطالعه و بررسي دقيق قرار دهد تا دريابد كه آيا اين نظريات و عقايد مبتني بر دليل و مدرك كافي هست يا خير.

 

سقراط دليل توجه خود را به فلسفه چنين ياد كرده است:

 

زندگي بدون تفكر و تامل، زندگي نيست و ارزش ندارد.

 

وي دريافت كه همه مردم اطرافش، زندگي خود را در نيل به هدفهاي گوناگون مانند لذت و ثروت صرف مي كنند؛ بدون آن كه از خود بپرسند كه آيا اين امور مهم و قابل اعتماد هست يا خير. و چون چنين سوالي را از خود نمي پرسند و در طلب جواب هم نيستند، نمي توانند بدانند كه آيا درست عمل مي كنند يا نه و سراسر حياتشان در طلب اغراض بي فايده و مضر تلف مي شود. به همين دلايل، فلاسفه به طور كلي همه بر آن بوده اند كه مطالعه و بررسي و نقد و تحليل نظريات و عقايد و افكار و دلايل آن ها، مهم و با ارزش است. اساسا فيلسوف به كسي گفته مي شود كه خصوصياتي را كه بر گرفته از خصوصيات روح فلسفي است، در خود داشته باشد. برخي از اين ويژگي ها عبارتند از: 1- فيلسوف، كسي است كه به ارزش عقل ايمان دارد و در علم و عمل خود مقيد به احكام عقل است. در اين زمينه وي برخلاف كسي است كه در علم و عمل خود، معتقد به وحي و الهام يا متكي به خرافات است. 2- فيلسوف، كسي است كه درباره علل بنيادين امور و حوادث تحقيق مي كند. به عبارت ديگر، او متفكري است كه در مورد حوادث به تفسير عقلي پرداخته و به جستجوي علل آن ها مي پردازد. 3- فيلسوف در پي يافتن معناي جهان و چيستي آن است. به اشيا از جنبه هايي كه علوم ديگر به آن ها مي پردازند، كاري ندارد. بلكه با هستي اشيا و بودن آنها سر و كار دارد و مي خواهد قوانين بودن را بيابد. 4- فيلسوف جزئي نگر نيست؛ بلكه همه امور را در يك كل واحد مي بيند؛ يعني همه ديدگاه ها و نظرات درباره زندگي و جهان را در يك كل واحد كنار هم قرار داده و سازماندهي مي كند و سپس به نقد و بررسي آن ها مي پردازد. 5- فيلسوف هيچ چيزي را بدون دليل و برهان و استدلال نمي پذيرد؛ بلكه قبل از هر چيز مطلب مورد نظر را مورد بازرسي و مداقه قرار مي دهد تا مبادا عنصري غير عقلي وارد در دستگاه فلسفي گردد. 6- فيلسوف بدون توجه به اغراض، هدف ها و يا حرفه اي كه بدان اشتغال دارد، مي خواهد افكار و نظريات در باره جهان و زندگي را مطالعه ونقد كند. وي مي خواهد دريابد كه ما انسان ها در مسائل اساسي كه با آن ها روبروييم، چگونه مي انديشيم، شناخت ما مبتني بر چه چيزي است و براي نيل به احكام و داوريهاي صحيح، چه ملاك ها و موازيني را بايد برگزينيم. 7- فيلسوف به روشن كردن عقايد ما و نظريه هايي كه درباره جهان و انسان و ارزشهاي انساني داريم، اصرار مي ورزد. او پيش از آنكه صرفا داراي مجموعه اي از عقايد باشد، احساس مي كند كه اين عقايد را بايد مورد بازرسي دقيق قرار دهد و در نظامي از افكار كه داراي ارتباط منطقي باشتد، مرتب و منظم سازد. 8- فيلسوف هميشه دنبال درك حقايق است و غير از حقيقت، به چيز ديگري وابسته نيست.

 

روش فلسفه

 

هر علمي براي خود روشي دارد كه اين روش، طريقه رسيدن علم به اهداف خود را مهيا مي سازد. مثلا روش علم شيمي روش آزمايش و مشاهده يعني روش تجربي است؛ چرا كه هدف اين علم، پيدا كردن خواص شيميائي اشيا به منظور استفاده از آن است و براي نيل به اين مقصود، هيچ روشي جز روش تجربي نمي تواند كارساز باشد. و يا مثلا هدف علم رياضيات، كشف روابط ميان اعداد است و چون عدد، موضوعي عقلي و انتزاعي است و مابه ازائي در خارج ندارد، روش اين علم نيز متناسب با هدف و موضوع آن، روش عقلاني و محاسبه و تفكر است.

 

روش علم فلسفه بنابر آنچه گفته شد، مي توان مجموع راه ها و قواعدي را كه در فلسفه براي رسيدن به هدف اين علم، يعني طرح و اثبات مسائل فلسفي و پاسخ به پرسشهاي اساسي آن وجود دارد را، روش فلسفه بناميم. روشهاي فلسفه از بنياد با روشهاي علوم ديگر متفاوت است. همانطور كه گفته شد، علوم ديگر بجز رياضيات، از روش تجربي استفاده مي كنند؛ در حالي كه روش تجربي در فلسفه كاربرد اندكي دارد. از طرف ديگر، فلسفه از جهاتي با رياضيات نيز فرق دارد و به همين دليل نمي توان روشهاي علم رياضيات را تماما در فلسفه به كار برد.

 

بنگريد به فلسفه و رياضيات

 

بنابراين، نمي توان بين روشهاي فلسفه و روشهاي ساير علوم به مشابهت كاملي دست پيدا كرد. نكته اي كه بايد بدان توجه داشت، اين است كه فلسفه تنها يك روش ندارد بلكه به تناسب موضوعات خود، داراي روشهاي متفاوت است. در واقع اين طور بايد گفت كه اساساً فلسفه، مستلزم روشهاي بسيار گوناگوني است؛ زيرا بايد تمام انواع تجارب انساني را معرض شرح و تفسير خود قرار دهد.بر اين اساس، معيار فلسفه در انتخاب روش خود دو چيز است:

 

هماهنگي ميان كليه تجارب انساني

 

جامعيت تصوير برگرفته از كليه تجارب انساني

 

يك فيلسوف بايد ارائه تصويري جامع و هماهنگ از تجربه انسان از زندگي خويش و جهان را هدف خود قرار دهد و به همين دليل، روش او نيز بايد به گونه اي باشد كه زمينه را براي نيل به اين هدف مهيا سازد. چنانچه گفته شد، بر اساس مكاتب مختلف فلسفي و هدف هر مكتب و يا هدف هر فيلسوف، روشي متفاوت با روش ديگر فلاسفه و يا مكاتب فلسفي به وجود آمده كه متناسب با اصولي است كه آن فيلسوف يا آن مكتب فلسفي پذيرفته است.مثلا اگر عقيده يك فيلسوف اين باشد كه فقط با تعقل محض مي توان به حقيقت رسيد، روش او فقط شامل استدلال عقلاني خواهد بود؛ اما اگر در كنار تعقل، به اشراق و نوعي شهود و مكاشفه دروني نيز ايمان داشته باشد و آن را نيز براي نيل به خقيقت عالم لازم بداند، روشش ديگر فقط استدلال عقلي نخواهد بود.ما در اين جا برخي از روش هاي اساسي فلسفه را ذكر مي كنيم: روش استدلالي يا قياسي روشي است كه عمدتا در فلسفه به كار مي رود و هر گاه صحبت از روش اصلي فلسفه مي شود، همين روش مد نظر است. اساسا استدلال به فرآيندي ذهني گفته مي شود كه بر پايه قواعد و قوانين منطقي بنا شده است و استدلال درست، استدلالي است كه قياسي باشد. بنابراين، روش معتبر در فلسفه، روش استدلال- قياسي است و منظور از قياس نيز اين است كه با ترتيب دادن مقدمات معلوم، به كشف مجهول برسيم. در اين روش به دو چيز تكيه مي شود:

 

استدلال و برهان عقلي

 

شهود دروني كه با مجاهده و تصفيه نفس حاصل مي شود.

 

بر حسب اين روش، تنها با نيروي استدلال و برهان عقلي نمي توان به حقائق جهان نائل آمد؛ بلكه با تزكيه نفس و مشاهدات دروني است كه مي توان به باطن جهان كه همان حقيقت آن است، رسيد.

 

همان طور كه ذكر شده، بايد توجه داشت كه در روش اشراقي استدلال و برهان عقلاني كنار گذاشته نمي شود؛ بلكه اتكاي تنها به برهان و عقل مورد سرزنش قرار مي گيرد.

 

اين روش به نوعي شامل روش هاي عرفاني و سلوكي نيز مي شود.

 

مكالمات سقراط نمونه اي از روش مناظره است. در اين روش، فيلسوف در اطراف موضوع مورد بحث پرسشهايي مطرح مي كند و مي كوشد كه از راه سوال و جواب، تمام جنبه هاي موضوع را روشن كند و به حقيقت نائل شود. اين روش گرچه كمتر در فلسفه به كار مي رود، اما درمباحثي از فلسفه مانند بحث معرفت شناسي و بحث اخلاق و ارزش ها مورد استفاده قرارمي گيرد. استقراء يعني اين كه فيلسوف با مشاهده يك امر جزئي، نتيجه اي كلي مي گيرد. به بيان ديگر، روش استقرايي عبارت است از مطالعه يك امر جزئي به منظور پي بردن به احكام و قضاياي كلي.اين روش در ميان روشهاي فلسفه پيش از سقراط رواج بسيار داشت و حتي در فلسفه ارسطو نيز جزو روشهاي تحقيق فلسفه قرار گرفت؛ اما به دليل ماهيتي كه داشت، چندان مورد توجه نبوده است.

 

نياز به فلسفه

 

اساسا فلسفه از اصليترين نياز روحي انسان، يعني نياز به دانستن و فهميدن برخاسته است. نياز به دانستن و فهميدن يك نياز هميشگي است. چنانكه مي بينيم كه كودكان همواره مي خواهند چگونگي، چرايي و چيستي همه چيز را بفهمند. به همين دليل، ارسطو گفته است:

 

فلسفه با شگفتي و حيرت در برابر جهان آغاز شد. تاريخ نيز به ما نشان مي دهد كه از اولين دوران زندگي بشر بر زمين، عميق ترين پرسش ها و مسائل فلسفي مطرح شد:چه چيزي علت و سبب شد باران ببارد و علف رشد كند؟

 

براي انسان ها بعد از اين كه بدن هايشان مرد، چه اتفاقي مي افتد؟ آيا نيروهاي خوب بر جهان مسلطند يا نيروهاي بد؟ و... .اساسا بايد توجه داشت كه در جهت يافتن جواب به هين گونه سئوالات فلسفي بود كه اسطوره ها و آئين هاي مذهبي بشر شكل گرفت. بنابراين هر انساني به نوعي فيلسوف و تحت تاثير فلسفه است؛ چرا كه زندگي خود را هر چند ناخودآگاه، بر اساس جوابهايي كه به اين سئوالات بنيادين مي دهد، بنا مي نهد؛ با اين تفاوت كه فيلسوف رسمي و واقعي، اين پرسش ها را به طور جدي و منظم پي گيري كرده، جواب هايي را كه تا كنون داده شده است در بوته نقد نهاده و به جستجوي را ه حل هاي نو مي پردازد. نياز ديگر ما به فلسفه آن است كه همه ما انسانها در زندگي براي عمل كردن، مجبوريم كه همواره تصميم بگيريم. اساسا زند گي بدون انتخاب، محال است. به همين خاطر نياز اساسي داريم كه بدانيم چگونه و چرا چيزي را انتخاب مي كنيم و اصولا در هر موضوعي چه راهي را بايد انتخاب نماييم.فلسفه به اين امور مي پردازد و راه حل هاي متفاوت با نتايج گوناگون جلوي پايمان قرار مي دهد.بدين ترتيب، فلسفه براي همه انسان ها يك راهنما است؛ راهنما براي يافتن راه هاي بهتر و جديدتر و كامل تر.

 

هر گاه مي كوشيم تا دريابيم كه جهان چيست؛ آن گاه كه در تكاپوييم تا جهان را شرح و توصيف كنيم، در پي آنيم كه معنا و مقصود جهان را دريابيم . اگر كشف شود كه جهان مقصود و منظوري دارد، مي خواهيم آن منظور را بفهميم. پس مي توان گفت كه در انسان گرايشي نيرومند براي يافتن معناي زندگي و جهان وجود دارد و فيلسوف كسي است كه فعاليت هايش نيز همسو با اين نياز است. انسان از طريق علوم مختلف نيز به فلسفه نيازمند است؛ چراكه علوم و دانش هاي بشري در جنبه هاي مختلفي به فلسفه نيازمندند. فلسفه در پي يافتن تصويري كلي از عالم است و بر حسب نتايجي كه مي گيرد، اين تصوير را رسم مي كند. تصويري كه در هيچ جاي ديگري قابل رسم نيست. كندي، فلسفه را "صورت علم به حقايق اشياء به قدر طاقت انسان" و فلسفه اولي«مابعدالطبيعه را "علم به حقيقت اول كه علت هر حقيقتي است"، تعريف مي نمايد. او فلسفه را شريف ترين و برترين علوم مي داند كه تحصيل آن بر هر متفكري واجب است؛ و شريفترين قسم فلسفه نيز در نظر او، علم به ذات احديتخداوند مي باشد.

 

او در مورد ضرورت فلسفه مي گويد:"هيچ كس نمي تواند ضرورت چنين جستجويي را انكار كند؛ زيرا اگر اين جستجو يعني فلسفه را قبول كند، پس فلسفه ضروري است؛ و اگر امتناع كند، بايد دلايل امتناع خود را اقامه كند و خود اقامه دليل، به منزله ضروري بودن آن است؛زيرا فلسفه يعني دليل و اقامه دليل" بنابر نظر كندي، اگر فلسفه علم به حقايق اشيا باشد، بنابراين ميان فلسفه و دين اختلافي نيست و به همين دليل مي كوشد تا بين فلسفه و دين وفق دهد.

 

وي مي گويد كه:فلسفه و دين هر دو علم به حق مي باشند.

 

كندي در يكي از رساله هايش به قدرت عقل اعتراف مي كند كه:

 

به جان خودم سوگند كه گفتار پيغمبر راستگو محمد صلوات الله و عليه آله و هر چه را كه از جانب باري عزوجل آورده، چون به مقياس عقل سنجيده شوند، در خور پذ يرش مي باشند؛ و جز كساني كه از نعمت عقل بي بهره باشند به دفع و انكار آنها برنخيزند. كندي نخستين فيلسوب عرب است كه در مسائل فلسفي و علمي به تفكر و تعمق پرداخته و به زبان عربي، مطالب فلسفي نوشته است. كار مهم كندي اين بود كه مكاتب و نحله هاي فلسفي را كه اعراب پيش از اين نمي شناختند، به آنان شناساند و مسائلي را كه هنوز بدان دست نيافته بودند، برايشان توجيه و تحليل كرد.البته مسائل فلسفيي را كه كندي مورد بحث قرار داده است، همان چيزي است كه حكماي پيشين نيز مورد بحث قرار داده اند؛ اما او استقلال فكري خود را نيز از دست نداده و آرايي را اختيار كرده كه آن ها را موافق تمايلات فلسفي خاص خود و معتقدات ديني اش تشخيص داده است.هرچند ديگران با نظرات وي كمتر موافق بوده اند. با تمام اين احوال، كندي را نمي توان صاحب يك مكتب مشخص فلسفي دانست. اگر ابونصر فارابي را موسس حقيقي مكتب فلسفه اسلامي بدانيم، كندي را فقط بايد پيشواي اين فلسفه به شمار آوريم. كندي يكي از چهره هاي اسلامي است كه به واسطه ترجمه بعضي از آثارش به زبان لاتين، او را در مغرب زمين به خوبي مي شناختند و در قرون وسطي و نيز دوره رنسانس شهرت خاصي داشت.

 

فلسفه و علم

 

كلمه علم به دو معني به كار مي رود:

 

يكي به معني دانش و معرفت. به اين معنا اخلاق، دين، تاريخ، سياست، و حتي هر گونه شناخت و آگاهي، علم محسوب مي شود. چنان كه گاهي مي گوييم: من به فلان اتفاق علم دارم.يعني از آن اتفاق خبر دارم.معناي ديگر علم، دانش و معرفت خاصي است كه يا از طريق عقل حاصل مي شود مانند رياضيات، و يا از طريق تجربه و آزمايش مانند فيزيك و شيمي و روان شناسي و جامعه شناسي. مقصود ما از علم در اين جا، معناي دوم علم است. هر علمي، مجموعه اي است از مسائل مرتبط با موضوع آن علم كه حول آن موضوع سازمان يافته اند. مثلا، علم فيزيك، مجموعه مسائل و قوانيني است كه حول موضوع آن، يعني پديده هاي طبيعي و روابط حاكم بر آن ها، سازمان يافته اند: همه علوم؛ چه عقلي و چه تجربي، اصول و قواعدي دارند كه در ميان همه آن ها مشترك است.براي نمونه، همه علوم، به امور كلي مربوطند؛ يعني در پي كشف قوانيني هستند كه در همه حال صادق باشد. مثلا هندسه راجع به همه مثلث ها به طور كلي بحث مي كند و مثلث خاصي مورد نظر آن نيست. و يا فيزيك ميكوشد قوانين جاذبه را كشف نمايد؛ چرا كه ميخواهد به چيزي دست يابد كه در همه حال صادق باشد و در هيچ شرايطي تغيير نكند. به همين ترتيب، در شيمي گفته مي شود كه همه آب ها در شرايط معين، در دماي صد درجه به جوش مي آيند و اين يك قانون هميشگي است. اساسا اگر علمي چنين نباشد، علم محسوب نمي گردد. البته ميان علوم عقلي با علوم تجربي تفاوت هاي زيادي وجود دارد.علوم عقلي با انتزاع عقلاني پديد مي آيند. عقل، جنبه اي خاص از عالم خارج را انتزاع مي كند و آن را موضوع قرار داده و سپس درباره آن بحث كرده و آن را گسترش مي دهد.مثلا، رياضيات، علمي است كه درباره مفهوم عدد صحبت مي كند. خود اين مفهوم، حاصل انتزاع عقل از عالم خارج است. ما در عالم خارج، چيزي به نام عدد نداريم، بلكه پس از مشاهده چيز هاي مختلف، و با تلاش فكري به اين مفهوم دست مي يابيم. اما علوم تجربي، به بررسي پديدار ها مي پردازند و در پي كشف قوانين حاكم بر اين پديدارها هستند. البته آن ها نيز از اصول عقلي پيروي مي كنند، اما فعاليت اين علوم، عقلي محض نيست؛ آن ها بر اساس مبادي و قواعد عقلي به آزمايش و مشاهده عالم خارج مي پردازند؛ در حالي كه علوم عقلي، هم اصولشان عقلي است و هم آنچه در باره آن تحقيق مي كنند. فلسفه

 

فلسفه، تفكر محض درباره جهان و چيستي امور است.

 

درسده ششم ق.م كه فلسفه در يونان به وجود آمد، به همه مطالعات و كاوش ها نظري و عملي، فلسفه گفته مي شد. فلاسفه نخستين در موضوع هايي تحقيق مي كردند كه اكنون بايد آن ها را جز و علوم به حساب آورد. مثلا، تحقيق درباره اجرام آسماني، حيوانات، گياهان و سنگها بخشي از كارشان راتشكيل مي داد. به تدريج شاخه هايي مانند رياضيات و ستاره شناسي نجوم از فلسفه جدا و به علمي مستقل تبديل شدند. در طول زمان، شاخه هاي ديگر علمي نيز از فلسفه جدا شدند. آخرين رشته هاي علمي كه از فلسفه استقلال پيدا كردند، جامعه شناسي و روانشناسي بودند. به همين دليل است كه فلسفه را مادر علوم مي نامند. بايد توجه داشت با اينكه شاخه هاي علمي از فلسفه جدا شده اند، هيچ گاه نياز شان را به فلسفه از دست نخواهند داد. آن ها در اصول خود كه همه اصولي عقلاني استمانند اصل عليت، اصل ضرورت و ...، محتاج فلسفه اند. زيرا فقط فلسفه صلاحيت بررسي امور عقلي را دارد. البته فلسفه نيز در مواردي از آن ها كمك مي گيرد. يكي از اين موارد، براهين و استدلال هاي فلسفي است.در بسياري از موضوعات فلسفي، از مقدماتي استفاده مي شود كه در علوم تجربي اثبات شده است.مثلا، اين كه گاهي ما كسي را با چشم مي بينيم، اما بدليل اشتغال فكري متوجه او نمي شويم يعني يك امر تجربي، بسياري از فلاسفه را به اين عقيده هدايت كرده كه ادراك، پديده اي غير مادي است. ويا اين كه قرن ها مردم فكر مي كردند كه زمين ثابت است و همه كرات آسماني به دور آن مي گردند. اين نظر موجب شده بود تا نظام هاي فكري و فلسفي بسياري بر پايه اين اصل به وجود بيايند و بعدها، وقتي كه علم، حقيقت را نمايان ساخت، تمام آن نظام ها نيز از ميان رفت. از سوي ديگر، فلسفه با همه علوم، تفاوت اساسي دارد. بنابر اين فلسفه و علم در عين حال كه ميانشان ارتباطي عميق وجود داشته و به همديگر كمك مي كنند، هم در موضوع و هم در روش با هم تفاوت دارند. اسپينوزا باروخ بنديكت اسپينوزا در 24 نوامبر 1632 ميلادي در كشور هلند در شهر آمستردام در يك خانواده سرشناس هلندي كه اصالتاً پرتغالي بودند، به دنيا آمد. دوران كودكي و نوجواني را در رفاه و آسايش و با آداب و سنن يهودي گذراند. او در مدرسه عبراني آمستردام، تحت تعليم و تربيت استادان بزرگ، به تحصيل زبان عبري و دروس ديني پرداخت و تا آن حد پشرفت كرد كه در همان سنين جواني به خوبي باتمام نكات و رموز كتب معتبر ديني آشنا شد.پس از آن زبان لاتيني را فرا گرفت تا با افكار و فرهنگ هاي ديگر آشنا شود. همچنين طب و رياضيات و علوم و فنون ديگر را نيز آموخت و از فلسفه مدرسي، به ويژه حكمت توماس آكويناس و از فلسفه دكارت و فرانسيس بيكن و توماس هابز آگاهي يافت. اما وي، تحت تاثير تاملات فلسفي و آشنايي با افكار و انديشه هاي ضد ديني، به تدريج از جامعه ديني يهود رويگردان شد و احياناً از انديشه هاي ديني انتقاد كرد.اولياي كنيسه هاي يهود سعي كردند ابتدا با تطميع و نهايتاً با تهديد او را از عقايد خود باز دارند، اما هيچ كدام از اين ها در او موثر واقع نيفتاد. به ناچار در سال 1656 ميلادي، وي را محاكمه و به كفر محكوم كردند. بدين ترتيب اسپينوزا براي هميشه از جامعه يهود طرد گرديد. اما اسپينوزا بدون اينكه از اين جريان متاثر شده و ضعفي از خودش نشان بدهد، از آمستردام خارج و در قريه كوچكي كه بيرون از شهر بود و دراطاقي كه زير يك شيرواني واقع بود، منزوي شد و براي امرار معاش به تراشيدن عدسي كه آن را قبلاً آموخته بود، روي آورد.از اين راه پول اندكي به دست مي آورد و درهمان حال تنها و دور از همه، به تفكرات و تاملات علمي و فلسفي و تاليف مي پرداخت. در پايان سال 1660 به دهكده راينسبورگRhynsburg رفت و در خانه اي محقر اقامت گزيد و به تحقيق و پژوهش، همت گماشت. در آن جا چنان سرگرم و مجذوب كارهاي علمي و فلسفي شد كه بسيار اتفاق مي افتاد كه براي مدت زيادي خانه را ترك نمي كرد؛ چنانچه يك بار به مدت سه ماه از خانه بيرون نيامد. وي در همان دوران، با علما و حكماي بزرگ عصرش مانند لايب نيتس مكاتبه داشت.اسپينوزا در سال 1664 ميلادي به دهكده كوچكي در نزديكي لاهه و در سال 1670 به شهر لاهه رفت و تا پايان عمر در اين شهر اقامت گزيد. او در نهايت صرفه جويي و قناعت و مناعت نفس، زندگي را ادامه داد. به تدريج آوازه و شهرتش در همه جا پيچيد و دوستان و ياران فراوان يافت. در سال 1673 استادي كرسي فلسفه دانشگاه هيدلبرگ به او پيشنهاد شد، اما او آنرا رد كرد، زيرا اعتقاد داشت كه پذيرش اين شغل، آزاديش را محدود خواهد ساخت. اسپينوزا همچنان به تفكر و تامل و نوشتن ادامه مي داد تا اينكه در يك بعد ازظهر در سال 1677 در حالي كه اهل خانه به كليسا رفته بودند و فقط دوست پزشكش بر بالينش حاضر بود، در اثر مرض سل از دنيا رفت. در مراسم خاكسپاري اش، مردم، از پيروان هر ديني حاضر بودند. اسپينوزا از خود نه زن و فرزندي به جا گذاشت و نه ثروتي؛ چرا كه تمام عمر خود را صرف دانش و فلسفه كرد و كتب و رسالات ارزنده اي بر جاي گذاشت كه نامش را براي هميشه جاودانه ساخت. مهمترين كتاب او اخلاق نام دارد.

 

اسپينوزا يكي از فلاسفه پيرو مكتب اصالت عقل rationalism است.

 

مهمترين اثر او اخلاق نام دارد و او در اين اثر، افكار فلسفي، الهي و اخلاقي اش را به صورت قضاياي هندسي اثبات مي كند. بدين صورت كه در آغاز موضوع، بحث را تعريف مي كند و سپس بر اساس اصول موضوع و متعارفه، حكمي را ارائه و براي آن برهان اقامه مي كند. سپس به همين ترتيب پيش مي رود.

 

مهمترين مسئله اي كه اسپينو زا در صدد حل آن است مسئله دو گانگي ماده و روح است. دكارت به دو جوهر مجزا يعني ماده و فكر معتقد بود. به عبارت ديگر از ديد دكارت، همه هستي به دوبخش تشكيل مي شد: انديشه و ماده. اما اسپينو زا اين تقسيم را رد كرد و بيان داشت كه تنها يك جوهر و يك نوع وجود، هست. تمام طبيعت، ماده، انديشه و خلاصه همه چيز يك وجود است و اين وجود، خداوند است.

 

خدا هر چيزي و همه چيزهاست و از هر لحاظ كه بنگريم، نامتناهي است.

 

بدين ترتيب، اسپينوزا كسي است كه به وحدت وجود، اعتقاد راسخ دارد. در نظر وي، جلوه ها و صفات خدا بي نهايت است و نمي توان همه آن ها را شناخت. ما تنها دو ويژگي يا دو تجلي يا دوصفت خداوند را مي شناسيم:

 

انديشه

 

همه چیز درباره جدول تناوبی عناصر


درباره ی جدول تناوبی

 

 

 

مندلیف و لوتار میردر موردخواص عنصرهاو ارتباط انها بررسی های دقیق تری انجام دادندودر سال 1869م به این نتیجه رسیدند که خواص عنصرها تابعی تناوبی از جرم انهاست.به این معنا که اگر عنصرها را به ترتیب افزایش جرم اتمی مرتب شوند نوعی تناوب در انها اشکار میگرددوپس ازتعداد معینی از عنصرها عنصرهایی با خواص مشابه خواص پیشین تکرار می شوند .

 

مندلیف در سال 1869 بر پایه ی قانون تناوب جدولی از 63عنصر شناخته شده ی زمان خود منتشر کرد .در فاصله ی بین سالهای 1869 تا 1871م مندلیف هم مانند لوتار میر با بررسی خواص عنصرها و ترکیب های انها متوجه شد که تغییرهای خواص شیمیایی عنصرها مانند خواص فیزیکی انها نسبت به جرم اتمی روند تناوبی دارد.از این رو جدول جدیدی در 8 ستون و12سطر تنظیم کرد.او با توجه به نارسایی های جدول نیو لندز ولوتار میر و حتی جدول قبلی خود جدولی تقریبابدون نقص ارایه دادکه فراگیر وماندنی شد.

 

شاهکارهای مندلیف در ساخت شهرک عناصر :

 

روابط همسایگی:دانشمندان پیش از مندلیف در طبقه بندی عناصر هر یک را جداگانه و بدون وابستگی به سایر عناصر در نظر می گرفتند.اما مندلیف خاصیتی را کشف کرد که روابط بین عنصرها را به درستی نشان میدادو ان را پایه تنظیم عناصر قرار داد.

وسواس وی: او برخی از عناصر را دوباره بررسی کرد تا هر نوع ایرادی را که به نادرست بودن جرم اتمی از بین ببرد.در برخی موارد به حکم ضرورت اصل تشابه خواص در گروهها را بر قاعده افزایش جرم اتمی مقدم شمرد.

واحدهای خالی: در برخی موارد در جدول جای خالی منظور کردیعنی هر جا که بر حسب افزایش جرم اتمی عناصر باید در زیر عنصر دیگری جای می گرفت که در خواص به ان شباهتی نداشت ان مکان را خالی می گذاشتو ان عنصر را در جایی که تشابه خواص رعایت میشد جای داد.این خود به پیش بینی تعدادی ا زعنصرهای ناشناخته منتهی شد.

.

استقبال از ساکنان بعدی:مندلیف با توجه به موقعیت عنصرهای کشف نشده و با بهره گیری از طبقه بندی دوبرایزتوانستخواص انها را پیش بینی کند.برای نمونه مندلیف در جدولی که در سال 1869 تنظیم کرده بودمس و نقره وطلا را مانند فلزی قلیایی در ستون نخست جا داده بود اما کمی بعد عناصر این ستون را به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم کرد.سپس دوره های نخست و دوم و سوم هر یک شامل یک سطر و هر یک از دوره های چهارم به بعد شامل دو سطر شده وبه ترتیب از دوره های چهارم به بعد دو خانه اول وشش خانه اخر از سطر دوم مربوط به عناصر اصلی ان دوره و هشت خانه باقی مانده ی سطر اول و دو خانه اول سطر دوم مربوط به عناصر فرعی بود

 

ساخت واحد مسکونی هشتم:مندلیف با توجه به این که عناصراهن وکبالت ونیکل وروتینیم ورودیم وپالادیم واسمیم وایریدیم وپلاتینخواص نسبتا با یکدیگر دارند این عناصر را در سه ردیف سه تایی و در ستون جداگانه ای جای دادو به جدول پیشین خود گروه هشتم ا هم افزود. در ان زمان گازهای نجیب شناخته نشده بوداز این رودر متن جدول اصلی مندلیف جایی برای این عناصر پیش بینی نشد. پس از ان رامسی و رایله در سال 1894 گاز ارگون را کشف کردند و تا سا ل 1908 م گازهای نجیب دیگرکشف شد و ظرفیت شیمیایی انها 0 در نظر گرفته شدو به گازهای بی اثر شهرت یافتند.

 

اسانسور مندلیفبه سوی اسمان شیمی :جدول مندلیف در تنظیم و پایدار کردن جرم اتمی بسیاری از موارد مندلیفنادرست بودن جرم اتمی برخی از عناصر را ثابت و برخی دیگر را درست کرد .جدول تناوبی نه تنها به کشف عنصرهای ناشناخته کمک کرد بلکه در گسترش و کامل کردن نظریه ی اتمی نقش بزرگی بر عهده داشت و سبب اسان شدن بررسی عناصر و ترکیب های انها شد.

 

مجتمع نیمه تمام:

 

جدول تناوبی با نارسایی هایی همراه بود که عبارتند از :

1- جای هیدروژن در جدول بطور دقیق مشخص نبود .گاهی ان را بالا ی گروه فلزهای قلیایی و گاهی بالای گروه های گروه هالوژن ها جا میداد.

2- در نیکل و کبالت که جرم اتمی نزدیک به هم دارند خواص شیمیایی متفاوت است و با پایه قانون تناوبی ناسازگاری دارد.

3- کبالت را پیش از نیکل و همچنین تلور را پیش از ید جای داد که با ترتیب صعودی جرم اتمی هم خوانی نداشت .با پیش رفت پژوهش ها و با کشف پرتوایکس و عنصرهاو بررسی دقیق طیف انها عدد اتمی کشف و اشکار شد و عناصر بر حسب افزایش عدد اتمی مرتب و نار سایی های جزیی موجود در جدول مندلیف از بین رفت .زیرا تغییرات خواص عناصر نسبت به عدد اتمی از نظم بیشتری برخوردارست تا جرم اتمی انها .

4- سال پس از نشر جدول مندلیف بوابو در ات به روش طیف نگاری اکا الومینیوم را کشف کرد و گالیم نامید و 4 سال بعد نیلسون اکا بور را کشف کرد و اسکاندیم نامید و هفت سال بعد ونیکلر هم اکا سیلسیم را از راه تجربه طیفی کشف کرد و ان را ژرمانیم نامید.

 

تغییرات خواص عناصر در دوره ها و گروههای جدول:

1- تغییرات شعاع اتمی :در هر گروه با افزایش عدد اتمی شعاع اتمی افزایش می یابد ودر هر دوره با افزایش عدد اتمی شعاع اتمی به تدریج کوچکتر می گردد.

2- تغییرات شعاع یونی :شعاع یون کاتیون هر فلز از شعاع اتمی ان کوچکتر و شعاع هر نا فلز از شعاع اتمی ان بزرگتر است.به طور کلی تغییرهای شعاع یونی همان روند تغییرات شعاع اتمی است.

3- تغییرات انرژی یونش: در هر دوره با افزایش عدد اتمی انرژی یونش افزایش

می یابد و در هر گروه با افزایش لایه های الکترونی انرژی یونش کاهش می یابد.

4- تغییرات الکترون خواهی :در هر دوره با افزایش عدد اتمی انرژی الکترونخواهی افزایش می یابدودر هر گروه با افزایش عدد اتمی اصولا انرژی الکترون خواهی از بالا به پایین کم می شود .

5- تغییرات الکترونگاتیوی:در هر دوره به علت افزایش نسبتا زیا د شعاع اتمی الکترونگاتیوی عناصر کم میشود و در هر دوره به علت کاهش شعاع اتمی الکترونگاتیوی عناصر افزایش می یابد .

6- تغییرتعدادالکترونهای لایه ظرفیتوعدد اکسایش:در هر دوره از عنصری به عنصر دیگریک واحد به تعداد الکترون ها ی ظرفیت افزوده میشود و تعداد این الکترونها و عدد اکسایش در عنصرهای هر گروه با هم برابرند.

7- تغییرات پتانسیل الکترودی :در ازای هردوره با افزایش عدد اتمی توانایی کاهندگی عنصرها کاهش می یابد و توانایی اکسیدکنندگی انها افزایش می یابد .از این روفلزهایی که در سمت چپ دوره ها جای دارندخاصیت کاهندگی ونا فلزهایی که در سمت راست دوره ها جای دارندتوانایی اکسید کنندگی دارند.در موردعناصر یک گروه توانایی اکسید –کنندگی با افزایش عدد اتمی وپتانسیل کاهش می یابد.

8- تغییرات توانایی بازی هیدروکسید:توانایی بازی هیدروکسیدعناصر در گروهها ازبالا به پایین افزایش می یابد اما در دوره از سمت چپ به راست رو به کاهش است.

9- تغییرات دما وذوب یا جو ش:در هر دوره دمای ذوب و جوش تا اندازه ای به طورتناوبی تغییر می کند ولی این روندمنظم نیست و در موردعناصرگروهها نیز روندواحدی وجود ندارد

 

* مجتمع:جدول - واحدمسکونی:گروه - ساکنان:عناصر

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

تلسكوپي از گاز


تلسكوپي از گاز

دانشمندان موفق به استفاده از ابرهاي گازي به عنوان تلسكوپي عظيمشده اند.

اخترشناسان روشي را يافته اند كه به كمك آن مي توانند با به دامانداختن ابرهاي گازي در فضا از آن براي ساخت تلسكوپي غول پيكر بهره گيرند.تلسكوپيقوي تر از هر تلسكوپ ديگري كه تا كنون توسط بشر سلاخته شده است.با كمك اين ابزار ،اخترشناسان مي توانند نگاهي دقيق به حاشيه سياهچاله ها بياندازند. جايي كه تا كنوناز تير راس رصدهاي اخترشناسان پنهان مانده است.

اين روش بسيار جذاب در مقاله اي كه گروهي از محققان موسسه CSIRO (مركز مطالعات استراليا) ، دانشگاه آدلايد و موسسه اي پژوهشي در هلند به چاپ رساندهاند مورد بررسي قرار گرفته است.اين مقاله براساس كارهاي رصدي انجام شده هيلي بيگنال،است .وي دانشجوي دوره دكتري بوده و هم اكنون با VLBI همكاري مي كند.رصدهاي وي باكمك آرايه تلسكوپهاي راديويي استرالياCSIRO در شرق استراليا به انجام رسيده است.

با كمك تكنيك جديد ارايه شده اخترشناسان قادر خواهند بود جزيياتيدر حدود 10 ميكر ثانيه قوس را تفكيك كنند.اين قدرت تفكيك عظيم معادل آن است كه ازروي زمين يك حبه قند را برروي سطح ماه آشكار كنيم.اين توانايي خيره كننده كه تقريبا 10 هزار برابر بيش از توانايي تلسكوپ فضايي هابل است ، دانشمندان را قادر مي سازدتا جزيياتي تا 100 برابر از كم سوترين اجرام عالم را آشكار كنند. هدف اصلي طرح جديدبررسي جزييات جديد در خصوص سياهچاله هاي بزرگ و نحوه تشكيل جت هاي عظيم ماده دراطراف سياهچاله است كه تا ميليونها سال نوري در فضا امتداد مي يابند. با كمك تكنيكجديد دانشمندان مي توانند تا فاصله يك سوم سال نوري از منبع اين جتها نفوذ كنند وبه اطلاعات ارزشمندي در خصوص اندازه جت ها در محل شكل گيري خود، الگوي ميدانهايمغناطيسي و نحوه تغييرات فعاليت اين جتها در طول زمان دست يابند.هدف ديگري كهاخترشناسان مي توانند با كمك اين تكنيك، به بررسي آن بپردازند، بررسي سياهچاله هايمركز تپ اخترهاي دوردست است.

اساس تكنيك جديد همان پديده اي است كه باعث چشمك زدن ستاره ها درجو زمين مي شود.كهكشان ما نيز داراي جوي نامريي است كه همانند لايه اي ظريف از ذراتباردار فضاي ميان ستاره اي را پر كرده است. عدم يكنواختي اين ساختار گازي عظيم موجبشده است تا در نواحي از اين محيط، مجموعه گازها به شكل عدسيهايي از جنس غبار درآيندو موجب متمركز شدن يا واگرايي امواج راديويي گردند كه از منابع بسيار دوردست به سمتما در حركتندو به دين ترتيب باعث مي شود تا اين منابع به شكل متناوب ضعبفتر و ياقوي تر از آنچه واقعا هستند به نظر آيند.اين فرايند باعث ايجاد نوعي چشمك زدن يابرق زدن اين اجرام دور دست مي شود. همانند جو زمين كه چشمك زدن تنها براي منابعنوري نقطه اي و بسيار دور رخ مي دهد ، در مقياس بزرگ نيز اين پديده تنها براي منابعبسيار دور رخ مي هد. منابعب كه آنقدر دور باشندكه تنها به شكل منبعي نقطه اي به نظرآيند. تپ اخترها در چنين موقعيتي قرار دارند و اين پديده براي آنها رخ مي دهد.

چشمك زدن تپ اخترها بسيار آهسته تر از ستاره ها رخ مي دهد. بنابرتعريف تغييراتي كه در بازه كمتر از يك روز به وقوع بپيوندد را سريع در نظر مي گيريمو البته تا كنون چشمكهايي با نرخ دو يا سه بار در ساعت نيز رصد شده است.

ميزان تغييرات در شدت و ضعف سيگنالها كه در اثر اين پديده رخ ميدهد، بسيار متنوع است و وابسته به منابع راديويي، اندازه ساختار ابر غباري ، سرعتحركت زمين و جهت حركت زمين در مدار خود به دور خورشيد و همچنين سرعت و جهت حركت ابرگازي در فضا تغيير مي كند.محققان هم اكنون به الگوي تغييرات اين امواج راديويي درخلال يك سال پي برده اند و با كمك اين الگو آنها مي توانند تصويري دوبعدي از نواحيمنتشر كننده امواج راديويي در يك تپ اختر تهيه كنند. پژوهشهاي اخير برروي تپ اختريبه نام PKS 1257-326 متمركز شده بود و الگوي چشمك زني يكساله اي براي آن كشف شد پيشاز اين نيز دو مورد الگوي تغيير ساليانه چشمك زني در مورد دو تپ اختر ديگر كشف شدهبود اما مورد اخير تاخير فازي بين دو طول موج 8/4 گيگا هرتز و 4/8 گيگاهرتز را ازخود به نمايش مي گذاشت. اخترشناسان معتقدند اين فركانسهاي بالا مربوط به عمق بيشترياز درون جت ها است يعني در واقع دلالت بر شواهدي در اعماق جت ها دارد جزيياتي كه ازنظر بزرگي معادل 10 ميكر ثانيه قوس است بنابراين نقشه اي دوبعدي در حد دقت ميكروثانيه قوس از اين منابع به دست آمده است.امواج دريافتي از اين تپ اختر در يك بازه 45 دقيقه اي تغييرات شدتي معادل 40% از خود به نمايش مي گذارند و اين بدان معني استكه صفحه هاي گازي تاثير كننده بر اين تپ اختر در فاصله اي حدودا 50 سال نوري اززمين قرار دارد. اين روش در صورتي كه بتوان از ان در بررسي تعداد زيادي از تپاخترها استفاده كرد مي تواند درچه هاي جديدي به شناخت تپ اخترها بگشايد اگرچه بهنظر مي رسد كه به دليل مقدار كماين گازها در اطراف زمين عملا تعداد زيادي از اينمنابع را نمي توان با اين روش مورد بررسي قرار داد.

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

جهان تراژيك در نيچه و هگل


جهان تراژيك در نيچه و هگل

 

نويسنده: مسعود يزدى

 

به نظر مى رسد كه جهان تراژيك كمتر از ويژگى هاى هگل و بيشتر از صفات جهان نيچه باشد. اما تراژدى در تكامل روح در هگل ديده مى شود (حتى اگر تحت اين لفظ در نيايد). در پديده شناسى، روح انواع بودن هاى تراژيك را تجربه مى كند. سوى ديگر بودن تراژيك همانا «رواقى بودن» است كه روح با اجبار از آن مى گذرد. نقطه ديگر «رواقيت»، تراژيك است. در بعد «رواقى»، نوعى بى تفاوتى نسبت به جهان ديده مى شود، حال آنكه در «آگاهى دردناك»، روح به طور موقت در موقعيتى قرار دارد كه خود را مواجه با ثانويت مى بيند و نسبت به جهان در عدم پذيرش به سر مى برد در نتيجه تصوير به گونه اى ديگر است. روح در ابتدا مواجه با «انحطاط» است و بعد از آن به مرحله «نجابت» مى رسد و سپس دچار «سلامت تراژيك بزرگ» مى شود. از ديدگاه نيچه، روح آن هنگام كه تحت تاثير حيات واقع شود، دچار «انحطاط» مى گردد.

 

جريان حركت روح به علت «حيات» همان انحطاط است. روحى كه تاثيرپذير حيات بيرون از روح است، دچار انحطاط شده و از بعد «سلامت» و «سلامت تراژيك بزرگ» به دور مى افتد. براى نيچه معيار «سلامت»، همان «نجابت» است كه مى تواند روح را تابع خود سازد. بعد ديگر روح همان نقاهت است، «نقاهت» جزيى از «سلامت تراژيك بزرگ» است كه روح هنگام باز سازى خود با آن مواجه است. «سلامت نجيبانه» پس از مواجه شدن با «انحطاط»، «سلامت نجيبانه» را مى جويد و اين آن چيزى است كه از نقاهت حاصل مى شود. تركيب ارگانيك بدن در نقاهت، در آستانه سلامت تراژيك بزرگ قرار مى گيرد. لذا «نقاهت» جزيى از تركيب ارگانيك بدن است.

 

لذا در اينجا تن تمرين مى كند كه چگونه در كنار «نيستى» بايستاد و به آن نظاره كند. لذا سلامت واقعى در كنار نيستى قرار مى گيرد.به سخن ديگر مى توان گفت كه دنيا و بعد نقاهت فصلى است جهت دوباره سازى «تن»، «تن» در نيچه بعد اشرافى دارد و از اين نظر حكمران ابعاد ديگر است. تجربه نيستى نيز براى تن، جايى خاص را دارد. تن يك «مفهوم» نيست و لذا از دنياى «مفاهيم» به دور است. دانش و مفاهيم برخاسته از دانش در مقابل تن راه به جايى نمى برند. مفاهيم شهودى نيز فقط تا حدى بيانگر ابعاد تن هستند. اما مفاهيم در فقر نسبى به سر برده و ديدگاه ها نمى توانند دنياى تن را ترسيم و يا تصوير كنند.اهميت مفهوم هستى تراژيك بزرگ در اين است كه انسان تنها موجودى است كه در بطن هستى داراى بعد تراژيك مى شود. معناى تراژيك در اينجا همان در لبه پرتگاه بودن است كه با «غرور» صورت مى پذيرد. تجلى غرور در سلامت تراژيك خود را نشان مى دهد و اين بدان معنا است كه اگر چه در لبه پرتگاه است اما «غرور» خود را از دست نمى دهد. در واقع غرور آن چيزى است كه در سلامت تراژيك خود را نشان مى دهد لذا سلامت تراژيك محصول «سلامت نجيبانه» است كه نظر مقابل سلامت «انحطاط آميزى» است.

 

در اينجا لازم است به مفهوم «بازى» نيز اشاراتى بشود. در نيچه جهان يك طرف ديگر بازى است. تا زمانى كه بازى فرد با جهان ناشى از «لبريز بودن» است، بازى براى فرد به معناى بازى به معناى واقعى كلمه است. يعنى آنكه فرد مى تواند قواعد بازى را خود تعيين كند. چرا كه فرد همچنان سرشار از هستى است لذا طرف ديگر بازى، ضعيف و زبون بوده و اين در واقع فرد است كه ابعاد بازى را تعيين مى كند. فرد در اينجا «سرشار» است. در انواع هنر مى توان اين سرشار بودن را ملاحظه كرد. نمونه آن كار معروف آگوست رودن است؛ در اينجا فقط يك تن محكم و بى تفاوت نشسته است. در حالى كه ديگران در تب و تاب بوده از اين رو به آن رو مى شوند. عضلات نيرومند فرد نشسته، پيام هنر را به ما مى رساند: هنر يعنى قدرت عضلات در عين سكون.

 

نيچه در مقابل «بودن» و «شدن»، مفهوم «بى گناهى شدن»را عنوان مى كند. در شدن ديالكتيكى، تز ها مرتباً تغيير مى يابند تا آنكه به مرحله «سنتز» رسند.

 

تكامل «تز» در جريان شدن، اين را نشان مى دهد كه تكامل داراى يك وجه ارزشى است كه بر تز و آ نتى تز حكومت مى كند. در «بى گناهى شدن»، پديده بدون هيچ انگيزه نهايى در متن «شدن» قرار مى گيرد. در اين جا سنتز تكاملى ديده نمى شود. «بى گناهى شدن»، خارج از بار ارزشى است. اين بى گناهى نه به صورت تكامل و نه به صورت انحطاط در بى گناهى شدن جريان دارد. در هگل هيچ نوع بى گناهى در شدن ديده نمى شود. جهان و انديشه خود محصول تكامل تز هستند. لذا در اينجا نوعى بى قرارى و شتاب براى شدن هاى بى پايان ديده مى شود. سنتز به هر حال وجه برتر تز و آنتى تز است. نيروى حياتى در سنتز هيچ گاه پايان نمى پذيرد بلكه جنبه هاى كامل تر حيات بر سنتز ها حاكم اند. لذا در اينجا «بى گناهى شدن» به چشم نمى خورد. بى گناهى شدن نقطه مقابل ديالكتيك است. البته بى گناهى شدن بدين معنى نيست كه جريانى طوفانى بر شدن حاكم نيست.

 

بى گناهى شدن و ديالكتيك هر دو از مسيرى طوفانى مى گذرند. اصولاً هر نوع شدن در نيچه و هگل داراى جنبه اى پرتلاطم است و نيچه و هگل، جريان طوفانى حيات را به صورت يك واقعيت مى پذيرند.«بى گناهى شدن» بيشتر يك مفهوم يونانى است در مقابل ديالكتيك كه رو به سوى تكامل هستى دارد. «بى گناهى شدن» داراى جنبه غير خود آگاه است كه در آن تكامل خودآگاهى لزوماً اتفاق نمى افتد. يكى از كوشش هاى نيچه در اين خلاصه مى شود كه «شدن» را از متافيزيك تكاملى نجات دهد. در فلسفه يونانى نيز بر «شدن» نوعى متافيزيك حاكم است. كوشش نيچه در اينجا صراحتاً غير و حتى ضد ديالكتيكى است. ديالكتيك در اينجا نوعى «فوق متد» تصور مى شود كه قصد دارد بر بى گناهى شدن، نوعى متد بيافريند. انسان از نظر «بى گناهى شدن» شبيه جانوران ديگر است. اين بدين معناست كه جانوران ديگر نيز (هرگاه از ديد انسانى به آنها نگاه نكنيم) در اين بى گناهى شدن قرار دارند (رجوع شود به سونات هاى ارفئوس اثر ريلكه). لذا خودآگاهى باعث از ميان رفتن «بى گناهى شدن» مى شود و به جاى آن متافيزيك هستى پديد مى آيد.نيچه جزء آن دسته از متفكران است كه پيدايش متافيزيك را در هستى نشانه ترس مى داند و بر اين باور است كه ابرمرد نياز به متافيزيك ندارد و در واقع متافيزيك علاوه بر ترس، نشانه ضعف انسان در مقابله با جريان هستى است.

 

براى هگل، سيستم فلسفى نشانه اى از پيچيدگى رو به تكامل است كه در نهايت كل حيات را نيز شامل مى شود. اما در هگل بى گناهى شدن نشانى از ابعاد ابتدايى حيات است كه در جريان تكامل مجبور به پيچيدگى است. حيات تراژيك، نقطه اوج اراده معطوف به فرم است. اراده معطوف به فرم آن بخش از حيات است كه تحت تاثير ميل به فرم واقع شده و در اينجا است كه مى توان مشاهده كرد كه چگونه فرم بر حيات غلبه مى كند. حيات به صورتى كه تجربه مى شود داراى فرم هاى آموخته شده است اما اراده معطوف به فرم از تمامى فرم ها مى گذرد و فرم خاص خود را بر حيات اعمال مى كند. حيات تراژيك نيز نوعى اراده معطوف به فرم است كه در آن به رغم ناپايدارى جهان فرمى خاص بر جهان تحميل مى شود. «سلامت بزرگ تراژيك» نيز آن سلامتى است كه به رغم زوال و انحطاط چيز ها، بر آنها تحميل مى شود.

 

در اينجا مى توان ملاحظه كرد كه چگونه هنر به نجات دهنده چيز ها تبديل مى شود. در دوران مدرنيسم؛ «چيز ها» بيشتر مسخ شده و خصلت اصلى خود را از دست مى دهند. تراژدى در پى آن است كه چيز ها را نجات دهد. اين بعد در تراژدى شاه لير به خوبى ديده مى شود. مسخ شدگى چيز در عصر مدرنيسم پيشرفته و كاپيتاليسم به عيان رخ مى دهد. مسخ شدگى در اينجا اين معنا را دارد كه جنبه درونى چيز از بين رفته و چيز در واقع بى چهره مى شود. اين پديده با آليناسيون چيز نزد هگل و ماركس متفاوت است.

 

يكى از وظايف هنر، ايجاد نيروى تازه در كالبد چيزها است. اين نيروى تازه مى تواند صورتى جديد به چيز ها دهد. چيز مى تواند توسط هنر كشف مجدد شود و اين هنر است كه به چيز نيرو مى بخشد. اين نيرو در قالب اراده معطوف به فرم تجلى مى يابد و فرم در اينجا تجلى اراده معطوف به حيات است. «چيز» تا قبل از كشف هنرى آن، در دنيايى ساكن و بى اثر زيست مى كند ولى در اينجا چيز چون مظهر قدرت، زيستى تازه مى يابد. قدرت در اينجا يك مفهوم هستى شناسى است در بعد اراده معطوف به قدرت (يا به فرم) چيز لبريز از حيات است كه در گذشته دچار ضعف و كاستى بوده، توان لبريز شدن از فرم را نداشته است. لذا هر نوع هنر برتر، نوعى اراده معطوف به قدرت (يا به فرم) است.

 

بايد توجه داشت كه هنر معطوف به فرم يك تعبير صرف نيست. چرا كه در تعبير بعدى از هنر مورد توجه قرار مى گيرد، ليكن در اينجا هنر معطوف به فرم بيش از تعبير است و تعبير در اينجا دچار يك نوع كمبود مى شود. تعبير كوششى جهت سامان دادن به تاثيرات است در حالى كه «چيز» فراتر از تاثرات و تعابير قرار مى گيرد. چيز هنرى از يكسو در كنار «چهره نگاه كردن» قرار مى گيرد و از سوى ديگر بعد غيرطبيعى (غير عادى) ساخت مفهوم را انجام مى دهد. در اينجا مى توان نگاه خيره را مقابل نگاه تحليلى قرار داد. نگاه خيره آن نگاهى است كه پيشين يا پسين نگاه تحليلى است. در نگاه خيره بعد «حيرت» ديده مى شود. در حيرت، «سلامت نجيبانه» وجود دارد. در نگاه حيرت نوعى سرشار بودن وجود دارد كه در آن سلامت نجيبانه به چشم مى خورد. حيرت و سرشار بودن از جمله ابعادى است كه مى تواند از سلامت نجيبانه به سلامت تراژيك تبديل شود. در سلامت تراژيك، اندوه و غم به كنار رفته اند. در حقيقت همين اندوه و غم است كه مانعى اصلى از براى پيدايش سلامت تراژيك است. اندوه مانع از آن مى شود كه فرد بتواند به جهان «آرى» بگويد. آرى به رغم بى ثباتى جهان خود نشانه سلامت تراژيك است.در بطن «آرى» گفتن به جهان، سلامت نجيبانه نهفته است.

 

نه گفتن جزيى از سلامت «انحطاط آميز» است كه در جست وجوى جهانى «يكدست» است، «نه» همان «سلامت رمانتيك» است كه مانع «سلامت نجيبانه» و «تراژيك» است. «طاغى» (قهرمان كتاب كامو به همين نام) از طريق «طغيان» به هويت مى رسد در حالى كه قهرمان نيچه از راه «تأييد» و آرى گفتن به جهان خود را درك مى كند. قهرمان كامو محكوم است كه يك عمل پوچ (بالابردن سنگ) را كراراً تكرار كند. حال آن كه قهرمان نيچه محكوم به چيزى نيست. بلكه اين خود اوست كه يك راه را بايد مجدداً بپيمايد. اگر او محكوم به چيزى باشد، همان «ابداع مكرر خود» است. (نيچه، فلسفه و هنر- ص 121)تراژدى ما در اين است كه جوهر ما كشف شدنى نيست، بلكه بايد اختراع شود. (همان كتاب- همان صفحه) اين همان چيزى است كه ميشل فوكو آن را زيباشناسى هستى مى نامد. از نظر فوكو در جامعه معاصر، فرد امكان آن زيباشناسى هستى را از دست داده است. لذا ما به جاى آن كه دچار وضعيت هاى «تراژيك» شويم، دچار وضعيت هاى «انحطاط آميز» مى شويم. اين شايد بدين خاطر است كه «زيباشناسى هستى» از ما بسيار دور است. اين كه گفته مى شود كه ما ابزار زيباشناسى هستى را نداريم (مانند زبان و غيره) به نظر درست نمى آيد. زيباشناسى هستى در آن هنگام درست مى شود كه ما بر لبه هستى ايستاده باشيم.

 

در حالى كه «زيباشناسى هستى» كه اكنون ما در اختيار داريم به ما فقط «ترس» را القا مى كند. از سوى ديگر جامعه معاصر به گونه اى است كه در آن زيباشناسى غيررمانتيك كم و بيش وجود ندارد. فلسفه اى كه ما در اختيار داريم همان فلسفه «ترس» و «اضطراب» است. (مانند هايدگر). گرچه ما بيش از پيش بر لبه پرتگاه هاى هستى قرار گرفته ايم ابزار فلسفى درك عميق آن را به همراه نداريم لذا از اين رواست كه وضعيت ما عميقاً تراژيك است (به رغم تمام سرپوش ها و ناديده گرفتن ها). اما در واقع ما نمى دانيم كه وضعيت تراژيك چگونه است.فلسفه عصر حاضر، به رغم تمام ادعاهايش، هنوز عميقاً رمانتيك است. پديده ها مانند مرگ، هستى، تاريخ و... با ديدگاهى رمانتيك مورد تفكر واقع مى شوند. لذا اين بيم نيز وجود دارد كه گفته فوكو (زيباشناسى هستى) نيز به شيوه رمانتيك فهميده شود. اهميت فوكو در مفهوم «تكنولوژى هستى» به غيررمانتيك بودن آن ارتباط مى يابد. در تكنولوژى هستى، به شيوه اثر اجتناب ناپذير، بعد تراژدى هستى نيز وجود دارد. در اينجا تراژدى هستى نشانه اجتناب ناپذير دارد. تراژدى هستى بخشى از تكنولوژى هستى است و اين آن بخش است كه فرد مى تواند براى خود بسازد و يا حداقل به تصوير بكشد.

 

از بين رفتن بعد درون گرايى در زندگى و تسلط ابعاد كمى از سوى ديگر، پيامد تسلط جامعه توده است.بعد هگلى (ديالكتيكى) روح نيز كم و بيش از ميان مى رود. پديده شناسى روح بعد جديدى است كه در پى آناليز جنبه هاى مختلف روح است. آنچه كه از هگل به جا مى ماند، وجود طوفان هاى متعدد در روح است كه ظاهراً پديده شناسى در پى كشف آن است.

 

از ميان فلاسفه، تنها تئودور آدورنو است كه به بعد درون گرايى توجه خاص دارد. برخلاف گفتار ماركسيست ها، براى آدورنو بعد درونى روح داراى اهميت خاصى است. او در واقع تلاش مى كند كه هگل را دوباره احيا كند. به هرحال، در نيچه و هگل، زمينه مرگ تراژدى به عيان ديده مى شود. همچنين از سوى ديگر به جاى تراژدى، درون گرايى در افرادى چون كيركگور به وجود مى آيد. به عبارت ديگر درون گرايى به عنوان نقطه مقابل تراژدى ترسيم مى شود (گئورگ لوكاچ جوان).

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

فضا و انديشه نو


فضا و انديشه نو

 

سام قندچي

 

در پي موفقيت مأموريت جديد به مريخ به مديريت فيروز نادري و همچنين با اعلام سياست جديد فضائي جرج بوش، من خوشحالم كه فضا را پس از سالها دوباره در صدر خبر ها مي ببينم. سي سال پيش وقتي اولين انسانها برروي كره ماه پا گذاشتند، يك پيش شرط تمام انديشه بشر يعني تفكر مقيد-به-زمينEarthbound از هم پاشيد.

 

منظور من از مقيد-به-زمين بودن چيست؟ درست است كه تئوري كپرنيكي گردش زمين به دور خورشيد، ديدگاه بطلميوسي زمين-مركزبين جهان را به دور ريخت، اما به طور ناخود آگاه، اثر جاذبه زمين بر فكر بشر، كماكان برقرار بود. اگر قبل از كپرنيك ما نگران بوديم كه از لبه زمين سقوط نكنيم، پس از وي، وقتي درباره حد زمان و مكان ميانديشيديم، هنوز نگران بوده ايم كه از لبه كيهان سقوط نكنيم.

 

بيشتر آنكه مقيد-به-زمين بودن هميشه به معني تقيد به يك مكان معين بر روي زمين بوده است، يك ده، يك شهر، يك كشور. در 1969، زمانيكه نيل آرمسترانگ به زمين از كره ماه نگريست، وي به هيچ نقطه اي برروي زمين متصل نبود. به عبارت ديگر، ديدن كره ارض به صورت واحد، شكل عاديnormal ديدن زمين از فضا است، ديدگاهي كه گلوبال است و ميتواند مبناي ارزش هاي انساني در دنياي فراصنعتي باشد.

 

انديشه بشر اساسأ طي هزاره ها، مقيد-به-زمين وانسان سانanthropomorphic بوده است.

 

انسان سان و يا انسان مركز بين به اين معني كه ما سعي ميكنيم جهان را به شكل ارزش ها و تجربيات انسان ها بفهميم. همانطور كه در نوشته متافيزيك و مذهب توضيح دادم، ما از اصطلاحاتي نظير *خالق* و *مخلوق* استفاده ميكنيم، چرا كه انسانها با ابزار سازي *خالقيني* بودند كه ميتوانستند با استفاده از ابزار ها اشيأ مختلف را بسازند، و محصول بدست آمده *مخلوق* آنها بود. بالاخره بسط دادن اين نگرش به همه جهان طي قرون در سيستمهاي فلسفي و مذهبي.

 

با اختراع هوش مصنوعي و ننوتكنولوژي ، ديدگاه انسان سانانه از جهان در حال تغيير است، و اين دليل آن است كه در جوامع پيشرفته، متافيزيك ديدگاه بودائي از جهان بيشتر مورد پسند شده است نا متافيزيك مذاهب ابراهيمي كه انسان مركز بين هستند.

 

سفربه فضا، هوش ماشيني، و ننوتكنولوژي باعث تغييرات ژرف در ديدگاه ما از جهان و خود، در تمدن هاي جديد ميشوند. البته اين تحولات جديد تكنولوژيك بر زندگي ما نيز از نظر تكنيكي تاثير ميگذارند. بدون كوششهاي سفر هاي فضائي در سالهاي 1950 و 1960، ماهواره هاي ارتباطاتي امروز وجود نميداشتند، كه امكان پخش برنامه هاي تلويزيوني در سراسر گيتي و تماس هاي تلفني بين المللي را ممكن كرده اند. امروزه حتي استخراج معدن در استروئيد ها و توليد برخي مواد در فضا ديگر رويا هاي داستان هاي تخيلي نيستند.

 

معهذا در اين نوشته موضوع توجه من اين است كه چگونه در پي اين تحولات، معني زندگي براي ما در حال تغيير است. اجازه دهيد ابتدا ديدگاه كنوني علم را از مبدأ و آينده جهان ذكر كنم.

 

امروزه اساسأ دو تئوري كيهان شناسي درباره مبدأ گيتي وجود دارد. اولي تئوري بيگ بنگBig Bang است كه از سالهاي 1930 با ما بوده است و دومي تئوري استدي استيتSteady State است كه از سالهاي 1940 مطرح بوده است. بيگ بنگ در مقايسه با تئوري دوم، آغاز و پايان براي جهان مي بيند، و به قول استيون هاكينگStephen Hawking، سوأل اينكه قبل از بيگ بنگ چه بوده نظير آن است كه بپرسيم شمال قطب شمال چيست، يك سوأل بي معني.

 

نيازي به گفتن نيست كه دانشمنداني هستند كه اين نطر را به چالش ميطلبند و فكر ميكنند اين ممكن است كه بپرسيم قبل از بيگ بنگ چه بوده است، چرا كه آنان بيگ بنگ را يك يكتائي انفصاليsingularity نميبينند، و با تئوري استرينگstring theory سعي در تعريف اين نقطه ميكنند. اما اطلاعات علمي موجود با تئوري بيگ بنگ بيشترسازگارند.

 

در سال 1989، من رساله اي نوشتم تحت عنوان "معني زندگي". در آنجا من كار اريك شسان Eric Chaisson در كتاب عصر زندگيLife Era وي را ذكر كردم كه تازه در آنزمان منتشر شده بود. من هنوز فكر ميكنم آنچه وي پيشنهاد كرده بود، در زمان ما جالب ترين تئوري براي درك تكامل هستيcosmos است. وي سه عصر به شرح زير در توسعه جهان پس از بيگ بنگ ميبيند.

 

عصر اول عصر انرژي است كه پس از بيگ بنگ بوده كه حوود 14 بيليون سال پيش بوده و در آنزمان بيشتر حهان انرژي است تا ماده. عصر دوم عصر ماده است وقتيكه كهكشانها و ستارگان و اجرام سماوي شكل گرفته اند، سومين هم عصر زندگي است كه حدود 5 بيليون سال پيش شروع شده و در حال قوت گرفتن بيشتر است.

 

براي اريك شسان، هوش بشر توان بازتاب و تأمل روي اطلاعات است كه خود در جهان نهفته است، حتي قبل از عصرانرژي، اما با افزايش بغرنجي جهان طي اين اعصار، زندگي هوشمندانه كه قادر به بازتاب برروي خود است متولد شده است. وي اين فرضيه را ارائه ميدهد كه عصر زندگي در نقاط مختلف گيتي در حدود همان زمان شروع زندگي در زمين منظومه شمسي ما است، و در نتيجه وي زندگي و هوش خارج از زمين را با استدلات بيشتر از كپلر، كه قرن ها قبل از وي ارائه كرده، طرح ميكند.

 

شسان فكر ميكند اسپاتنيكSputnik پنجاه سال پيش اولين فرصتي بود كه يك تمدن پيشرفته در نقطه اي ديگر از گيتي ميتوانست يك شيئي مصنوعي به دور كره زمين را مشاهده كند، و براي آنانكه 50 سال نوري از ما فاصله دارند، 50 سال طول ميكشد تا اين اتفاق را مشاهده كنند، و اگر سعي در تماس با ما كنند، 50 سال ديگر طول ميكشد كه ما پاسخ آنها را دريافت كنيم. تا آنجا كه ميدانيم، نزديك ترين ستارگاني كه سيستم سياره اي دارند بيش از 50 سال نوري از ما فاصله دارند و نشنيدن از آنها زياد تحير انگيز نيست.

 

در سالهاي اخير، همچنين آثار ري كورز.يلRay Kurzweil ، در عرصه هوش مصنوعيAI و تأثيرات آن بر روي جهان، ديدگاه هاي نوي ارائه كرده است چرا كه وي نشان داده چگونه هوش مصنوعي و ننوتكنولوژي از پايه جهان را از نو خلق ميكنند. كورزويل در كتاب عصر ماشينهاي معنوي Age of Spiritual Machines جزئيات سطح تازه بغرنجي complexity در تجديد ساختمان هوشمند حهان را نشان داده است.

 

بنظر من اگر مدل اريك شسان اتخاذ شود، كوشش هاي كورزويل و دركسلر در باز آفريني جهان ميبايست عصر شعور Intelligence Era خوانده شود، كه سطح جديدي از بغرنجي را به جهان مياورد. درست است كه شسان نيز *تفكر* را به مثابه دستاورد برجسته عصر زندگي طرح ميكند، اما بنطر من بازآفريني جهان كه هوش مصنوعي و ننوتكنولوژي ممكن ميكنند، فراسوي آن چيزي است كه در پروسه طبيعي تكامل ذهنيت قابل تبيين است، و آنگونه كه كورزويل نشان داده، نتائج بسيار جديدي را براي هستي باعث ميشود.

 

كارهاي بسياري بايد كرد تا جهان را در پرتو تحولات جديد درك كرد، نظير آنچه كه صاحب نظراني نظير كورزويل و شسان ترسيم كرده اند، معهذا يك چيز آشكار است، و آن اين واقعيت است كه بشريت دوران ديدگاه هاي انسان سانانهanthropomorphic و مقيد-به-زمينEarthbound را پشت سر گذاشته است.

 

پايان ديدگاه انتروپوموفيك (انسان سانانه) به اين معني است كه جهان ديگر به شكل مدل هاي خالق و مخلوق انسانها قابل درك نيست، انسانهائي كه قادر بودند اشيأ را با ابزار بسازند، اين نگرش را به سراسر گيتي بسط داده بودند. تعمق انديشمندانه درباره جهان از ديدگاه نو به ما اجازه ميدهد رابطه سيمبياتيكsymbiotic با يكديگر و با جهان در سطح وسيع ايجاد كنيم، بر مبناي رزونانسresonance، و نه از ديدگاهي كه ما را ارباب و طبيعت را برده ميانگارد، و يا ايدئولوژي هائي كه اعتقاد دارند خدا و نمايندگانش روي زمين ارباب هستند، و.مردم بنده آنانند.

 

پايان ديدگاه مقيد-به-زمين به اين معني است كه ما بايستي نگرش جهان با پيش فرض قدرت جاذبه و الصاق به نقطه معيني از زمين را كنار گذاريم، و بجاي نگراني از سقوط در لبه زمان و مكان، و تقيد به ديدگاه ناسيوناليستي از جهان، قادر شويم ديدگاه گلوبالي از خود و واقعيت داشته باشيم. البته آشكار است كه بستگي به آنكه ريشه هر كسي چيست، وي ممكن است در نقطه معيني مثمر ثمر تر باشد، و عشق به آن منطقه به معني ناسيوناليسم نيست.

 

حقيقت آن است كه نزديك ترين سيارات اگزوexo-planets يعني سيارات منظومه هاي فراسوي منظومه شمسي ما، كه قادر به رشد حيات باشند، سالهاي نوري از ما دورند، و مدتها طول خواهد كشيد تا سفر فضائي به آن مقاصد امكان پذير باشد. ولي ما خوشبختيم كه ممكن است در مريخ و يوروپا Europa (يكي از ماه هاي سياره مشتري) حيات امكان پذير باشد . آن ها در فواصل معقولي براي سفر فضائي در زمان ما هستند. ايجاد كولوني هاي انساني در اين نقاط، ميتواند تمام نگرش ما را از خود و جهان تغيير دهد.

 

اين كوششي است براي همه بشريت و نه فقط يك ملت، و مرگ يك زن هندي فضانورد در تراژدي آخر شاتلshuttle ، و حضور يك مدير برنامه ايراني الاصل براي پروژه مريخ كنوني اين حقيقت را بيشتر نشان ميدهد. اين واقعيت نشان ميدهد كه چرا اين موضوع براي هر ملتي از جمله ايران و ايرانيان مهم است. اين افتخار هر ملت است كه كوششهاي هموطنان خود را در سازمان هائي نظير National Space Society -NSS براي پيشبرد مرزهاي تمدن بشريت شاهد باشد، آنگونه كه 30 سال پيش ژرارد اونيلGerard K. ONeill در آثار پيشگامانه خود براي ايجاد كلونيcolony در فضا مينوشت.

 

 

منبع :www.iranscope.com

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

تصوير هابل از سرد ترين نقطه كيهان


تصوير هابل از سرد ترين نقطه كيهان

 

 

تصوير هابل از جزييات سحابي سياره نماي بومرنگ منتشر شد.

 

روز گذشته تصويري كه تلسكوپ فضايي هابل از سحابي سياره نماي بومرنگ، در صورت فلكي قنطورس، تهيه كرده بود منتشر شد. اين سحابي سياره نما ي جوان كه در فاصله 5000 سال نوري از زمين قرار دارد يكي از سردترين نقاط كيهان است كه تا كنون شناخته شده است.سحابي هاي سياره نما مراحل پاياني زندگي يك ستاره معمولي هستند و از فوران لايه هاي خارجي ستاره مركزي به وجود مي آيند. اين موجودات آسماني در آغاز عصر اكتشافات نجومي ، زماني كه ابزارهاي رصدي ما هنوز بسيار ابتدايي بودند به شكل قرصي كوچك ديده مي شدند از اين رو به خاطر ظا هرشان كه شبيه به سيارات منظومه شمسي بود به سحابيهاي سياره نما معروف شدند. سحابي سياره نماي بومرنگ در سال 1358 توسط دو اختر شناس به نامهاي كيت تيلور و مايك اسكارت با كمك تلسكوپ بزرگي در استراليا رصد و به خاطر شكل ظاهرش به نام بومرنگ نامگذاري شد. تلسكوپهاي زميني توانايي تفكيك جزييات اين سحابي سياره نما را ندارند و براي اين منظور بايد متوسل به تلسكوپ فضايي هابل شد. در سال 1373 يكي از رصدخانه هاي مجموعه رصدخانه هاي جنوبي اروپا كه در شيلي بنا شده است به اندازه گيري حرارت اين سحابي پرداخت. نتيجه به دست آمده بسيار حيرت انگيز بود . دماي اين سحابي سياره نما 272 درجه سانتيگراد زير صفر است، يعني تنها يك درجه سانتيگراد بالاتر از صفر مطلق.(پايين ترين حد دما در فيزيك كه در آن تمام حركتهاي مولكولي متوقف مي شود و مبناي مقياس كلوين). اين سحابي با اين دما تبديل به سرد ترين شي آسماني شد كه در فاصله اي در اين حد قرار دارد و دماي آن از تابش پس زمينه كيهان (تابشي به يادگار مانده از انفجار بزرگ كه از همه جهات فضا به ما مي رسد) نيز كمتر است.در تصويري كه تلسكوپ فضايي هابل در سال 1376 در طي يك نوردهي 1000 ثانيه اي و با كمك فيلتر سبز – زرد تهيه كرد. جزييات بيشتري از اين سحابي آشكار شده است. دراين تصوير كه روز گذشته (5 سال بعد از بعد از عكس برداري) منتشر شد ساختار مركزي همانند يك پاپيون بزرگ به تصوير كشيده شده است. در اين تصوير كمانهايي ظريف و ساختارهاي ميله اي شكل شبح مانندي در لبه هاي اين ناحيه پاپيوني آشكار شده است. شكل ظاهري اين سحابي سياره نما خود معمايي براي پژوهشگران است چرا كه اكثر سحابيهاي سياره نما ظاهري حباب مانند دارند . البته ممكن است به علت سن كم اين سحابي هنوز ساختار متقارن اين سحابي سياره نما شكل نگرفته باشد. اخترشناسان احتمال مي دهند جريان بادي بسيار شديد ، با سرعت 500000 كيلمتر در ساعت گازهاي بسيار سرد را از اطراف ستاره مركزي دور مي كند. ستاره مركزي اين سحابي مدت 1500 سال است كه سالانه يك هزارم جرم خورشيد را از خود بيرون مي ريزد . اين مقدار 100 برابر بيش از مقداري است كه ستاره اي مشابه هنگام تبديل شدن به سحابي سياره نما از خود خارج مي كند.و شايد همين توسعه سريع عاملي براي سرد شدن اين ناحيه از آسمان باشد. در تصوير هابل نور ستاره مركزي توسط ذرات غبار منعكس شده و اين تصوير را شكل داده است.

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

ستاره هاي متغير جديد در كهكشاني ديگر


ستاره هاي متغير جديد در كهكشاني ديگر

 

هزار نمونه جديد از ستاره هاي متغير دركهكشان قنطورس يافت شدند.

 

يك گروه بين المللي از محققان كه زير نظر دكتر مارينا رجكوبا (Marina Rejkuba) در رصد خانه جنوبي اروپا به فعاليت مشغولند موفق شدند پس از 3 سال مطالعه و بررسي كه با كمك تلسكوپ 2/8 متري VLT انجام شد تعداد 1000 ستاره متغير قرمز درخشان را در كهكشان معروف قنطورس A يا NGC5128 مشخص كنند. اين گروه طي تحقيق طولاني مدت خود به بررسي دقيق اين ستاره ها پرداخته و تغييرات روشنايي و دوره تناوب آنها را به شكل كامل تعيين كردند . اين بررسي ها نشان داد اكثر اين ستاره ها متغيرهاي بلند دوره و از نوع متغيرهاي نوع ميرا هستد. اين گونه متغيرها در اثر ضربان ستاره دچار تغيير نوري مي شوند و درخشندگي اشان تغيير مي كند.

 

اين نخستين باري است كه پژوهش كاملي برروي ستاره هاي متغيري انجام مي شوند كه در كهكشاني قرار دارند كه متعلق به گروه محلي ما نيست . كهكشان قنطورس آ 13 ميليون سال نوري از ما فاصله دارد و بر خلاف كهكشان آندرومدا و ابرهاي ماژلاني در گروه محلي كه كهكشان راه شيري را در خود جاي داده قرار ندارد. اين تحقيقات چشم اندازي جديد به روي درك بهتر چگونگي پراكندگي ستاره ها و هم چنين تحول كهكشانهاي بيضوي باز كرده است . اين كهكشانهاي پرجرم نقشي اساسي و بسيار مهم (از نظر گرانشي) بر ساختار خوشه هاي كهكشاني، به ويژه در دوره آغازين جهان دارد.

 

اگر شما هم از كساني بوده ايد كه اخبار و رويدادهاي فضائي اين چند هفته اخير را دنبال مي كرده ايد به طور حتم نام انوشه انصاري به گوشتان خورده است. نه اشتباه نكنيد. قصد ندارم كه او را به شما معرفي كنم و شرح سفر او به فضا را براي شما بازگو كنم چون همه شما از آن به طور كامل اطلاع داريد. در اين قسمت كتابي به زبان فارسي را به شما معرفي مي كنم كه مي تواند راهنماي كاملي براي آنانكه به فضانوردي و فضا علاقمند هستند باشد. علاوه بر آن شما با سفر انوشه انصاري و جزئيات سفر وي به ايستگاه فضائي آشنا خواهيد شد. كتابچه 52 صفحه اي به حجم 760 كيلوبايت و به صورت فرمت پي.دي.اف كه مي تواند شما را با دنياي انوشه انصاري به طور كامل آشنا كند. اين كتاب شامل 8 مقاله جامع در مورد موضوعات فضا بوده كه مي توانيد آنان را در سايت دانش فضائي نيز مشاهده كنيد.

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

فضا - انسان - محاسبه


فضا ، انسان ، محاسبه

 

فضا

 

هر وجود حقيقي در بستر و يا محيطي موجود ميگردد كه آنرا فضا ميناميم ، به بيان ديگر فضا بستر و محيط آفرينش جهان حقيقي است.

 

فضا اولين قرارداد ، پيش فرض و شالوده جهان حقيقي ميباشد، و در اين راه هر چه كه " در جهان حقيقي " پديدار و يا ساخته ميگردد را شامل ميشود.

 

بايد گفت كه ماهييت فضا خود نيز حقيقي است ( در ذهن ساخته ميگردد ) .

 

درفضا عناصر اساسي حقيقي، مانند ماهييت ويا محدوده تعريف و مشخص ميگردند.

 

با پديد آمدن فضا مولفه هاي جديدي همچون اندازه ، فاصله ، بُعد ، نهايت ، حركت ، زمان ، ابتدا ، و ... به وجود مي آيند. كه با توجه به ساختار و ماهييت هر فضا متغيير و يا متفاوت ميباشند.

 

قراردادِ فضا ، تعيين كننده محدوده جهان حقيقي است ، اين محدوده هر چه كه باشد مبنا فرض ميگردد.

 

نكته بسيار مهم اينست كه جهان واقعي استعداد داشتن مولفه هاي حقيقي را ندارد از اين رو فضا سواي ريشه واقعي آن ( بخش فيزيكي يا مادي آن مانند مقدار انرژي كه براي به وجود آوردن آن بكار ميبريم )، كاملاً حقيقي ميباشد.

 

با توجه به آنچه گفته شد ، بطور كلي ميتوان ويژگي هاي زير را براي فضا بر شمرد.

 

· فضا واقعي نيست

 

· فضا حقيقيست

 

· فضا قرارداد است

 

· فضا فرض است

 

· فضا مبناست

 

· فضا محدود است

 

 

 

هستي، قرارداد فضا

 

آنچنانكه پيشتر در مطلب "هستي" رفت قبول وجود هستي قرارداديست، و اين قرارداد را فضا ميناميم، بطور كلي در فضا عناصر وجود و آفرينش تعريف ميگردند.

 

بطور مثال اچ تي ام ال ( HTML ) كه قرارداديست براي به وجود آمدن فضايي بنام وب جهاني ( اينترنت )، اين مثال گونه ايست ازفضا سازي تعقلي.

 

اما فضاها ديگري نيزدرحوزه هاي ديگر انديشه موجود ميشوند بطور مثال فضاهاي افسانه اي و يا ديني كه خود بيشتر در فضاي تخيل ممكن ميگردند.

 

 

 

انسان، موجود محاسب

 

انسان زير گروه حيواني بشريت است كه در دسته موجودات زنده قرار ميگيرد.

 

ويژگي اساسي كه اين دستگاه زنده را از ديگر حيوانات مشخص مينمايند، قدرتي است كه آنرا محاسبه مينامند، به ديگر بيان انسان حيواني است محاسب.

 

پس از آنكه داده هاي خام، به توسط اعضاي حسي از جهان واقعيت به مغز رسيد برنامه هاي پنجگانه ( بينائي، شنوائي، چشائي، بويائي و لامسه ) اين داده ها را با توجه به برنامه ريزي ماهوي خود تبديل قالب به جلوه هائي مينمايند كه درك مستقيم وظاهري انسان از جهان واقع ميباشد، اين جلوه ها كه همان اعمال ديدن، شنيدن، چشيدن، بوئيدن و لمس كردن ميباشند در ميان انسان و حيوان و حتي حشرات نيز مشترك بوده و شكل ظاهري جهان واقعيت را بطور مستقيم بر آنان ترسيم ميسازد. اين احساسات گاهاً در ديگر موجودات زنده بسيار قوي تر و متكامل تر از همان احساسات در انسان ميباشد همانطور كه شنوائي در خفاش، بينائي در عقاب، بويائي در سگ و يا لامسه در مار، اما آنچه گونه انسان را بطور اخص از ديگرموجودات زنده جدا ميسازد برنامه اي بنام حساب است. اين برنامه تمامي اطلاعات وارده از جهان واقع به مغز را به قالب ديگري برده كه آنرا اطلاعات حسابي ميناميم. در حقيقت اطلاعات در مغز انسان علاوه بر آنكه بصورت مستقيم حس ميگردد، بطور مثال ديده يا شنيده ميشود علاوه بر آن محاسبه گشته، رياضيات و قوانين حاكم برآن معلوم و مكشوف ميشوند.

 

بطور عادي ما انسانها براي رفتار خود محتاج به دليل هستيم، در صورتي كه داده هاي جديد و تازه اي از جهان واقع در يافت نمائيم، ماهيت دستگاه محاسب بطور خودكار آغاز به پردازش اطلاعات مينمايد تا با تجزيه و كنكاش در آن قائده، فرمول و اساس بنيادين ساختارهاي رسيده را در يابد، پس از هر مرحله از پردازش ماحصل و اطلاعات جديد در حافظه ذخيره شده و اين توانائي فراهم ميگردد كه اين نتايج همزمان با ديگر موجودات اطلاعاتي قبلي ساختار بر نامه محاسب را تكميل و بهينه سازند و مورد استفاده مجدد قرار گيرند، جستجو در اطلاعات و داشته هاي مغزي را تفكر مينامند. تفكر نمونه اي از برنامه هاي عقلي و زير مجموعه برنامه محاسب ميباشد.

 

مزيت دستگاه محاسب در انسان او را به برنامه ريزي، استفاده از ابزار و در اختيار گرفتن برنامه هائي كه در دستگاه وجودي او به صورت كليدي و خودكار( مانند غرايض) وجود دارد قادر ميسازد.

 

عليرغم آنكه ويژگي محاسبه را در ديگر حيوانات نيز كمابيش ميتوان مشاهده نمود اما بزرگي حجم مغز در انسان سبب پيدايش ساختار خاصي از دستگاه حافظه، با توان ذخيره سازي بالا ميگردد.

 

حجم مغزي و حافظه رشد يافته و همچنين قدرت پردازش سريع اطلاعات عوامل اصلي ساختاري دستگاه مغزانسانند.

 

گذشتن فضاي ذخيره سازي و سرعت پردازش اطلاعات از حد مشخصي در دستگاه مغز پيدايش برنامه استثنائي محاسبه را موجب ميگردد. اين برنامه موجد و سر چشمه پر قدرت ترين برنامه ها چون تعقل، تفكر، تخيل، تكلم و ... ميباشد.

 

اين برنامه ها منجر به انجام عمليات و سلسله واكنشهائي در دستگاه موجود زنده ميگردند كه آنانرا رفتار ميناميم. مجموعه اين رفتارها را شخصيت گويند.

 

نهايتاً انكه محاسبه بر نامه ايست كه هر گاه موجودي بدان دست يابد او را بشر مينامند.

 

 

منبع :falsafe.blogspot.com

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

ساختار بلوری جامدات


ساختار بلوری جامدات دید کلی از لحاظ ترمودینامیکی پایدارترین الگوهای انباشتگی متعاق به گونه ای است که انرژی آزاد آن در دما و فشار مورد نظر حداقل باشد.ارزیابی انرژی آزاد معمولا مشکل است،اما تجزیه و تحلیل سهم های مر بوط بر حسب اندر کنشهای کولمبی بین یونهاکاملا ممکن می باشد.از آنجائیکه فاکتورهایی که یک ساختمان را بر دیگری مطلوب می کنند نهایتا بایکدیگر متعادل میشوند،بسیاری از جامدات بلوری در فرمهای متفاوت وجود دارندیا اصطلاحا پلی مورف می باشند.پلی مورفیسم خاصیتی از تمام جامدات و نه تنها تر کیبات یونی است.مثالی از این خاصیت ،وجود فازهای سفید وسیاه از فسفر عنصری و فازهای کلسیت و آرگونیت و از کربنات کلسیم است. تقسیم بندی پیوند ها نیروهای بین اتم ها را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: 1-پیوند کوالانسی: زمانی این پیوند ایجاد می شود که اوربیتال لایه ظرفیت در اتم های غیر فلز به گونه ای هم پوشانی کنند که دانسیته الکترون بین اتم ها افزایش یابد (همپوشانی مثبت ) چون این اتم ها جاذبه مشابه یا یکسانی برای الکترونها دارند انتقال الکترون ازیک اتم به اتم دیگر صورت نمی گیرد بلکه الکترونها بین آنها به اشتراک گذاشته می شود . یک پیوند کوالانسی مشتمل بر یک جفت الکترون با اسپین های مخالف است و دو اتم در آن نیز سهیم هستند این نیرو در حقیقت نیروی نگهدارنده بین اتم ها در یک مولکول است. 2-پیوند یونی : پیوند حاصل از نیروهای جاذبه الکترواستاتیکی (کولمبی ) بین یک فلز و یک غیر فلز است. در پیوند های یونی خالص بین اتم ها اشتراک الکترون وجود ندارد مثلاً در واکنش بین سزیم وفلوئور یک الکترون از یک اتم سزیم به یک اتم فلوئور منتقل می شود و ذرات بارداری به نام یون تولید می شود. 3-پیوند اندروالس: این پیوند را نیروی پراکندگی لندن می نامند و در مولکولهای فاقد دو قطبی دائمی موجب می شود به صورت مایع درآیند منشاء این نیرو حرکت الکترونها است از واپیچش ابر الکترونی مولکول دو قطبی لحظه ای به وجود می آید و در هر لحظه موقعیت قطبهای مثبت و منفی به دلیل حرکت الکترونها تغییر می کند. در نتیجه مولکول در کل فاقد گشتاور دو قطبی است.نیروی لندن شامل جاذبه بین این دو قطبی های لحظه ای است. این نیرو در مولکولهای بزرگ و پیچیده ای که دارای ابر الکترونی بزرگی هستند و به راحتی قطبیده (پلاریزه )می شوند به سرعت افزایش می یابد نیروی اصلی افزایش می یابد نیروی اصلی در آرگون و تتراکلرید کربن جامد همین نیرو است. 4-پیوند فلزی: این نوع پیوند شبکه های منظم از اتم هایی که کمبود الکترون دارند یا گروهی از اتم ها مانند فلز است و آلیاژها را در کنار یکدیگر نگه می دارند بارزترین خصوصیت این پیوند این است که الکترونهای پیوندی در تمام سطوح کریستال به طور نسبتاً سستی به اتم وابسته اند و آزادانه در سراسر بلور فلزی حرکت می کنند زیرا پتانسیل یونیزاسیون و الکترونگاتیوی فلزات بسیار کم است . یونهای مثبت فلزی نقاط شبکه ای ثابت را در بلور اشغال می کنند و ابر منفی الکترونهای آزاد بلور را به هم نگه می دارد . تقسیم بندی بلور ها : بهترین تقسیم بندی بلور ها بر حسب نوع ذرات تشکیل دهنده و نیروهای نگهدارنده آنهاست: کوالانسی، یونی، و اندوالسی، فلزی 1-بلورهای کوالانسی ،(مشبک): ذرات تشکیل دهنده این بلور اتم ها هستند که با شبکه ای از پیوند های کوالانسی به یکدیگر متصل هستند این مواد بسیار دیر گداز و سخت بوده و برای از بین بردن ساختار بلوری باید تعداد زیادی پیوند کوالانسی شکسته شود الماس که در آن اتم های کربن به وسیله پیوند های کوالانسی به یکدیگر متصل شده و ساختار سه یعدی به وجود می آورد. نمونه ای از این نوع بلورها است.شکل زیر یک نوع بلور کوالانسی را که مربوط به کوارتز (سیلسیم دیوکسید sio2

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

تصوير رنگين هابل از ستاره اي غبار آلود


تصوير رنگين هابل از ستاره اي غبار آلود

 

 

هابل تصويري بديع از سحابي تخم مرغ به دست داده است كه به شكل مجازي رنگ آميزي شده است

نماي زيباي فوق ، منظره اي از پوسته اي غبار آلود است كه ستاره اي كهنسال را در برگرفته . اين لايه هاي غبار حدود يك دهم سال نوري در اطراف اين ستاره پراكنده شده و با به وجود آوردن حلقه هايي در اطراف آن ساختاري پياز مانند به اين سحابي داده است.يك كمربند ظريف تر از غبار نيز تقريبا از مركز تصوير و عمود بر آن به سوي ما خارج شده است و دو شعاع نوري نيز از مركز ستاره محو شده مركزي خارج شده و مسير خود در غبار را روشن كرده است همانند پرتو چراغ قوه اي كه د راتاقي غبار آلود از خود رد به جا مي گذارد.استفاده از رنگ آميزي مجازي كه در اين تصوير استفاده شده است باعث شده است تا نحوه انعكاس نور از ذرات غبار اطراف اين ستاره به شكل واضح آشكار شود.

 

دوربين پيشرفته هابل مجهز به فيلترهاي پلاريزه است كه از آنها در تهيه اين تصوير استفاده شده است . با كمك سه فيلتر پلاريزه متفاوت نور رسيده از اين سحابي در سه زاويه خاص پلاريزه شده و هردسته با يكي از رنگهاي آبي، قرمز و سبز نمايش داده شده است.بخشهاي مركزي اسن سحابي تقريبا سفيد به نظر مي رسد. علت اين مساله وجود ستوني از غبار است كه روبه ما قرار دارد و باعث مي شود تا نور حاصل از ستاره چندين با و قبل از اينكه به ما برسد دچار شكست شود. نظير اين اتفاق زماني كه در كحيطي غبار آلود از يك صافي پلاريزه استفاده مي كنيد نيز رخ مي دهد.با بررسي قطبش نور اين سحابي دانشمندان مي توانند به اطلاعات وسيعي از خواص فيزيكي موادي كه اين پرتوها را بازتاب داده است ، دست يابند.كثر اين مواد را كربني تشكيل داده است كه در اثر همجوشي هسته اي در قلب ستاره تشكيل شده و سپس در فضا پراكنده شده است.اين ذرات غبار، احتمالا در آينده در شكل دهي به ستاره ها و يا حتي سياره هاي جديد مشاركت خواهند داشت. سحابي تخم مرغ در فاصله 3000 سال نوري و در صورت فلكي ماكيان (دجاجه) قرار دارد.

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

حيات فرازمينى از ديدگاه علم


حيات فرازمينى از ديدگاه علم

 

گورت شيلينگ

 

ترجمه: احمد آرين خو

 

در سال 1961 ستاره شناس فرانك درك معادله اى را ارائه كرد كه جست وجو براى يافتن موجودات فرازمينى را در مسيرى علمى قرار داد و پروژه مدرن سنتى را بنا نهاد. امروز اعداد و ارقام اين معادله چگونه به نظر مى رسند؟

 

جست وجو براى يافتن حيات فرازمينى به موضوعى جذاب در ستاره شناسى و زيست شناسى تبديل شده است اما كمتر كسى به ياد دارد كه چگونه اين موضوع در حدود چهل سال قبل ارائه شد.در سپتامبر 1959 دو فيزيكدان به نام هاى فيليپ موريسون و جوزف كوكونى مقاله ويژه اى را در هفته نامه انگليسى نيچر به چاپ رسانيدند تحت عنوانى تحريك كننده به اين مضمون «تحقيقات جهت ارتباطات بين ستاره اى».كوكونى و موريسون ادعا كردند كه راديوتلسكوپ ها به اندازه كافى حساس شده اند كه موارد ارسالى از تمدن هايى در اطراف ستارگان دوردست را دريافت كنند.

 

آنان اشاره كردند كه اين گونه پيام ها به احتمال زياد بايد در طول موجى معادل 21 سانتى متر ارسال شوند. اين همان طول موج ويژه اى است كه از هيدروژن خنثى (معمول ترين ذره موجود در عالم) ساطع مى گردد.موجودات فرازمينى احتمالاً اين طول موج را به عنوان يك مشخصه منطقى در طيف راديويى قلمداد مى كنند، در جايى كه محققانى مانند ما علاقه مند به بررسى آن هستند.

 

هفت ماه بعد يعنى در آوريل 1960 راديو اخترشناسى به نام فرانك درك براى اولين بار تحقيقى دقيق را براى رديابى سينگال هاى هوشمند از اقصى نقاط كيهان انجام داد.وى از يك آنتن با بشقابى به قطر 25 متر كه در رصدخانه ملى راديو اخترشناسى واقع در گرين بنك (ويرجينياى غربى) قرار داشت استفاده كرد و به دو ستاره نزديك كه به خورشيد شباهت داشتند گوش فرا داد و يا به عبارتى به استراق سمع راديويى پرداخت.دو ستاره مذكور عبارت بودند از تاوقيطس (اول النعامات) و ديگرى ستاره اپسيلون از صورت فلكى نهر (لازم به ذكر است كه منظور از اپسيلون پنجمين ستاره از هر صورت فلكى از لحاظ قدر است) پروژه وى به نام ازما، پروژه اى كم ارزش، ساده و ناموفق بود.

 

به دنبال تجربه ازما، درك نشستى را با حضور جمعى از دانشمندان ترتيب داد تا درباره چشم انداز و البته موانع و مشكلات پيش روى جست وجو براى هوش فرازمينى بحث و تبادل نظر شود. در نوامبر سال 1961 ، 10 كارشناس فنى مسائل راديويى، ستاره شناس و زيست شناس به مدت 2 روز در گرين بنك گردهم آمدند.كارل ساگان جوان نيز به همراه ملوين كالوين (شيمى دان دانشگاه بركلى) در آنجا حضور داشت، كسى كه در طول زمان برگزارى نشست خبرى دريافت كرد مبنى بر اينكه برنده جايزه نوبل شيمى شده است.همه چيز براى برگزارى نشست فراهم شده بود كه درك با فرمول مشهور خود از راه رسيد. اين فرمول عبارت بود از:

 

L*fc*fi*f1*ne*fp*N= R

 

امروزه اين رتبه از حروف و نشانه ها را مى توان بر روى پيراهن ها، سپر اتومبيل ها و بسيارى جاهاى ديگر يافت كرد.اين معادله بيان كننده عدد (N) است كه برابر است با تعداد «تمدن هاى قابل رويت» كه در كهكشان راه شيرى واقع است.R عبارت است نرخ ساليانه تولد ستارگان در راه شيرى.fp كسرى از اين ستارگان است كه داراى سياره هستند. ne متوسط تعداد سيارات «زمين گونه» است (سياراتى كه به طرز قانع كننده و مستدلى براى زندگى مناسب اند) كه در منظومه هايى از سنخ منظومه شمسى قرار دارند.f1 كسرى از اين سيارات است كه فى الواقع حيات بر روى آن ها شكل مى گيرد.fi كسرى از سيارات است كه علاوه بر اينكه محل زندگى هستند تكامل زيستى موجب ايجاد گونه اى هوشمند از حيات مى گردد.fc كسرى از گونه هاى هوشمند مذكور است كه قابليت ارتباط راديويى بين ستاره اى را داشته باشد.و L برابر است با عمر متوسط تمدن هاى قابل ارتباط. معادله درك به همان ميزانى كه ساده است جذاب نيز است. معادله مذكور با طبقه بندى يك مجهول بزرگ و تبديل آن به دسته اى از پرسش هاى كوچك تر و بيش از پيش قابل تحليل، تحقيق در زمينه موجودات فرازمينى را هرچه بيشتر محتمل و در ضمن واقع بينانه مى كند.

 

معادله درك پروژه ستى را به يك تلاش ملموس تبديل كرد و به اين پرسش كه آيا در نقطه اى ديگر از جهان هستى حيات وجود دارد يا خير مبنايى عملى بخشيد.

 

ستاره شناسان و زيست شناسان هر دو به يك ميزان از زمان ارائه فرمول درصدد حل آن برآمده اند.

 

در نگاه اول استنتاج يك مقدار تخمينى مناسب براى معادله نسبتاً ساده به نظر مى رسد ولى در واقع محاسبه تعداد هوش هاى فرازمينى كه برقرارى ارتباط با آنان ممكن باشد به سادگى ميسر نيست.در سال هاى اخير برخى از اين متغيرها وضعيت مشخصى پيدا كرده اند اما اغلب آنها بسيار ناشناخته باقى مانده اند. سرعت شكل گيرى و يا به عبارت ديگر نرخ تولد ستارگان در كهكشان ما تقريباً برابر است با يك ستاره در سال و نتيجتاً 1= Rخواهد بود.

 

مولفه بعدى (fp) احتمالاً بايد از اولين مورد كوچك تر باشد به اين دليل كه همه ستارگان همراه خود سياره ندارند.از سوى ديگر هنگامى كه يك ستاره داراى سيستم سياره اى باشد به احتمال حداقل 2 يا 3 سياره و قمر از اين سيستم به طور بالقوه شرايط اينكه سرچشمه حيات باشند را دارا هستند. با اين اوصاف احتمالاً مقادير fp و nc خيلى از يك كوچكتر نيستند.

 

گروهى كه به يافتن حيات در نقاط ديگر كيهان خوش بين هستند مى گويند حيات هركجا كه بتواند تشكيل مى شود يعنى (1=f1) و اينكه سير تكوين داروينى سرانجام متوجه تكامل هوش خواهد شد و اين يعنى (1=fi) و همچنين اينكه هيچ تمدن هوشمندى براى مدت طولانى بقاى خود را حفظ نخواهد كرد مگر اينكه الكتريسيته را كشف كند و احساس كنجكاوى جهت برقرارى ارتباط را درك كند (1=fc ). در چنين حالتى كه البته بسيار خوشبينانه است معادله درك تبديل به حالت ساده اى مى شود كه عبارت است از 1=N كه در آن L طول عمر متوسط يك جامعه هوشمند است برحسب سال.حال اگر L ما عددى معادل ده هزار باشد آنگاه ما، ده هزار تمدن همانند تمدن خودمان در كهكشانمان خواهيم داشت يا به عبارتى يك تمدن در كنار هر بيست ميليون ستاره.اگر اين مجموعه به شكلى تصادفى در كهكشان راه شيرى پخش شده باشند احتمالاً نزديك ترين آنها به ما در حدود هزار سال نورى از ما فاصله خواهد داشت.در اين وضعيت زمان لازم براى يك ارتباط دوسويه معادل بخش عظيمى از تاريخ ثبت شده بشر است اما يك ارسال يك سويه احتمالاً مسموع خواهد بود.

 

به هرحال حدود 40 سال از پروژه ستى با شكست مواجه شده و نتيجه اى را در پى نداشته است در حالى كه از اوايل دهه 1960 تاكنون گستره فعاليت راديوتلسكوپ ها، تكنيك هاى دريافت اطلاعات و همچنين قابليت هاى محاسباتى به ميزان چشمگيرى پيشرفت كرده است.به طور قطع Parameter Space سيگنال هاى راديويى محتمل (اعم از فركانس ها، مكان هاى واقع در آسمان، قدرت سيگنال ها و مواردى از اين دست) بسيار بسيار وسيع تر از آن چيزى است كه تاكنون مورد جست وجو و بررسى قرار گرفته است.

 

اما حداقل اين است كه اكنون ما دريافتيم كه كهكشان ما حاوى فرستنده هاى قوى فرازمينى نيست كه به طور متمادى و در ضمن آن طور كه مدنظر ماست علايم را به ما ارسال كند. در سال 1961 هيچ كس قادر به بيان اين مطلب نبود. آيا ما مقادير برخى از پارامترهاى معادله درك را زياد برآورده كرده و دست بالا گرفته ايم؟

 

آيا طول عمر تمدن هاى پيشرفته خيلى كوتاه است؟ و يا اينكه ستاره شناسان يك نكته مهم و عميق را از قلم انداخته اند؟

 

اكنون با تحليل جداگانه هريك از اجزاى معادله به بررسى مجدد اين رابطه مى پردازيم.R عبارت است از تعداد ستارگانى كه هر ساله در كهكشان ما تشكيل مى شوند (كه فى الواقع در حدود يك است). در اين مورد دانشمندان اخترفيزيك تقريباً اتفاق نظر دارند. (البته اين بدان معنا نيست كه دقيقاً در هر سال يك ستاره در راه شيرى متولد مى شود بلكه دامنه تغييرات آن بين 3/0 و 3 است.) اما مطلب اينجاست كه اطمينان ستاره شناسان و زيست شناسان در رابطه با عوامل بعدى اين معادله بسيار كمتر است.

 

- چند سياره وجود دارد؟ (Fp)

 

fp متغير دوم است كه عبارت است از كسرى از ستارگان كه داراى سيستم هاى سياره اى هستند.

 

اكتشافات اخير در رابطه با ستارگان جوانى كه با صفحات پيش سياره اى احاطه شده اند و در ضمن كشف سيارات حقيقى در حال گردش در اطراف ستارگانى كه شبيه به خورشيد هستند شك محققان را درباره اينكه آيا وجود سيارات امرى معمول است يا نه به يقين بدل كرده است.اين _ به اصطلاح _ صفحات پيش سياره اى به وسيله رصدهاى گسترده در محدوده اشعه مادون قرمز كشف شده اند و در عكس هايى كه توسط تلكسوپ هابل از سحابى جبار گرفته شده به طور مستقيم ديده شده اند. اين سحابى منطقه اى حاصلخيز جهت تشكيل ستارگان است. اين قبيل رصدها القاكننده اين نظر هستند كه حداقل نيمى از تمامى ستارگانى كه تازه متولد مى شوند با سياراتى همراه هستند.اگر چه هيچ كس اطمينان ندارد كه اين صفحات (پيش سياره اى) چقدر پابرجا خواهند بود.

 

رصدهاى اخير كه در محدوده امواج زير ميليمترى انجام شده، صفحات رقيق گازى بيشترى را در اطراف تعدادى از ستارگان پيرتر نشان داده است كه از جمله اين ستارگان مى توان به اولين هدف فرانك درك كه همان ستاره اپسيلون از صورت فلكى نهر است اشاره كرد.بسيارى از اين صفحات شكل حلقوى دارند. طبق ايده برخى از نظريه پردازان حفره ميان اين صفحات تنها مى تواند حاصل سياراتى باشد كه با گاز و غبار همراهند و در بخش داخلى صفحه قرار دارند. در عرصه كشف سيارات حقيقى پركارترين و پرمحصول ترين گروه از ميان شكارچيان سيارات گروهى هستند عبارت از Michel Mayor و Dider Queloz در اروپا و Raui Butier geoffrey Marcy .R در كاليفرنيا.اين گروه در بررسى 200 ستاره كه دوتايى نبوده و به خورشيد شباهت داشتند موفق به يافتن قريب به 10 سيستم سياره اى شده اند.

 

از اين نتايج چنين برمى آيد كه حدود 5 درصد ستارگان با سياراتى همراه هستند و در نتيجه مقدار متغير برابر با 05/0 خواهد بود.در هر حال مطلبى كه در اينجا وجود دارد اين است كه تكنيك هاى تحقيقاتى كنونى تنها نسبت به سيارات پرجرم و آنهايى كه در مدارهاى نزديك به ستاره خود گردش مى كنند حساس هستند. در حال حاضر موقعيتى مشابه منظومه شمسى قابل آشكارسازى نيست. به احتمال زياد نسبت حقيقى ستارگانى كه دوتايى نيستند، مانند خورشيد هستند و توسط سيارات همراهى مى شوند بسيار بيش از 5/0 درصد است. اين نسبت مى تواند 50 و يا حتى 100 درصد باشد.حال بايد منتظر بمانيم و ببينيم كه اين رصدهاى جديد چه مسائلى را درباره مولفه fp به ما ارائه مى كند؟

 

اگرچه ما هنوز مقدار نهايى مولفه فوق را در دست نداريم اما براى ما روشن است كه نقش بسيار مهمى را در معادله درك بازى مى كند و تنها يك بخش ناچيز از اين عرصه نيست.

 

- (ne) چه تعدادى از سيارات مناسب هستند؟

 

هنگامى كه به سراغ متغير سوم اين معادله مى رويم اخبار دلسردكننده اى به دست مى رسد، اين متغير چيزى نيست مگر ne.

 

اين عامل از معادله بيانگر تعداد متوسط سيارات موجود در منظومه هاى ديگر است كه جهت آغاز حيات از محيط مناسبى برخوردار هستند.(حرف e در اينجا مخفف «زمين سان» است يعنى سيارات مثل زمين).درك در كتابى تحت عنوان «آيا كسى آنجا هست؟» كه در سال 1992 به چاپ رسيد خاطرنشان مى سازد كه شركت كنندگان در گردهمايى گربن بنك مقدار مولفه ne را بين 1 و 5 ارزيابى كرده بودند.به ديگر كلام هر سيستم سياره اى مى بايست حداقل شامل يك سياره مانند زمين باشد (منظور محلى است كه وجود آب مايع در آن امكان پذير باشد) و اين رقم مى تواند به آسانى به 3 و يا 5 هم برسد.

 

اين ديدگاه خوشبينانه برپايه اين تصور استوار است كه منظومه شمسى ما در تعداد، اندازه و توزيع سيارات يك شاخص به شمار مى رود.

 

امروزه مريخ و همين طور اروپا كه يكى از اقمار مشترى است جزء محل هايى است كه براى يافتن اشكال اوليه حيات مورد بررسى قرار مى گيرند و فى الواقع با اين وضعيت 3 زمين احتمالى براى فرمول درك در منظومه ما پديد مى آيد.به هر حال سيارات فراخورشيدى كه در سال هاى اخير كشف شده اند نكته اى را به ما انسان ها آموخته اند (به اين ترتيب كه) منظومه شمسى ما با مجموعه اى از عوالم و اقمار كه در وضعيتى پايدار و در عين حال زيبا و با مداراتى كه تقريباً به دايره نزديك است، قرار دارد شايد انتظار بيش از آن چيزى است كه در قانون طبيعت وجود دارد.

 

- fi چه تعداد از سيارات سرچشمه حيات هستند؟

 

امروزه در محافل علمى در رابطه با مقدار متغير fi نظرات مثبت بيشترى وجود دارد همان متغيرى كه بيانگر كسرى از سيارات است كه قابل سكونت باشد و حيات در آن شكل بگيرد.توده هاى مولكولى پيكره حيات (اعم از مجموعه هاى بنيادى هيدروكربنى و حتى اسيدهاى آمينه) در سرتاسر عالم به وفور يافت مى شوند. موارد فوق الذكر در شهاب سنگ ها، دنباله دارها و گاز و غبارهاى بين ستاره اى كشف شده اند.

 

با وجود اينكه هيدروكربن ها و اسيدهاى آمينه ارگان هاى زنده نيستند لكن شكى وجود ندارد كه تحولات ماقبل حيات بسيارى در محبس تاريك كهكشان و در ميان ستارگان در حال انجام است. مهمترين بخش اين روند، يافته هاى شگفت انگيزى است كه (به زبان زمين شناسى) چنين بيان مى شود: ميكروارگانيسم ها تنها لحظاتى پس از آخرين برخورد مخرب (در روند شكل گيرى زمين) بر روى اين سياره نمايان شده اند.احتمالاً (البته در صورت حصول شرايط صحيح) پيدايش حيات روندى بالنسبه سهل الوصول دارد كه به راحتى اتفاق مى افتد، اگر اين روند مسيرى نامعمول و دشوار بود نمى شد انتظار داشت كه در اولين فرصت پيش آمده بر روى زمين انجام پذيرد بلكه بايد در مقاطع بعدى تاريخ سياره پديدار مى شد.

 

امروزه زيست شناسان در اين باره به بحث مى پردازند كه آيا حيات بر روى زمين چند بار و به صورت جداگانه پديد آمده يا نه.دلايل فراوانى وجود دارد كه نشان مى دهد تمام موجودات زنده اى كه امروزه بر پهنه كره زمين يافت مى شوند منشاء واحدى دارند ولى (با اين وجود) رشته هاى ديگرى از حيات نيز ممكن است در طول تاريخ ظهور كرده و از ميان رفته باشد.

 

- هوش fi

 

با پايان بخش مربوط به تعداد سيارات زمين مانند ما تنها با 3 مجهول ديگر مواجه هستيم. (اولاً) احتمال تكامل منتج به هوش چقدر است؟ (پاسخ به اين سئوال مقدار مولفه fi را براى ما مشخص مى كند)

 

(ثانياً) ما تا چه حد اطمينان داريم كه موجودات فرازمينى قادر مايل به انتشار امواج راديويى هستند (پاسخ اين سئوال ما را به سوى تعيين مقدار fc رهنمون مى سازد).و آخرين مورد اينكه طول عمر متوسط تمدن هايى كه امكان و توان برقرارى تماس راديويى را داشته باشند چقدر است؟(L)

 

اين عوامل زيست شناختى و جامعه شناختى (مطروحه) در معادله درك بحث ها و ترديدهاى علمى بيشترى را در مقايسه با عناصر بيان شده در عرصه اخترشناسى پديد آورده است. با توجه به نظرات بسيارى از دانشمندانى كه در زمينه حيات فعاليت دارند بسيار ساده لوحانه است كه بينگاريم سير تكامل در يك سياره ديگر لزوماً بايد به هوش (آن گونه كه مدنظر ماست) منتج گردد.ديرين شناسى به نام استفن جى گلد (دانشگاه هاروارد) در پرفروش ترين كتاب خود به نام «جهان شگفت انگيز» چنين ادعا مى كند كه: «احتمالاً ما وجود خود را مديون اقبال خوش هستيم، بشر صرفاً به حركت محدود نيست بلكه يك جوهر است.»

 

مسير تكامل، يك فرآيند غيرقابل پيش بينى، آشفته و عارى از نظم است.

 

گلد بارها و بارها به اين مطلب اشاره مى كند كه اگر ما قادر بوديم كه نوار سير تكامل بر روى سياره زمين را به عقب بازگردانده و دوباره آن را آغاز كنيم، غيرممكن بود كه انسان دوباره بر روى صحنه زمين خودنمايى كند.

 

ديگران اين گونه پاسخ مى دهند كه البته، آنچه كه ما در جست وجوى آن هستيم نوع بشر نيست. هيچ كس در پى آن نيست كه انسانى را در ميان ستارگان بيابد (موجودات كوچك سبز رنگ يا چيزى شبيه به آن).

 

بلكه موضوع اين است كه آيا اصولاً هيچ گونه ارگانيسمى وجود دارد كه قابليت استفاده از ابزار، پيشبرد يك جامعه پيشرفته و پيچيده و همچنين ذخيره و پردازش اطلاعات به طريقى كه منتهى به كشف اصول و مبانى الكتريسيته شود را از خود بروز دهد؟از ديدگاه افراد خوش بين در اين مورد تفاوت تنها در درجه است و نه در نوع، به اين دليل كه مراحل متفاوت هوش در انواع گسترده جانوران به طور مستقل تكامل پيدا كرده است.اما گلد اشاره مى كند كه هيچ الگوى كلى و يا هر گونه گرايش ترجيهى در مسير تكامل وجود ندارد. اين برداشت كه افزايش تنوع زيستى ضرورتاً همراه است با افزايش توان فكرى كاملاً غلط است. اگر برخى از حيوانات كه به تازگى تكامل يافته اند، بزرگ تر و باهوش تر از گذشتگان خود هستند تنها مى تواند محصول يك اتفاق باشد.

 

پيشرفت بشر هم در زمينه هاى مختلف مى تواند به همين شكل صورت گرفته باشد.

 

 

منبع :www.sharghnewspaper.com

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

رصد ستاره اي بسيار تخت


رصد ستاره اي بسيار تخت

 

اندازه گيري ميزان پخ شدگي ستاره آلفا نهر در استوا، نظريات اخترفيزيكي مربوطه را به چالش كشيد .

 

در نگاه اول تمامي ستاره ها و سيارات و هرآنچه كه در آسمان مي بينيم (غير از خرده سياركها و اجرام كوچك) به نظر گرد و كروي مي آيد. زمين ، سيارات ، خورشيد و ستارگان نزديك همگي كروي شكل هستند اما بررسي دقيق تر همين اجرام نشان از آن دارد كه واقعيت موجود با اين پيش فرض ما متفاوت است. به عنوان نمونه زمين ما با وجود آنكه سياره اي جامد است اما در اثر حركت دوراني خود اندكي از شكل گرد خود انحراف پيدا مي كند به طوريكه شعاع زمين در استوا حدود 21 كيلومتر از شعاع آن در قطب بيشتر است و اين معادل افزايش شعاع زمين و پخ شدگي آن به ميزان 3/0 % است.سيارات گازي و ستاره ها به دليل ساختار گازي خود ميزان بيشتري نسبت به زمين پخ مي شوند به ويژه آنكه بسياري از ستاره ها با سرعتي به مراتب بيش از سرعت دوران زمين ، به دور خود مي چرخند. اما اين اجرام تا چه حد مي توانند تخت شوند.

 

در رصدهايي كه اخيرا گروهي از اخترشناسان با كمك سيستم تداخل سنجي تلسكوپهاي بسيار بزرگ (VLTI) در مجموعه رصد خانه هاي پارانال متعلق به مجتمع رصدخانه هاي جنوبي اروپا انجام دادند، ستاره آلفا – نهر (Achernar) به عنوان ستاره اي نمونه كه داراي دوراني بسيار سريع است مورد بررسي دقيق قرار گرفت. نتيجه اين بررسيها بسيار هيجان انگيز و شگفت آور بود، بر خلاف تمامي تصورات قبلي اين ستاره در ناحيه استواي خود بيش از 50 % پخ مي شد به اين معني كه فاصله مركز ستاره تا نقطه اي از سطح كه در منطقه استواي ستاره قرار دارد بيش از 50 % بيش از فاصله اي است كه مركز اين ستاره با نقطه اي از سطح در قطب دارد. به عبارت بهتر اين ستاره بيش از اينكه ظاهري همانند يك توپ بسكتبال داشته باشد شبيه به يك توپ راگبي يا يك دوك نساجي است.

چنين درجه بالايي از پخ شدگي كه براي اولين بار اندازه گيري شده است چالشي جديد در برابر نظريات رايج اخترفيزيكي ايجاد كرده است چراكه هيچ يك از اين نظريات رايج نمي توانند بدون وارد آوردن پارامتري اضافي نظير حركتهاي زير سطحي ستاره و امثال آن اين ميزان بالاي تخت شدگي را توجيه كنند.

 

به نظر مي رسد تصوير جديد تصوير جديد نه تنها مدركي بر تواناييهاي بي نظير سيستم تداخل سنجي ارايه كرده است بلكه عرصه جديد در پژوهشهاي آتي اخترفيزيكي نيز به وجود آورده باشد.

 

منبع :www.nojum.ir

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم

ماهواره هاي مصنوعي


ماهواره ی مصنوعی شی ایست که توسط انسان ساخته شده و به طور مداوم در حال حرکت در مداری حول زمین یا اجرام دیگری در فضا می باشد...

 

 

[ نجوم و اخترفيزيك ]

 

--------------------------------------------------

 

ماهواره هاي مصنوعي

 

ماهواره ي مصنوعي شي ايست كه توسط انسان ساخته شده و به طور مداوم در حال حركت در مداري حول زمين يا اجرام ديگري در فضا مي باشد. بيشتر ماهواره هاي ساخته شده تاكنون حول كره زمين در حركتند و در مواردي چون مطالعه كائنات، ايستگاه هاي هوا شناسي، انتقال تماس هاي تلفني از فراز اقيانوس ها، رديابي و تعيين مسير كشتي ها و هواپيماها و همينطور امور نظامي به كار مي روند...... ماهواره هايي نيز وجود دارند كه دور ماه، خورشيد، اجزام نزديك به زمين و سياراتي نظير زهره، مريخ و مشتري در حال گردش مي باشند. اين ماهواره ها اغلب اطلاعات مربوط به جرم آسماني كه حول آن در گردشند را جمع آوري مي كنند.

 

به جز ماهواره هاي مصنوعي مذكور اشياي در حال گردش ديگري نيز در فضا وجود دارند از جمله فضا پيما ها، كپسول هاي فضايي و ايستگاه هاي فضايي كه به آنها نيز ماهواره مي گوييم. البته اجرام ديگري نيز در فضا وجود دارند به نام زباله هاي فضايي شامل بالابرنده هاي مستهلك راكت ها، تانك هاي خالي سوخت و ... كه به زمين سقوط نكرده اند و در فضا در حركتند. در اين مقاله به اين اجرام نمي پردازيم.

 

اتحاديه سويت پرتاب كننده اولين ماهواره مصنوعي، اسپاتنيك 1، در سال 1957 بود. از آن زمان ايالات متحده و حدود 40 كشور ديگر سازنده و پرتاب كننده ماهواره به فضا بوده اند. امروزه قريب به 3000 ماهواره فعال و 6000 زباله فضايي در حال گردش به دور زمينند.

 

انواع مدارها

 

مدارهاي ماهواره ها اشكال گوناگوني دارند. برخي دايره شكل و برخي به شكل بيضي مي باشند. مدارها از لحاظ ارتفاع (فاصله از جرمي كه ماهواره حول آن در گردش است) نيز با يكديگر تفاوت دارند. براي مثال بعضي از ماهواره در مداري دايره شكل حول زمين خارج از اتمسفر در ارتفاع 250 كيلومتر(155 مايل) در حركتند و برخي در مداري حركت مي كنند كه بيش از 32200 كيلومتر (20000 مايل) از زمين فاصله دارد. ارتفاع بيشتر مدار برابر است با دوره گردش ( مدت زمانيكه ماهواره يك دور كامل در مدار خود حركت مي كند) طولاني تر. يك ماهواره زماني در مدار خود باقي مي ماند كه بين شتاب ماهواره ( سرعتي كه ماهواره مي تواند در طي يك مسير مستقيم داشته باشد ) و نيروي گرانش ناشي از جرم آسماني كه ماهواره تحت تاثير آن مي باشد و دور آن در گردش است تعادل وجود داشته باشد. چنانچه شتاب ماهواره اي بيشتر از گرانش زمين باشد ماهواره در يك مسير مستقيم از زمين دور مي شود و چنانچه اين شتاب كمتر باشد ماهواره به سمت زمين برخواهد گشت.

 

براي درك بهتر تعادل بين گرانش و شتاب، جسم كوچكي را در نظر بگيريد كه به انتهاي يك رشته طناب متصل و در حال چرخش است. اگر طناب پاره شود جسم متصل به آن در يك مسير صاف به زمين مي افتد. طناب در واقع كار گرانش را انجام مي دهد تا شي بتواند به چرخش خود ادامه دهد. ضمنا وزن شي و طناب ميتوانند نشانگر رابطه بين ارتفاع ماهواره و دوره گردش آن باشد. طناب بلند مانند ارتفاع بلند است. هر چه طناب بلندتر باشد زمان بيشتري نياز است تا شي متصل به آن يك دور كامل بچرخد. طناب كوتاه مانند ارتفاع كوتاه است و در زمان كمتري شي مذكور يك دور كامل در مدار خود گردش خواهد كرد. انواع گوناگوني از مدارها وجود دارند اما اغلب ماهواره هايي كه حول زمين در گردشند در يكي از اين چهار گونه مدار حركت ميكنند. (1) ارتفاع بلند، ﮋئوسينكرنوس. (2) ارتفاع متوسط. (3) سان سينكرنوس، قطبي. (4) ارتفاع كوتاه . شكل اغلب اين گونه مدارها دايره ايست.

 

مدارهاي ارتفاع بلند، ﮋئوسينكرنوس بر فراز استوا و در ارتفاع 35900 كيلومتر(22300 مايل) قرار دارند. ماهواره هاي اينگونه مدارها حول محور عمودي زمين با سرعت و جهت برابر حركت زمين حركت مي كنند. بنابراين هنگام رصد آنها از روي زمين همواره در نقطه اي ثابت به نظر مي رسند. براي پرتاب و ارسال اين ماهواره ها انرﮋي بسيار فراواني لازم است.

 

ارتفاع يك مدار متوسط حدود 20000 كيلومتر (12400 مايل) و دوره گردش ماهواره هاي آن 12 ساعت است . مدار خارج از اتمسفر زمين و كاملا پايدار است. امواج راديويي كه از ماهواره هاي موجود در اين مدارها ارسال مي گردد در مناطق بسيارزيادي از زمين قابل دريافت است. پايداري و وسعت مناطق تحت پوشش اين گونه مدارها آنها را براي ماهواره هاي ردياب مناسب مي نمايد.

 

مدارهاي سان سينكرنوس، قطبي، ارتفاع نسبتا كوتاهي دارند. آنها تقريبا از فراز هر دو قطب زمين عبور مي كنند.مكان اين مدارها متناسب با حركت زمين به دور خورشيد در حركت است به گونه ايكه ماهواره ي اين مدار خمواره در يك ساعت محلي ثابت از استوا عبور مي كند. از آنجاييكه اين ماهواره ها از همه عرض هاي جغرافي زمين مي گذرند قادرند كه اطلاعات را از تمامي سطح زمين دريافت نمايند. در اينجا مي توان ماهواره TERRA را به عنوان مثال نام برد. وظيفه اين ماهواره مطالعه اثرات چرخه ها ي طبيعي و فعاليت هاي انسان بر روي آب و هواي كره زمين است. ارتفاع مدار اين ماهواره 705 كيلومتر (438 مايل) و دوره گردش آن 99 دقيقه است. زمانيكه اين ماهواره از استوا عبور مي كند ساعت محلي هميشه 10:30 صبح و يا 10:30 شب است.

 

يك مدار ارتفاع كوتاه درست بر فراز جو زمين قرار دارد جاييكه تقريبا هوايي براي ايجاد تماس و اصطكاك وجود ندارد. براي ارسال ماهواره به اين نوع مدارها انرﮋي كمتري نسبت به سه نوع مدار مذكور ديگر لازم است. ماهواره ها ي مطالعاتي كه مسئول دريافت اطلاعات از اعماق فضا مي باشند غالبا در اين مدارها در حركتند. براي مثال تلسكوپ هابل كه در ارتفاع 610 كيلومتر(380 مايل) با دوره گردش 97 دقيقه در حركت است.

 

انواع ماهواره ها

 

ماهواره هاي مصنوعي بر اساس ماموريت هايشان طبقه بندي مي شوند. شش نوع اصلي ماهواره وجود دارند. (1) تحقيقات علمي، (2) هواشناسي، (3) ارتباطي، (4) ردياب، (5) مشاهده زمين، (6) تاسيسات نظامي. ماهواره هاي تحقيقات علمي اطلاعات را به منظور بررسي هاي كارشناسي جمع آوري مي كنند. اين ماهواره ها اغلب به منظور انجام يكي از سه ماموريت زير طراحي و ساخته مي شوند. (1) جمع آوري اطلاعات مربوط به ساختار، تركيب و تاثيرات فضاي اطراف كره زمين. (2) ثبت تغييرات در سطح و جو كره زمين. اين ماهواره ها اغلب در مدارهاي قطبي در حركتند. (3) مشاهده سيارات، ستاره ها و اجرام آسماني در فواصل بسيار دور. بيشتر اين ماهواره ها در ارتفاع كوتاه در حركتند. ماهواره هاي مخصوص تحقيقات علمي حول سيارات ديگر، ماه و خورشيد نيز حضور دارند.

 

ماهواره هاي هواشناسي به دانشمندان براي مطالعه بر روي نقشه هاي هواشناسي و پيش بيني وضعيت آب و هوا كمك مي كنند. اين ماهواره ها قادر به مشاهده وضعيت اتمسفر مناطق گسترده اي از زمين مي باشند. بعضي از ماهواره هاي هواشناسي در مدارهاي سان سينكرنوس، قطبي، در حركتند كه توانايي مشاهده بسيار دقيق تغييرات در كل سطح كره زمين را دارند. آنها مي توانند مشخصات ابرها، دما، فشار هوا، بارندگي و تركيبات شيميايي اتمسفر را اندازه گيري نمايند. از آنجا كه اين ماهواره ها همواره هر نقطه از زمين را در يك ساعت مشخص محلي مشاهده مي كنند .

 

دانشمندان با اطلاعات به دست آمده قادر به مقايسه دقيق تر آب و هواي مناطق مختلفند. ضمنا شبكه جهاني ماهواره هاي هواشناسي كه در اين مدارها در حركتند مي توانند نقش يك سيستم جستجو و نجا ت را بر عهده گيرند. آنها تجهيزات مربوط به شناسايي سيگنال هاي اعلام خطر در همه هواپيما ها و كشتي هاي خصوصي و غير خصوصي را دارا هستند. بقيه ماهواره هاي هواشناسي در ارتفاع هاي بلند تر در مدارهاي ژئوسينكرنوس قرار دارند. از اين مدارها، آنها مي توانند تقريبا نصف كره زمين و تغييرات آب و هوايي آن را در هر زمان مشاهده كنند. تصاوير اين ماهواره ها مسير حركت ابرها و تغييرات آنها را نشان مي دهد. آنها همينطور تصاوير مادون قرمز نيز تهيه مي كنند كه گرماي زمين و ابرها را نشان مي دهد.

 

ماهواره هاي ارتباطي در واقع ايستگاه هاي تقويت كننده سيگنال ها هستند، از نقطه اي امواج را دريافت و به نقطه اي ديگر ارسال مي كنند. يك ماهواره ارتباطي مي تواند در آن واحد هزاران تماس تلفني و جندين برنامه شبكه تلوزيوني را تحت پوشش قرار دهد. اين ماهواره ها اغلب در ارتفاع هاي بلند، مدار ﮋئوسينكرنوس و بر فراز يك ايستگاه در زمين قرار داده مي شوند. يك ايستگاه در زمين مجهز به آنتني بسيار بزرگ براي دريافت و ارسال سيگنال ها مي باشد. گاهي چندين ماهواره كه دريك شبكه و درمدارهاي كوتاهترقرار گرفته اند، امواج را دريافت و با انتقال دادن سيگنال ها به يكديگر آنها را به كاربران روي زمين در اقصي نقاط آن مي رسانند. سازمانهاي تجاري مانند تلوزيون ها و شركت هاي مخابراتي در كشورهاي مختلف از كاربران دائمي اين نوع ماهواره ها هستند.

 

به كمك ماهواره هاي ردياب، كليه هواپيماها، كشتي ها و خودروها بر روي زمين قادربه مكان يابي با دقت بسيار زياد خواهند بود. علاوه بر خودروها و وسايل نقليه اشخاص عادي نيز ميتوانند از شبكه ماهواره هاي ردياب بهره مند شوند.در واقع سيگنال هاي اين شبكه ها در هر نقطه اي از زمين قابل دريافتند.دستگاه هاي دريافت كننده، سيگنال ها را حداقل از سه ماهواره فرستنده دريافت و پس از محاسبه كليه سيگنال ها، مكان دقيق را نشان مي دهند. ماهواره هاي مخصوص مشاهده زمين به منظور تهيه نقشه و بررسي كليه منابع سياره زمين و تغييرات ماهيتي چرخه هاي حياتي در آن، طراحي و ساخته مي شوند. آنها در مدارهاي سان سينكرنوس قطبي در حركتند. اين ماهواره ها دائما در شرايط تحت تابش نور خورشيد مشغول عكس برداري از زمين با نور مرئي و پرتوهاي نا مرئي هستند. رايانه ها در زمين اطلاعات به دست آمده را بررسي و مطالعه مي كنند. دانشمندان به كمك اين ماهواره معادن و مراكز منابع در زمين را مكان يابي وظرفيت آنها را مشخص مي كنند.همينطور مي توانند به مطالعه بر روي منابع آبهاي آزاد و يا مراكز ايجاد آلودگي و تاثيرات آنها و يا آسيب هاي جنگل ها و مراتع بپردازند. ماهواره هاي تاسيسات نظامي مشتمل از ماهواره هاي هواشناسي، ارتباطي، ردياب و مشاهده زمين مي باشند كه براي مقاصد نظامي به كار مي روند.برخي از اين ماهواره ها كه به ماهواره هاي جاسوسي نيز شهرت دارند قادر به تشخيص دقيق پرتاب موشكها، حركت كشتي ها در مسير هاي دريايي و جابجايي تجهيزات نظامي در روي زمين مي باشند.

 

زندگي و مرگ ماهواره ها

 

ساخت يك ماهواره هر ماهواره حامل تجهيزاتيست كه براي انجام ماموريت خود به آن ها نياز دارد. براي مثال ماهواره اي كه مامور مطالعه كائنات است مجهز به تلسكوپ و ماهواره مامور پيش بيني وضع هوا مجهز به دوربين مخصوص براي ثبت حركات ابرها است. علاوه بر تجهيزات تخصصي، همه ماهواره ها داراي سيستمهاي اصلي براي كنترل تجهيزات خود و عملكرد ماهواره مي باشند. از جمله سيستم تامين انرﮋي، مخازن، سيستم تقسيم برق و ...

 

در هر يك از اين بخشها ممكن است از سلول هاي خورشيدي براي جذب انرﮋي مورد نياز استفاده شود. بخش داده ها و اطلاعات نيز مجهز به رايانه هايي به منظور جمع آوري و پردازش اطلاعات به دست آمده از طريق تجهيزات و اجراي فرامين ارسال شده از زمين مي باشد. هريك از تجهيزات جانبي و بخشهاي اصلي يك ماهواره به طور جداگانه طراحي، ساخته و آزمايش مي شوند. متخصصان بخشهاي مختلف را كنارهم گذاشته و متصل مي كنند تا زمانيكه ماهواره كامل شود و سپس ماهواره در شرايطي نظير شرايطي كه هنگام ارسال از سطح زمين و هنگام استقرار در مدار خود خواهد داشت آزمايش مي شود. اگر ماهواره همه آزمايش ها را به خوبي گذراند آماده پرتاب مي شود. پرتاب ماهواره....

 

برخي ماهواره ها توسط شاتل ها در فضا حمل مي شوند ولي اغلب ماهواره ها توسط راكت هايي به فضا فرستاده مي شوند كه پس از اتمام سوختشان به درون اقيانوسها مي افنتد.بيشتر ماهواره ها در ابتدا با حداقل تنظيمات در مسير مدار خود قرار داده مي شوند. تنظيمات كامل را راكت هايي انجام مي دهند كه داخل ماهواره كار گذاشته مي شوند. زمانيكه ماهواره در يك مسير پايدار در مدار خودقرار گرفت مي تواند مدت هاي درازي در همان مدار بدون نياز به تنظيمات مجدد باقي بماند. انجام ماموريت .

 

كنترل بيشتر ماهواره ها در مركزي بر روي زمين است. رايانه ها و افراد متخصص در مركز كنترل وضعيت ماهواره را تحت نظر دارند. آنها دستورالعمل ها را به ماهواره ارسال مي كنند و اطلاعات جمع آوري شده توسط ماهواره را دريافت مي نمايند. مركز كنترل از طريق امواج راديويي با ماهواره در ارتباط است. ايستگاه ها يي بر روي زمين اين امواج را از ماهواره دريافت و يا به آن ارسال مي كنند. ماهواره ها معمولا به طور دائم از مركز كنترل دستورالعمل دريافت نمي كنند. آنها در واقع مثل روباتهاي چرخان هستند.روباتي كه سلول هاي خورشيدي خود را براي دريافت انرﮋي كافي تنظيم و كنترل مي كند و آنتن هاي خود را براي دريافت دستورات خاص از زمين آماده نگه مي دارد. تجهيزات ماهواره به صورت مستقل و اتوماتيك وظايف خود را انجام مي دهند و اطلاعات را جمع آوري مي كنند. ماهواره ها ي موجود در ارتفاع عاي بلند مدار ﮋئوسينكرنوس در ارتباط هميشگي و دائم با زمين مي باشند. ايستگاه ها ي زمين مي تواند دوازده بار در روز با ماهواره هاي موجود در ارتفاع كوتاه ارتباط برقرار نمايند. در طول هر تماس ماهواره اطلاعات خود را ارسال و دستورالعمل ها را زا ايستگاه دريافت مي كند. تبادل اطلاعات تا زمانيكه ماهواره از فراز ايستگاه عبور مي كند مي تواند ادامه داشته باشد كه معمولا زماني حدود 10 دقيقه است. چنانچه قسمتي از ماهواره دچار نقص فني شود اما ماهواره قادر به ادامه ماموريت هاي خود باشد، معمولا همچنان به كار خود ادامه مي دهد. در چنين شرايطي مركز كنترل روي زمين بخش آسيب ديده را تعمير و يا مجددا برنامه نويسي مي كند.

 

در موارد نادري نيزعمليات تعميرماهواره را شاتل ها در فضا انجام مي دهند. و اما چنانچه آسيب هاي وارد آمده به ماهواره به اندازه اي باشد كه ماهواره ديگر قادر به انجام ماموريت هاي خود نباشد مركز كنترل فرمان توقف ماهواره را صادر مي كند. سقوط از مدار يك ماهواره در مدار خود باقي مي ماند تا زمانيكه شتاب آن كم شود و در چنين حالتي نيروي گرانش ماهواره را به سمت پايين و به سمت اتمسفر مي كشاند. سرعت ماهواره هنگام برخورد با مولكول هاي خارجي ترين لايه اتمسفر كم مي شود. هنگامي كه نيروي گرانش ماهواره را به سمت لايه هاي داخلي اتمسفر مي كشاند هوايي كه در جلوي ماهواره قرار مي گيرد سريعا به قدري فشرده و داغ مي شود كه در اين هنگام بخشي و يا تمامي ماهواره مي سوزد. تاريخچه در سال 1955 اتحاديه سويت درايالات متحده آمريكا تحقيقات خود را براي پرتاب ماهواره مصنوعي به فضا آغاز كرد.

 

در تاريخ چهارم اكتبر 1957 اين اتحاديه ماهواره اسپاتنيك 1 را به عنوان اولين ماهواره مصنوعي به فضا ارسال نمود. اين ماهواره در هر 96 دقيقه يك دور كامل به دور زمين مي چرخيد و اطلاعات به دست آورده خود را به شكل سيگنال هاي راديويي قابل دريافت به زمين ارسال مي كرد. در تاريخ 3 نوامبر 1957 اتحاديه سويت دومين ماهواره مصنوعي يعني اسپاتنيك 2 را به فضا فرستاد. اين ماهواره حامل اولين حيواني بود كه به فضا سفر كرد. سگي به نام لايكا. پس از آن ايالات متحده ماهواره كاوشگر1 را در تاريخ 31 ﮋانويه 1958 و ونگارد 1 را در تاريخ 17 مارس همان سال به فضا فرستاد.

 

نخستين ماهواره ارتباطي اكو1 در ماه اگست سال 1960 از ايالات متحده به فضا فرستاده شد. اين ماهواره امواج راديويي به زمين مي فرستاد. در آپريل 1960 نيز اولين ماهواره هواشناسي تيروس 1 كه تصاوير ابرها را به زمين ارسال مي كرد فرستاده شد.

 

نيروي دريايي آمريكا سازنده اولين ماهواره ردياب، ترانزيت 1ب درآپريل سال 1960 بود. به اين ترتيب تا سال 1965 در هر سال بيش از 100 ماهواره به مدارهايي در فضا فرستاده شدند. از سال 1970 دانشمندان به كمك رايانه و نانو تكنولوﮋي موفق به اختراع سازه ها تجهيزات پيشرفته تري براي ماهواره شده اند. به علاوه كشور هاي ديگر همينطور سازمانهاي تجاري مبادرت به خريداري و ارسال ماهواره نموده اند. در سالهاي اخير بيشتر از 40 كشور ماهواره در اختيار دارند و نزديك به 3000 ماهواره در مدارها به انجام ماموريت هاي خود مي پردازند.

 

منبع: Oberright, John E. "Satellite, Artificial." World Book Online Reference Center. 2004. World Book, Inc. http://www.worldbookonline.com/wb/Article?id=ar492220.

 

نويسنده و مترجم : لنا سجادي فر

 

برای خرید و دانلود پروژه های الکترونیک برنامه نویسی کامپیوتر و پروژه های آماری ما، به قسمت (آرشیو فایلهای فروشگاه) بروید ......

انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۴

برچسب های مهم


تئوری حسابداری 1 تالیف دکتر ساسان مهرانی و دکتر غلامرضا کرمی

تئوری حسابداری 1 تالیف دکتر ساسان مهرانی و دکتر غلامرضا کرمی اسکن کامل (جلد اول)   حجم این فایل 126 مگابایت می باشد لطفا تا دانلود کامل شکیبا باشید. ...

پاسخ تست ها و حل المسائل  حسابداری میانه 1 - جمشید اسکندری

پاسخ تست ها و حل المسائل حسابداری میانه 1 - جمشید اسکندری

دانلود پاسخ نامه تست ها و حل المسائل حسابداری میانه 1 - جمشید اسکندری مفید برای کلیه دانشجویان حسابداری ... ...

دانلود پاورپوینت فصل هفتم کتاب تئوری حسابداری (جلد 1) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی و سید مصطفی سید حسینی

دانلود پاورپوینت فصل هفتم کتاب تئوری حسابداری (جلد 1) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی و سید مصطفی سید حسینی

  فرمت فایل: pptx تعداد اسلاید ها: 56     این فایل شامل موارد زیر است: عنوان مقدمه دیدگاه های مختلف در مورد صورتهای مالی رابطه بین صورت های مالی رویکرد ترازنامه ای (دارائی - بدهی) صورت های مالی ترازنامه گروه حسابهای ترازنامه ای دارایی ها مفهوم قابلیت مبادله و ... ...

آموزش نرم افزار شالی

آموزش نرم افزار شالی

آموزش نرم افزار حسابداری شالی (شرکت داده پردازی کاشان) آدرس سایت شرکت: https://kdps.ir/ مجموعه فایل PDF آموزش نرم افزار شالی شامل حساب و انبار + تمرین و حل تمرین ... ...

دریافت فایل : آموزش نرم افزار شالی
رایانه کار حسابدار مالی

رایانه کار حسابدار مالی

شامل 3 سری سوالات رسمی و اساسی رایانه کار مالی همراه با جواب و همچنین شامل 2 سری سوالات پراکنده و عمومی مطرح درباره موضوع درس     ******** ... ...

جزوه تایپ شده درس بهایابی 2 مخصوص دانشجویان رشته حسابداری

جزوه تایپ شده درس بهایابی 2 مخصوص دانشجویان رشته حسابداری

جزوه تایپ شده درس بهایابی 2 مخصوص دانشجویان رشته حسابداری   تایپ شده( با رنگ های مختلف همراه با جدول بندی به صورت کاملا جذاب) pdf آماده پرینت 33 صفحه مناسب همه دانشجویان رشته حسابداری و مرتبط در مقطع کاردانی و کارشناسی دانشگاه های دولتی، غیر دولتی، آزاد، غیرانتفاعی، ... ...

جزوه حسابداری مالی استاد کرمی دستنویس

جزوه دستنویس حسابداری مالی استاد کرمی در دو بخش به صورت دستنویس و بسیار مفید ...

دانلود پاورپوینت عدم اطمینان در محیط اقتصادی (تئوری حسابداری) با توضیحات کامل

دانلود پاورپوینت عدم اطمینان در محیط اقتصادی (تئوری حسابداری) با توضیحات کامل

پاورپوینت با موضوع عدم اطمینان در محیط اقتصادی (از کتاب تئوری حسابداری دکتر ساسان مهرانی فصل دهم جلد دوم) با توضیحات کامل در 35 اسلاید و با فرمت قابل ویرایش برای ارائه در سمینارهای کلاسی تهیه شده است. در پاورپوینت حاضر به موارد زیر پرداخته می شود: بسم الله الرحمن الرحیم ... ...

دانلود آموزش نرم افزار حسابداری پیشرو

دانلود آموزش نرم افزار حسابداری پیشرو

آموزش نرم افزار حسابداری پیشرو     فرمت فیلم: mp4 مدت زمان پخش: 9 دقیقه و 44 ثانیه حجم فیلم: 21 مگابایت     فرمت فایل: pdf تعداد اسلایدها: 76 حجم فایل: 36 مگابایت     تصاویری از محیط فایل pdf: فایل pdf شامل موارد زیر است: عنوان پیشرو یک سیستم ... ...

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار هلو

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار هلو

کار با نرم افزار هلو     فرمت فایل: pptx تعداد اسلاید ها: 29     بخشی از محتوا: کار با نرم‌افزار هلو طی 4 بخش انجام می‌شود: بخش اول (اطلاعات اول دوره) بخش دوم (انتهای عملیات اول دوره) بخش سوم (ورود اطلاعات طی دوره) بخش آخر (بستن حسابها) اجرای اولیه برنامه ... ...

جزوه درس تئوری حسابداری 1 ( بر اساس کتاب هندریکسون ترجمه توسط دکتر پارساییان)

جزوه درس تئوری حسابداری 1 ( بر اساس کتاب هندریکسون ترجمه توسط دکتر پارساییان)

این جزوه بر اساس کتاب تئوری حسابداری هندریکسون که توسط دکتر علی پارسیان ترجمه شده ،گردآوری و تنظیم شده است. در این جزوه سعی شده است به مطالب مهم و کاربردی پرداخته شود و نکات کلیدی هر فصل مشخص شده است. دانشچویانی که فرصت مطالعه کامل کتاب را ندارند می توانند از این جزوه ... ...

پاورپوینت کامل کتاب تصمیم گیری در مسائل مالی دکتر وکیلی فرد

پاورپوینت کامل کتاب تصمیم گیری در مسائل مالی دکتر وکیلی فرد مناسب اساتید و کنفرانس دانشجویان حسابداری   ارائه مبحث ریسک و بازده - 12 کتاب تصمیم گیری در مسائل مالی دانلود فصل 13 مبحث تامین مالی کوتاه مدت و میان مدت فایل ارائه فصل 14 -تامین مالی بلند مدت ارائه فصل 15 کتاب تصمیم ...

جزوه درس تئوری حسابداری2 (بر اساس کتاب دکتر ساسان مهرانی)

جزوه درس تئوری حسابداری2 (بر اساس کتاب دکتر ساسان مهرانی)

این جزوه برگرفته از مطالب تئوری حسابداری2-دکتر مهرانی تنظیم گردیده است تعداد صفحات:43  این جزوه توسط دکتر موسوی شیری تدریس شده است.   دانشچویانی که فرصت مطالعه کامل کتاب را ندارند می توانند از این جزوه خلاصه شده بهره مند شوند. همچنین دانشجویانی که کتاب را مطالعه نموده ... ...

دانلود سوالات و پاسخ های کتاب حسابداری مدیریت (دکتر نیکبخت)

دانلود سوالات و پاسخ های کتاب حسابداری مدیریت (دکتر نیکبخت)

این کتاب شامل سوالات و تمرین های فصول و پاسخ های آنها می باشد فرمت فایل :pdf تعداد صفحات: 102 ... ...

دانلود پاورپوینت فصل پانزدهم کتاب تئوری حسابداری (جلد 2) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی، مهتاب جهرومی و سیدمصطفی سیدحسینی

دانلود پاورپوینت فصل پانزدهم کتاب تئوری حسابداری (جلد 2) تألیف دکتر ساسان مهرانی، دکتر غلامرضا کرمی، مهتاب جهرومی و سیدمصطفی سیدحسینی

  فرمت فایل: pptx تعداد اسلاید ها: 23 حجم فایل: 3 مگابایت     مقدمه: در فصل های قبل پیرامون واکنش بازار سرمایه به انتشار اطلاعات حسابداری بحث شد، تحقیقات بازار سرمایه بر دو رویداد انتشار اطلاعات و واکنش بازار سرمایه تمرکز دارند .در تئوری نمایندگی این موضوع مطرح می ... ...

جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مالی مخصوص دانشجویان حسابداری

جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مالی مخصوص دانشجویان حسابداری

جزوه مکاتبات تجاری و گزارش نویسی مالی مخصوص دانشجویان حسابداری     pdf آماده پرینت اسکن شده با کیفیت بسیار عالی دستنویس، خوش خط و خوانا 31 صفحه فهرست مطالب: مستند سازی مکاتبات تجاری یا بازرگانی مکاتبات اداری تفاوت بین دفتر روزنامه و سند ارکان نامه های ... ...

دانلود کاملترین پکیج آموزش نرم افزار حسابداری پارمیس

دانلود کاملترین پکیج آموزش نرم افزار حسابداری پارمیس

محتوای فیلم های آموزشی نرم افزار پارمیس پلاس تعداد ویدئو ها : 20 فایل نوع فایل : MP4 قابل پخش در موبایل،کامپیوتر و سایر دستگاه ها نمونه ای از فیلم آموزشی       محتوای فایل های ویدئویی تعداد ویدئوها : 20 نوع فایل : MP4 قابل پخش در موبایل،تبلت،کامپیوتر و... فیلم ... ...

دانلود کتاب اصول حسابداری 1 تالیف عبدالکریم مقدم-  علی شفیع زاده مرجع اصلی پیام نور

دانلود کتاب اصول حسابداری 1 تالیف عبدالکریم مقدم- علی شفیع زاده مرجع اصلی پیام نور

کتاب اصول حسابداری 1 تالیف عبدالکریم مقدم- علی شفیع زاده  به عنوان منبع اصلی دانشگاه پیام نور در رشه های حسابداری، مدیریت، اقتصاد و ....شامل 418 صفحه به همراه نمونه سوالات چند سال اخیر مخصوص ورودی های 94و 95 به بعد در قالب pdf و پاور پوینت شامل فهرست مطالب زیر ارائه می ... ...

دانلود جزوه حسابداری مالیاتی 2 کریمی

دانلود جزوه حسابداری مالیاتی 2 کریمی

جزوه حسابداری مالیاتی 2 آماده برای دانلود مشخصات استاد: کریمی تعداد صفحات: 311 فرمت: پی دی اف PDF کیفیت: عالی حجم: 9.32 مگابایت نوع جزوه (تایپی یا دست نویس): تایپی (اسلاید) ... ...

جزوه حقوق تجارت(بازرگانی)مخصوص دانشجویان رشته حسابداری مقاطع کاردانی و کارشناسی

جزوه حقوق تجارت(بازرگانی)مخصوص دانشجویان رشته حسابداری مقاطع کاردانی و کارشناسی

جزوه حقوق تجارت(بازرگانی)مخصوص دانشجویان رشته حسابداری مقاطع کاردانی و کارشناسی     مناسب همه دانشجویان رشته حسابداری و مرتبط در مقطع کاردانی و کارشناسی دانشگاه های دولتی، غیر دولتی، آزاد، غیرانتفاعی، پیام نور و... pdf آماده پرینت   90 صفحه   اسکن شده با کیفیت ... ...

متن کامل سیستمهای اطلاعاتی حسابداری دکتر محسن دستگیر - دکتر علی سعیدی

متن کامل سیستمهای اطلاعاتی حسابداری دکتر محسن دستگیر - دکتر علی سعیدی تا پایان فصل 7 به تعداد 392 صفحه pdf   ...

خلاصه کتاب اخلاق و مسولیت اجتماعی+- دکتر رمضان علی رویایی

خلاصه کتاب اخلاق و مسولیت اجتماعی+- دکتر رمضان علی رویایی- منطبق با سرفصلهای دکتری  ...

دانلود جزوه حسابداری عمومی مقدماتی در قالب pdf

عنوان فایل: دانلود جزوه حسابداری عمومی مقدماتی نوع فایل : pdf زبان: فارسی تعدادصفحات: 253 ص توضیحات: امروزه آشنایی با مفاهیم حسابداری برای تمام کسانی که به انجام فعالیت های اقتصادی می پردازند از ضرورت های اجتناب ناپذیر است. در کتاب حاضر سعی شده است که رئوس کلی مباحث حسابداری در ...

دانلود فایل اکسل حسابداری

دانلود فایل اکسل حسابداری

عنوان پروژه : فایل اکسل حسابداری تعداد صفحات : 12 فرمت فایل : excel توضیحات فایل :  این فایل شامل موارد زیر می باشد . - ارتباط - سند حسابداری - دفتر روزنامه - دفتر کل - تراز آزمایشی - صورت سود و زیان - صورت حساب سرمایه - ترازنامه  - بستن حسابهای موقت - تراز ... ...

آموزش نرم افزارمحک ( pdf + فیلم)

آموزش نرم افزارمحک ( pdf + فیلم)

  عنوان: آموزش نرم افزار محک بصورت کاربردی نوع فایل: pdf + فیلم این آموزش شامل بخش های زیر می باشد:       -تعریف اطلاعات پایه: در این قسمت نحوه وارد کردن اطلاعات در سیستم نرم افزار محک را فرا می گیرید. انبار صندوق بانک دستگاه های کارتخوان حساب های کل حساب ... ...

دانلود فایل اکسل صورت مالی و حسابداری شرکت

دانلود فایل اکسل صورت مالی و حسابداری شرکت

عنوان پروژه : صورت مالی و حسابداری شرکت تعداد صفحات : 13 فرمت فایل : excel توضیحات فایل : این فایل شامل موارد زیر می باشد . - ساعات کاری - فیش حقوقی - صفحه بانکی جهت واریز وجه گروهی - خلاصه وضعیت دریافتی ها و کسورات - ساعات کاری روی پروژه - بیمه - خلاصه وضعیت ... ...

حسابداری مالی دکتر یدالله تاری وردی

دانلود حسابداری مالی دکتر یدالله تاری وردی و کلاس کنکور کارشناسی ارشد حسابداری مالی ...

جزوه حسابداری و حسابرسی آزمون حسابدار رسمی

جزوه حسابداری و حسابرسی آزمون حسابدار رسمی

جزوه حسابداری و حسابرسی آزمون حسابدار رسمی(استاندارد های حسابداری ایران )   حجم فایل 107 مگابایت   ... ...

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار سپیدار همکاران سیستم

دانلود پاورپوینت کار با نرم افزار سپیدار همکاران سیستم

کار با نرم افزار سپیدار همکاران سیستم     نوع فایل: PowerPoint تعداد اسلاید (ها): 32     مقدمه: پیش بینی تولید جهت شناسایی مواد مورد نیاز برای تولیدات مختلف کاربرد دارد و به کاربر کمک می کند که اگر می خواهد تعدادی محصول با فرمول های مختلف کند به چه مواد اولیه ای ... ...


مطالب تصادفی

  • 1200 روش مات کردن حریف در شطرنج فقط با 2 حرکت کاملاً تصویری و واضح
  • فارسی نویس فارسی نویسی در نرم افزارهای گرافیکی و تدوین فیلم فتوشاپ افتر افکت اتوکد و ....
  • پاورپوینت ترس فوبی انواع فوبیا آثار و علائم فوبیا فوبی مربوط به درس روانشناسی
  • آموزش ساخت تابلو ثابت و روان بهمراه برنامه ها و فیلمها
  • ماشین حساب بورس تحت ویندوز ماشین حساب بازار سرمایه حسابگر بورسی دقیق
  • کوره القایی 150 وات قدرتمند سیم داغ کن و ذوب کردن
  • اینورتر 12 ولت به 220 ولت 300 وات مجهز به فن خنک کننده و خروجی درگاه usb

بزرگترین پورتال فروش پروژه های آماری، برنامه نویسی، الکترونیک، ریاضی و فیزیک، کارآموزی، کامپیوتر، اندروید و ....آدرس سایت ما: jafar0023.4kia.ir